خونبهاییکه پرداخت نشد
ترور واعظ قزوینی به جای ملکالشعرای بهار
احسان بهرام غفاری
آبانماه سال1304؛ مملکت در بحبوحه تصویب طرح انحلال سلسله قاجار است. واعظ قزوینی که مدیر روزنامه «رعد» است برای رفع توقیف روزنامهاش از قزوین به تهران آمده تا با حضور در مجلس، کارهای حقوقی روزنامهاش را انجام دهد. رضاخان از مدتی قبل دستور ترور ملکالشعرای بهار را داده است اما مدرس و بهار کماکان به او میتازند. رضا میرپنج آماده تاجگذاری شده است، افراد مسلح برای تامین امنیت میان مردم، در همه جای مجلس دیده میشوند. در سوی دیگر، بهار نطق آتشین خود را بیان کرده و سریعا محل را ترک میکند. زیرا از قبل به او خبر دادهاند که جانش در خطر است و برای ترور او کمین شده است. او در یکی از اتاقهای مجلس مینشیند و سیگاری آتش میزند. کمی آنسوتر در آبدارخانه، واعظ قزوینی از همه جا بیخبر، چای خود را نوشیده و بهطرف پارلمان رهسپار میشود که بهدلیل شباهت پوشش و فیزیک، با بهار اشتباه گرفته شده و چندین گلوله به سمت او شلیک میشود. واعظ که تیری به گردنش خورده سراسیمه به سمت مدرسه سپهسالار میدود اما پهلوانزاده یزدی خود را به او رسانده و سرش را میبرد. همان روز مشخص میشود که ترور اشتباهی صورت گرفته و رضاشاه امر میکند، مبلغ 500تومان بهعنوان خونبها به ورثه واعظ قزوینی بپردازند، اما هیچگاه این وجه به آنها پرداخت نشد و خون واعظ بیجهت ریخته شد.