• دو شنبه 24 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 5 ذی القعده 1445
  • 2024 May 13
سه شنبه 31 تیر 1399
کد مطلب : 105445
+
-

در برنامه گفت‌وگوی اجتماعی «تهران امید دارد» مطرح شد:

غلبه بر کرونا از مسیر گفت‌وگوی صادقانه

غلبه بر کرونا از مسیر گفت‌وگوی صادقانه

«با گفت‌و‌گو می‌توان بحران‌ها را مدیریت کرد. چرا جنگ می‌کنیم؟ چون نمی‌توانیم گفت‌وگو کنیم. هرجا که بتوانید گفت‌وگو کنید، کاهش مرگ و بحران خواهید داشت. شهرهای ما در تمام شرایط به گفت‌وگو نیاز دارند و این نیاز شبیه نفس کشیدن است و اگر گفت‌وگویی نباشد، شهر مرده است»؛ این بخشی از اصلی‌ترین مطالبی بود که در نشست مجازی «تهران امید دارد» مطرح شد.
به گزارش همشهری، «مفهوم گفت‌وگو در شرایط بحرانی» موضوع چهل‌ویکمین گفت‌وگوی اجتماعی «تهران امید دارد» بود. کرونا و شرایط بحرانی که ایجاد کرده، بهانه برگزاری این نشست شد و الهام فخاری، رئیس شورای اسلامی استان تهران و عضو شورای شهر تهران، نشست را با چند سؤال آغاز کرد. محمدحسین بوچانی، رئیس مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران و محمد خدادی، معاون امور مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در این نشست ضمن پاسخ به سؤال‌های مطرح شده مطالبی را در باب اهمیت گفت‌وگو و تعامل مطرح کردند. در این بین شاه‌‌مطلب ارائه شده به اعتقاد کارشناسان «غلبه بر کرونا با گفت‌وگوی صادقانه» بود.

کنترل و بازگشت به شرایط عادی از طریق مشارکت مردم
فخاری نشست تهران امید دارد را با چند سؤال آغاز کرد: «آیا در بحران، گفت‌وگو همچنان کارساز و معتبر است؟ بعضی‌ها می‌پرسند که با توجه به تعریف بحران که یک پیشامد یا رویدادی ناگهانی، پرفشار، دگرگون کننده، خطرناک و ناپایدارکننده برای فرد یا گروه جامعه است، گفت‌وگو چگونه ممکن است؟ آیا گفت‌وگو همیشه باید در فضایی آرام و شرایط باثبات معنادار باشد؟ آیا گفت‌وگو نیازمند پیش‌فرض‌ها و پیش‌نیازهایی است که موجب آرامش، ثبات و پایداری است؟ یا اینکه گفت‌وگو در بحران می‌تواند یکی از کنش‌ها یا واکنش‌های اساسی برای چاره‌جویی و مدیریت بحران باشد و ما را به سوی شرایط باثبات سوق دهد؟» 
بوچانی معتقد است که زیستن همیشه با بحران همراه است: «در لحظه بحران، افراد متناسب با میزان دانش، درک، شنیده‌ها و گفت‌وگوهایی که در قبل از آن انجام داده‌اند، تصمیم می‌گیرند. واقعیت این است که زیستن همواره با بحران همراه بوده است و هر بار بحران‌ حالت و بعد خاصی را به نمایش گذاشته است. ما نیازمند گفت‌وگو در زمان بحران هستیم. نیازمند شنیدن، صحبت کردن، ایجاد سرمایه اجتماعی و گفت‌وگو هستیم تا بتوانیم به حل مسئله دست پیدا کنیم. به‌عنوان نمونه در بحران کرونا، بازگشایی شهرها مستلزم گفت‌وگویی صادقانه، مسئولانه و بدون ملاحظات سیاسی بود.»
فخاری از بوچانی پرسید: «برخی باور دارند که اگر همه آن چیزی را که رخ داده است، با همگان مطرح کنید، موجب ایجاد ناآرامی و به‌هم‌ریختگی اجتماعی می‌شوید، آیا شما با این گزاره موافق هستید؟» جواب بوچانی این بود: «مطالعات نشان می‌دهد در زمان بحران ضمن اینکه ملزم به گفت‌وگو با شهروندان هستید، بزرگ‌ترین راه‌حل کنترل و بازگشت شرایط، مشارکت مردم است، بنابراین نیاز دارید شرایط به‌وجود آمده را با آنان در میان بگذارید. در زمان بحران ساختارهای اجرایی با محدودیت‌های گوناگون مواجهند و این ظرفیت شهروندی است که می‌تواند راهگشا باشد. درواقع شهروندان باید به مسئولان اعتماد کنند تا بحران را بتوان کنترل کرد. درواقع بدون مشارکت مردم کنترل بحران‌ها خوابی است که تعبیری ندارد.» 
فخاری با توجه به این صحبت بوچانی که گفت‌وگو زمینه‌ساز اعتماد است، این موضوع را مطرح کرد که «آیا می‌توانیم بگوییم در بحران، گفت‌وگو یک کنش بایسته و لازم است؟» خدادی این بحث را ادامه داد: «2 لایه در زمان بحران وجود دارد؛ اول برداشت از موضوع است که بسیاری از وقت‌ها جای حقیقت می‌نشیند و دوم قرائت موضوع. در بحران عنصر زمان هم تعیین‌کننده است. در بحران نیازمند قرائت موضوع هستیم؛ چراکه تبدیل به اجماع می‌شود و اجماع شراکت را پدید می‌آورد و تمام این موارد کمک می‌کند تا بتوانیم از بحران عبور کنیم. ناگفته نماند که شراکت نیازمند یک قرائت واحد است. در این شراکت اگر داده‌ها و اطلاعات به میزانی که تبادل سریعی داشته باشد، صحیح باشد و گفتمان بستر شراکت به‌درستی فراهم شود، منجر به تقسیم کار می‌شود. پیچیده‌ترین آزمون جهان کرونا بود و ما در این موضوع با جهان قابل مقایسه بودیم. با گفت‌وگویی که با مردم رخ داد، بستر ارتباطی منجر به ایجاد اثر و اطلاعات باورپذیر منجر به اقناع شد و نتیجه این بود که مردم برای حل بحران شریک شدند و در نهایت کاهش تلفات کرونا را شاهد بودیم. اگر امروز با افزایش میزان تلفات روبه‌رو هستیم، شراکت ما دچار اختلال شده است؛ لذا نسبت گفت‌وگو با بحران لازم و ملزوم است.»

گفت‌وگو همگانی شده است
فخاری پرسید: «برخی معتقدند برای مدیریت بحران فرماندهی واحد لازم است و گفت‌وگو معمولا با تکثر و چندصدایی به ذهن متبادر می‌شود، آیا فرماندهی واحد به همراه گفت‌وگو می‌تواند باشد؟»، خدادی جواب داد: « هنگام جراحی یک نفر هد جراحان است اما با مشاوره از سایر پزشکان تصمیم نهایی را می‌گیرد. اداره یک بحران نیز چنین است زیرا زوایای پنهان بسیاری وجود دارد که باید پیدا شود. آن چیزی باعث قدرت و غلبه بر بحران می‌شود که ایجاد مفاهمه، فراهم کردن بستر تبادل و شریک‌سازی‌ را فراهم آورد.» 
از نظر بوچانی فضای مجازی جنس و ساختار گفت‌وگو را تغییر داده است، گفت‌وگوها بی‌حد و مرز شده‌اند و از ساختار سازمانی بالای هرمی به فرایند همگاهی تبدیل شده است. او که بحران‌ها را آزمون تاب‌آوری مدیریت‌ها و ساختارهای اجرایی و آزمون نحوه گفت و شنود با شهروندان می‌داند، گفت:«هرچقدر گفت‌وگو صادقانه و مسئولانه باشد، میزان تاب‌آوری شهری بیشتر می‌شود و زمانی که معکوس می‌شود، تاب‌آوری شهری فرومی‌ریزد. گفت‌وگو انتقال پیام اطمینان‌بخش در دوره بحران است اما نوع بحران‌ها مدام به لحاظ ابعاد، شکل و اثربخشی در حال تغییر است. در حادثه پلاسکو دریافتیم که فرهنگ ایمنی و مدیریت بحران بعد فراموش شده شهروندی و مدیریتی ماست. باید بپذیریم که دنیای کنونی مملو از بحران‌هاست و این تصور را که بحران نوعی خشم است، دور بریزیم و قبول کنیم که روند طبیعت چنین است. از طرفی فراموش نکنید که فقدان گفت‌وگو - و یا گفت‌وگوی ناسازگار و ناشایست در زمان بحران و حتی زمانی که با بحران جدی مواجه نیستیم- قطعا بحران را پیچیده‌تر و یا خود بحران تولید می‌کند. تا مادامی که واقعیت جامعه را به مردم منعکس نمی‌کنیم و حقیقت جامعه را با صراحت به مردم نمی‌گوییم، دچار انحراف ساختاری می‌شویم و بحران بزرگ‌تری را شکل می‌دهیم. تأکیدمان بر این است در بحران‌های اجتماعی باید مردم را متقاعد کرد که منافع عمومی حفظ می‌شود چرا که در غیراین صورت، عدم‌صداقت سبب برخورد و عکس‌العمل تند خواهد شد.»
سؤال بعدی فخاری این بود: «آیا طرح مسئله و آگاه کردن از مسائل و مشکلات، و داده(دیتا)پراکنی به‌تنهایی گفت‌وگو را به انجام می‌رساند؟ یا گفت‌و‌گو یا گفت‌وشنید کاری پیچیده‌تر از خبررسانی است؟» بوچانی به این سؤال جواب داد: «گفت‌وگو هنگامی به انجام می‌رسد که پیش‌نیازهایی شناختی و عاطفی تنظیم شود؛ هنگامی که مطلبی صادقانه گفته می‌شود و راهکارهای حل مسئله را با مردم به اشتراک می‌گذارید. همانگونه که تاریخ اداره کشورمان نشان داده است گفت‌وگوی بهنگام و درست می‌تواند بحران را مهار و مدیریت کند یا گاهی بی‌توجهی به گفت‌وگو (گفت و شنید) بحران‌ساز باشد.»
در ادامه این نشست فخاری موضوع دیگری را مطرح کرد: «چهار رکن یا چهار گامگاه در مدیریت بحران باید بازشناسی شود که شامل کاهش آسیب، آمادگی، واکنش و بازسازی و برگشت به شرایط پایدار و باثبات است. آیا می‌توانیم بگوییم که در همه این چهار رکن، گفت‌وگو یکی از کنش‌های اساسی است و با این‌ پیش‌فرض، آیا گفت‌وگو در هر مرحله، ماهیت متفاوتی پیدا می‌کند؟»
خدادی گفت‌و‌گو را راه بقای بشر می‌داند: «چرا جنگ می‌کنیم؟ چون نمی‌توانیم گفت‌وگو کنیم. چرا آدم‌ها کشته می‌شوند؟ زیرا نمی‌توانند گفت‌وگو کنند. هرجا که بتوانید گفت‌وگو کنید کاهش مرگ و بحران خواهید داشت. علت جنگ‌ها این است که قدرت‌ها در گفت‌وگو بازنده هستند و مجبور می‌شوند از قوه قهریه استفاده کنند و این بر می‌گردد به این نکته که فرهنگ گفت‌وگو فرهنگ غالب بر جهان نیست. دلیل این اتفاق عدم‌مهارت در گفت‌وگوست و این الزام را ایجاد می‌کند تا خود مهارت گفت‌وگو در جامعه آموزش داده شود. از طرفی ساختار جامعه برای برقراری گفت‌وگو برای تمام اقشار و دستگاه‌ها باید پذیرفته و در قوانین جاری شود تا فضای مونولوگ را در کشور داشته باشیم. جامعه‌ای رو به جلو حرکت خواهد کرد و می‌تواند از منابع خود حداکثر بهره‌برداری را بکند که راه گفت‌وگو را بداند.» 

الهام فخاری، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران: 

بین جامعه‌ای که در آن گفت‌وگو جریان دارد با جامعه‌ای که گفت‌وگو در آن دچار بحران است، چه تفاوت‌هایی وجود دارد؟ آیا گفت‌وگو تنها در شکل بیان آواها معنا پیدا می‌کند یا می‌تواند گونه‌های دیگری را هم شامل شود؟ در کدام سطوح گفت‌وگو معناداراست؟ آیا گفت‌وگو تنها انتقال اطلاعات است یا ماهیت پیچیده‌تری دارد؟ گفت‌وگو کاری پیچیده ولی بایسته، دارای روش‌ها و ابزارهایی برای زنده ماندن و جلوگیری از آسیب‌هاست و گفت‌وگو در شرایط کنونی که به‌دلیل فاصله فیزیکی ناچار به دور ماندن از یکدیگر هستیم، مهم‌ترین راه برای پایداری در شرایط سخت و ایجاد و نگهداشت ارتباط است. باید بر راستگویی، درستگویی، بهنگام‌گویی و مهارت شنیدن پافشاری کرد. از طرفی آموزش گفت‌و‌گو راهی برای کمک به کاهش آسیب‌ها، فراهم‌سازی زمینه رشد و بالندگی، پیشگیری از جنگ‌ها و فراهم‌سازی‌ زندگی بهتر برای آیندگان به‌حساب می‌آید.

محمدحسین بوچانی، رئیس مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران:

گفت‌وگو راه‌حل فربه شدن زیستگاه انسانی است. به قول مولانا آدمی فربه شود از راه گوش. در دنیای کنونی گفت‌وگو تنها بیان واژه‌ها نیست و سکوت یا انتقال تصویر، طراحی یک شهر و ... نیز می‌تواند نوعی گفت‌وگو باشد. طرح دیدگاه «تهران شهری برای همه» در چارچوب دیدگاه ارتباطی به هدف می‌‌رسد. شهرهای ما در تمام شرایط به گفت‌و‌گو نیاز دارند و این نیاز شبیه نفس کشیدن است و اگر گفت‌وگویی نباشد، شهر مرده است. افرادی که گفت‌وگو را تضعیف می‌کنند، تخریب تمدن را نشانه می‌روند، فرهنگ را خنجر می‌زنند، شکوفایی شهرها را نابود می‌کنند و مانع پیشرفت پایدار هستند و کسانی که گفت‌و‌گو را ترویج می‌دهند، باور دارند که گفت‌وگو، ژن بنیادین توسعه انسان است. گفت‌وگوی مومنانه در هر حال راه‌حلی برای بهار شدن جامعه شهری و زیستن است و بدون آن، بحران پشت بحران خواهیم داشت.

محمد خدادی، معاون امور مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی:

اگر انسان دغدغه انسان داشته باشد و فداکاری را در خود به‌عنوان رسالت انسانی معنا کند، تمام مسیرها به‌راحتی طی می‌شود.
در این رابطه رسانه مهم‌ترین ابزاری است که می‌تواند این بستر را فراهم کند. هرچه در طبل گفت‌وگو بکوبیم، منافع حداکثری را برای همگان و به سود بهبود شرایط زندگی درشهر رقم خواهیم زد.

این خبر را به اشتراک بگذارید