![شگفتی](/img/newspaper_pages/1399/06-shahrivar/16/rooye/20-03.jpg)
شگفتی
![شگفتی](/img/newspaper_pages/1399/06-shahrivar/16/rooye/20-03.jpg)
مجید روانجو- نویسنده و روزنامهنگار
چرا چنین از پرسش و پرسیدن و مورد پرسش قرار گرفتن گریزانیم؟
چرا مدت مدیدی است شگفت زده نشده ایم؟
چرا چنین از برابر رخدادها و اتفاقهای گوناگون، آسان و بیتفاوت میگذریم؟
و بسیاری پرسشهای دیگر. یافتن پاسخ یا تلاش برای گشایش معماهای پرسش آلود جاری و سیال در روزان و شبان زندگی، آغاز گام زدن و رهنمون شدن به سوی جهان روشنگری است. روشنگری نیز در کلیت خود به مفهوم محو هرگونه سیاهی و پلشتی و تسلط است. پرسش از چیستی خود، از جهان و هرچه در او هست، ما را بهطور طبیعی و خودخواسته وادار میکند به دانسته و همزمان چند سویه دیدن.
دانستن، توانایی شک آمیزی و تردیدپذیری ما را پربارتر و تقویت میکند. کودک، شاعر و موسیقیدان، هر روز - به مثابه روزی نو - آنگاه که با پدیدههای اطراف خود روبهرو میشوند، آنها را چنان مینگرند و واکاوی میکنند که گویی برای نخستینبار این همه را تماشا میکنند.
روشنگری که خود بنیان مدرنیته و تجدد قلمداد میشود، در گستره شگفتی قوام میگیرد و نگاه ما را دگرگون میکند. زیبایی و امر زیبا زمانی بخشی از خود یا همه خود را در برابر دیدگان ما آشکار میکند که مسلح باشیم به زیبا بینی و حظ بردن از زیبایی.
روشنگری و در پی آن، مدرنیته در روند پرسشها و کوشش برای پاسخگویی آنها پدیدار میشوند و با اتکا بر مصالح صنعتی، بهکار گرفتن قوای مختلف اجتماعی، استفاده بهینه از بنیانهای اقتصادی و پتانسیلهای بالقوه و بالفعل فرهنگی - هنری شکل میگیرد و همگانی میشود. شور نهفته در شگفتی را پایانی نیست. هر بار خود را دیدنیتر بهمنصه ظهور میرساند. البته این ویژگی بهطور خاص در آثار هنری و کار دست طبیعت نمود مییابد. تماشای درختان یا حتی چیدمان میوه بر یک شاخه درخت، تماشای یک تابلوی نقاشی، دیدن فیلمی سینمایی اثرگذار یا خواندن شعری از یک شاعر توانا و داستانی از نویسندهای کاردان و مسلط، تماشاگر و خواننده را یکباره ارضا و سیراب نمیکند. چنین است که قوای ذهنی - فکری ما تحریک و تحریکتر میشود تا به کنه سعی آفریننده اثر فائق آییم. دنیای روشنگری دنیای تماشاست. دنیای خود را سهیم دانستن در طرح انواع پرسشها و رهنمون شدن به سوی پاسخهاست.
دنیای روشنگری دنیای ارزش گذاشتن و اهمیت دادن به اقسام شگفتیها هر چه زیباتر دیدن دنیای پیرامون است. مفهوم زیبایی چنان فراگیر و همه گانی است که نمیشود چیزی را از دایره امکان آن حذف کرد و نادیده گرفت. هستی زیبایی مشروط به هستی انسان و فعال مایشا بودن اوست.