پاتوق کارمندان نه خانه هنرمندان
مجید قیصری از عملکرد حوزه هنری در زمینه ادبیات میگوید
زهرا رستگار مقدم_روزنامه نگار
مجید قیصری وقتی قلمش را برداشت که بنویسد، اصلا قصد نداشت نویسنده شود. او فقط میخواست تجربههای جنگ را روی کاغذ بیاورد، اما مرتضی سرهنگی، در دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری، او را تشویق به نوشتن کرد. این آغاز نویسندگی قیصری بود؛ نویسندهای که بعدها علاوه بر داوری در جشنوارههای مختلف ادبی، آثار بسیاری در زمینههای جنگ، دین و موضوعات اجتماعی خلق کرد و برنده جوایز بسیاری شد. ما در اینجا از او درباره ادبیات و سیر تحول آن در نهادی چون حوزه هنری پرسیدهایم.
حال و هوای حوزه هنری را در سالهای اخیر چطور دیدهاید؟
حوزه هنری در زمینه رمان و داستان در دورهای فعالیتهای اثرگذاری داشت، اما از دورهای، این نوع ادبیات را کمرنگتر ساخت و به سمت خاطره و مستندنگاری حرکت کرد. البته این بهمعنای آن نیست که نباید حوزه در این بخشها فعالیت سازنده داشته باشد، بلکه برای ما جای تعجب است که چرا در بخش ادبیات خلاقه عقبنشینی کرد و بیرمق شد؟ سالهای گذشته بهگونهای بود که هرکس وارد حوزه هنری میشد، چهرههای سرشناسی در این محیط حضور داشتند که باعث رفتوآمد مشتاقان بسیاری به این نهاد فرهنگی میشدند؛ چهرههایی چون احمد دهقان، محمدرضا بایرامی و رضا امیرخانی. نمیگویم همیشه بودند، اما رفتوآمدهایی داشتند. اما حالا حوزه از این چهرههای خالی شده است. حوزه هنری هماکنون مملو از کارمند است؛ کسانی که چندان آوردهای برای این نهاد ندارند و تنها فضا را برای حضور هنرمندان تنگتر کردهاند. بهعبارتی فضایی که روزی قرار بود پاتوق هنرمندان باشد، امروز پاتوق کارمندان شده است. حوزه هنری هماکنون در گرداب هزینهزای کارمندپروری قرار دارد.
اگر بخواهید کتابی منتشر کنید، حاضرید اجازه انتشار آن را به حوزه هنری بدهید؟
نه. من با توزیع کتابهای منتشرشده حوزه مشکل دارم و از طرف دیگر دوست دارم در مجموعهای قرار بگیرم که نویسندگان بزرگی در آن کتاب منتشر کردهاند. انتشار کتاب دیگر برای نویسندگانی که چند اثر منتشر کردهاند، چندان جذاب نیست. اکثرا علاقهمند هستند آثار خود را بهدست ناشری بسپارند که مارکت موفقی داشته باشد. حوزه هماکنون بیشتر سکویی برای نوقلمهاست؛ البته این اصلا بد نیست. حوزه هنری شاید برای آن دسته از نویسندگان که تازه قرار است نخستین اثرشان را منتشر کنند جای خوبی باشد، اما برای نویسندگان حرفهایتر بهنظر انتخاب درستی نیست.
بهنظرتان امروز حوزه هنری در زمینه ادبیات، فعالیت مثبت یا اثرگذاری انجام نمیدهد؟
سقف حوزه کوتاه شده. این نهاد که از آن انتظار دانشگاه میرفت، حالا در حد مدرسه عمل میکند. این یعنی باید از دورهای با آن خداحافظی کرد و وارد فضایی بزرگتر شد. حوزه هماکنون نیز در برگزارکردن کلاس، کارگاه و... فعالیتهای مختلف و مثبتی انجام میدهد. زحمتهایی کشیده میشود، اما برای مراحل بعدی برنامهای وجود ندارد که این افراد را حفظ کند و به سطح بالاتری برساند. مدیران این نهاد فرهنگی دورنمای روشنی از آینده فعالیتهای امروز خود ندارند.
اگر شما مدیر بودید چه میکردید؟
ما با یک تشکیلات اداری و کارمندی طرفیم، درحالیکه تصور ما از این نهاد، کاملا فرهنگی است. شاید باید تعدیل نیروهای مازاد نسبت به اهداف حوزه و جذب هنرمندان، هرچند به تعداد اندک، نخستین گام یک مدیر باشد.
جای چهکسی در حوزه هنری خالی است؟
کسی باید در حوزه حضور داشته باشد که از اعتبار خودش هزینه کند، نه از بودجه متعلق به این نهاد. کسی باید در حوزه حضور داشته باشد که نویسندگان حاضر شوند برای دیدن او کیلومترها راه بیایند تا او را ببینند و از او مشورت بخواهند و با او همکلام شوند. این ظرف(حوزه هنری) هماکنون خالی است. من بهعنوان نویسنده اگر بخواهم کاری منتشر کنم یا پولی درآورم، جای دیگری این کار را انجام میدهم و نیاز به حضور در حوزه هنری ندارم. اما حاضر بودم برای دیدن سرهنگی، دقایقی هم که شده به حوزه بروم تا هرچند کوتاه با او همکلام باشم. رویکرد امروز حوزه اشتباه است. این رویه اگر تغییر نکند وضعیت حوزه بهبود پیدا نخواهد کرد.
اگر شما قرار باشد پیشنهادی به حوزه بدهید که فعالیتهای این نهاد را به مسیر اولیه و درست خود بازگرداند، چه پیشنهادی خواهید داد؟
وضعیت حوزه با یک برنامه کوتاه یا پیشنهاد موقتی تغییر نمیکند. این نهاد نیاز به یک مربی خوب دارد که تیم خوبی جمع کند. وقتی چند چهره بنام، سرشناس و کارشناس به حوزه هنری اضافه و در این مکان مستقر شوند، خودبهخود هزاران برنامه و جریان با حضورشان ایجاد خواهد شد. قرار نیست هر برنامهای در حوزه هنری، خبرساز باشد، کافی است آدمساز شود. کسی باید بیاید که دنبال بیلان کاری و خبرنامه و... نباشد. فقط به این فکر کند که چطور میتواند جریانساز و انسانساز شود. این کار نیز زمانبر است. کافی است حوزه نگاهی به سالهای نخستین خود بیندازد؛ به کسانی که در آن محیط زندگی میکردند. امروز دیگر ریلگذاری تغییر کرده و مسیر به سمتی چرخیده که دیگر امیدی نیست به راه درست خود بازگردد. روزگاری از دست شده که دیگر بهدست نخواهد آمد. حالا با تشکلی روبهروییم که میخواهد سروصدا کند و دنبال اثری اساسی و اصیل نیست.
چهرههای سرشناسی در حوزه هنری حضور داشتند که باعث رفتوآمد مشتاقان بسیاری به این نهاد فرهنگی میشدند اما حوزه مملو از کارمند است؛ کسانی که چندان آوردهای برای این نهاد ندارند و تنها فضا را برای حضور هنرمندان تنگتر کردهاند