آخرین تلاش ها
با «چشمان سیاه» و«لیلی و مجنون» پرونده فیلمسازی سپنتا بسته میشود
سعید مروتی
در شرایطی که ابراهیم مرادی و آوانس اوگانیانس بعد از موفقیت فیلم«دختر لر»، امکان رقابت با فیلمهای امپریال فیلم را نداشته و از صحنه کنار رفتهاند، سپنتا تنها کارگردان ایرانی حاضر در صحنه است که با همان رویه فیلمهای قبلیاش بهکار مشغول است؛ یعنی تولید در هندوستان و اکران در ایران. پس از سه همکاری مشترک در «دختر لر»، «فردوسی» و «شیرین و فرهاد» میانه سپنتا و اردشیر ایرانی به هم میخورد تا «چشمان سیاه» توسط یک کمپانی دیگر تهیه شود. به این ترتیب کریشنا فیلم جای امپریال فیلم را میگیرد. چشمان سیاه، داستان دلدادگی همایون (عبدالحسین سپنتا) و هما (فخرالزمان جبار وزیری) را در بستر زمانی حمله نادرشاه به کلکته روایت میکند. به گفته سپنتا تهیهکننده هندی از هیچ تلاشی برای بهتر شدن فیلم مضایقه نمیکند و حتی حاضر به فیلمبرداری سکانس پرهزینه حمله نادر به کلکته میشود درحالیکه میداند چنین سکانسی احتمالا در هند اجازه نمایش نخواهد یافت که همین اتفاق هم میافتد. البته به روایت سپنتا بعد از تحولات سیاسی در هند، تهیهکننده از اوضاع آشفته بهره میگیرد و چشمان سیاه را با اضافه کردن حذفیات دوباره اکران میکند. بعد از پایان تولید چشمان سیاه، سپنتا «لیلی و مجنون» را جلوی دوربین میبرد. مثل فیلمهای قبلی نقشهای عاشق و معشوق را سپنتا و وزیری ایفا میکنند. سپنتا به سرعت در هند فیلم میسازد و انگیزهاش هم اکران در ایران است. مشکل هم از همین جا شروع میشود. آوردن کپی فیلم و فراهم کردن امکان اکران بدون اردشیر ایرانی تهیهکننده فیلمهای اولیه سپنتا، چندان آسان نیست. سپنتا از کارشکنیها و دشمنیهای نماینده امپریال فیلم در ایران گلهمند است؛ دشمنیهایی که باعث میشود او فیلم چشمان سیاه را به بهایی نازل واگذار کند و به هندوستان بازگردد. چندماه بعد که سپنتا با کپی فیلم لیلی و مجنون به ایران میآید با بیتوجهی مقامات ایرانی مواجه میشود؛ بیتوجهی و بیمهریهایی که سپنتا را از فیلمسازی دلسرد میکند. درحالیکه پیشتر فیلمنامههای «عمر خیام» و «جغد سیاه» را نوشته و در اندیشه تاسیس استودیویی مجهز در ایران است، در نهایت راه به جایی نمیبرد و در اصفهان گوشه عزلت برمیگزیند.