خاطرهبازی با صاحب یکی از نخستین آبمیوهفروشیهای تهران
پاتوق قدیمی گوش شکستهها
مهرداد رسولی
مغازه نبش خیابان قلمستان هیچ نسبتی با همه مغازههایی که در این حوالی میبینیم ندارد. اینجا از روزگار قدیم راسته موتور و دوچرخهفروشها بوده و حتی چند مغازهای که درست در میانههای خیابان، صنایع چوبی میفروشند بین آنها احساس غریبگی میکنند. آبمیوهفروشی نشاط در چنین فضای عجیب و نامانوسی به 64سالگی رسیده و آبمیوههایش برای بسیاری از مشتریهای گذری و قدیمی طعم نوستالژی دارد. شاید روزی که حاجغلامحسین نشاط، دکه جمعوجور و محقرش را در ابتدای خیابان قلمستان که حالا به نام شهید جوادیان مزین شده راهانداخت، تصور نمیکرد که چند دهه بعد هم اینچنین مورداقبال پایتختنشینها قراربگیرد و مردم در ساعات عصرگاهی برای نوشیدن آبمیوههای سنتی این مغازه در صف بایستند. محمود نشاط که از کودکی در رکاب پدر بوده و این حرفه را از او به ارث برده در این سالهای طولانی به اتفاق برادر و فرزندانش کسبوکار آبمیوهفروشی را از آن دکه کوچک و پرخاطره به مغاره پرزرقوبرق نبش خیابان قلمستان گسترش داده و خاطراتی شنیدنی از حرفه آبمیوهفروشی و آداب آبمیوهخوری در تهران قدیم دارد. خاطرات او به سالهایی مربوط میشود که نوشابههای بهاصطلاح تگری دل هر رهگذری را در گرمای جانکاه تابستان خنک میکرد و بعدها آبهویج و آبسیب جای نوشابههای زرد و سیاه را در دکههای آبمیوهفروشی تهران گرفت. از اینرو گفتوگو با محمود نشاط دریچهای است به تاریخ آبمیوهفروشی در تهران قدیم.
از نوشابه تا آب هویج
طعم آبمیوههای خنک و خالص حاجغلامحسین نشاط که بین قدیمیها به آقانشاط معروف بود، هنوز زیر زبان قدیمیهای خیابان قزوین است. قدیمیها میگویند دکه کوچک آقانشاط در ابتدای خیابان قلمستان، پاتوق همه جور آدمی بود؛ از مشتریان گذری گرفته تا ورزشکاران سرشناسی که قبل از ظهور داروها و مکملها، گاهی به آبمیوههای خالص و صددرصد طبیعی و گاهی به کلهوپاچه متوسل میشدند تا مچ حریفانشان را بخوابانند. نخستین آبمیوهها در همان دکهای که تا سال 1370سرپا بود به مشتری عرضه شده اما راسته موتورفروشها با گذشت زمان آن را بلعید و حالا هیچ اثری از آن باقی نمانده است. دکه نشاط از سال1335 جایی برای آبمیوهخورها بود و حدود 30سال بعد از تخریب هم نامش زنده مانده است. محدوده خیابان قزوین، میدان وحدت، خیابان فروزش تا میدان راهآهن مملو از کسبوکارها و مغازههایی است که بعد از دهههای طولانی هنوز سرپا ماندهاند و آبمیوهفروشی نشاط یکی از آنهاست. محمود نشاط درباره سیر تاریخی یکی از نخستین آبمیوهفروشیهای تهران میگوید: «وقتی پدرم دکهاش را باز کرد شغلی به نام آبمیوهفروشی در تهران رواج نداشت. در این دکه فقط نوشابه و لیموناد میفروختیم و دوغهای دستساز پدر هم مشتریان زیادی داشت. چند سال بعد اتحادیه آبمیوهفروشها تاسیس شد و به دکهدارها اجازه دادند در کنار نوشابه، دوغ و لیموناد، آبمیوه هم به مردم بفروشند. فکر میکنم از سال1340 بود که آبهویج هم به مشتریها میفروختیم و خیلی زود مشتریهای زیادی را به سمت دکه ما کشاند».
آبمیوه با طعم خاطره
گاریها و چرخهای طوافی با گذشت زمان، جای خودشان را به دکهها دادند و آبمیوه هم جایگزین شربت شد. آبمیوهفروشی نشاط از همان روزها شروع به فعالیت کرده و چندین دهه پرفرازونشیب را پشت سر گذاشته است. بعد از انتقال آبمیوهفروشی از دکه به مغازه جمعوجور ابتدای خیابان قلمستان، یک تابلوی زیبا با پسزمینه سفید بالای آن نصب شد اما از این تابلوی قدیمی هم اثری باقی نمانده و حالا یک تابلوی امروزی با فونت درشتتر سردر مغازه را پوشانده است. آبمیوه اما هنوز با شیوههای کاملا سنتی تهیه میشود و خیلیها نشاط را جایی برای نوشیدن آبمیوه و مرور خاطرات خوش سالهای دور میدانند. آب پرتغالها معمولا در همان لیوانهای بزرگ شیشهای که یادگار سالهای دور است و همراه با تکهای یخ به مشتری داده میشود که یک شیوه کاملا سنتی است. محمود نشاط معتقد است در این آبمیوهفروشی خیلی از مشتریها به رسم آبمیوهخوردن وفادار ماندهاند و آن را نشانه اصالت آبمیوهفروشی 64ساله پایتخت میداند؛ «در سالهای قدیم کمتر کسی آبمیوه میخورد. آبمیوه را داخل همین لیوانهای بزرگ میریختیم و یک تکه یخ هم به آن اضافه میکردیم و دست مشتری میدادیم. مردم هم جلوی مغازه مینشستند و با انگشت آبمیوه را هم میزدند تا خنک شود. آن موقع در حمامها با همین لیوانها به مردم آب زرشک و آب یخ میفروختند.» آبمیوهفروشی نشاط در این سالهای طولانی، بارها تغییر ماهیت داده و حالا از دو قشر سنتی و امروزی مشتری دارد. در این آبمیوهفروشی هنوز با لیوانهای بزرگ شیشهای و یک تکه یخ از مشتریان سنتی پذیرایی میشود و مشتریهای امروزی، نشاط را با شیرموز و شیرانبههای معروفش که داخل لیوانهای یکبار مصرف سرو میشود میشناسند. محمود نشاط معتقد است مشتریهای قدیمی خاطرات خوشی با پدرش دارند و با گذشت بیش از نیمقرن به این آبمیوهفروشی وفادار ماندهاند؛« راز ماندگاری نام نشاط را خوشاخلاقی پدرم میدانم. او پیرمرد شوخطبع و خوشمشربی بود و بعد از آنکه لیوان آبمیوه را دست مشتریها میداد با آنها شوخی میکرد. تجربه من هم میگوید اخلاق حتی از کیفیت هم بهتر مشتری را جذب میکند. یادش بهخیر فایده هر نوشابهای که پدرم میفروخت یک ریال بود و اگر به خواسته مشتری یک تکه یخ داخل نوشابه میانداخت، یک ریال هم برایش فایده نمیکرد اما ته دلش راضی بود. و میگفت خدا بده برکت.»
وقتی شیرانبه آبمیوه لوکس میشود
خیلیها، شیوههای سنتی کسبوکار را ترجیح میدهند و عدهای دیگر معتقدند تکنولوژی به مدد کسبوکارهای قدیمی آمده و آنها را احیا کرده است. در آبمیوهفروشی نشاط علاوه بر احترام به سنتها، ذائقه سایر مشتریها هم در نظر گرفته میشود و مشتریها در همه فصول سال میتوانند هر نوع آبمیوهای را که هوس کردهاند سفارش بدهند. صاحب یکی از نخستین آبمیوهفروشی های تهران میگوید: «در سالهای قدیم، تابستان فصل هویج بود و به همین دلیل آبهویج فقط در تابستان فروخته میشد. هویج با انبوه علف و سبزههایی که به آن چسبیده بود فروخته میشد و پاک کردن آن برای آبمیوهفروشها آسان نبود. الان میوهها در چهار فصل سال و پاکشده بهدست ما میرسد. همین امروز بار پرتقال ما رسید و آب پرتقال هم داریم. میوههایی مثل انبه را هم خودمان ذخیره میکنیم. راز خوشمزگی آبمیوههای نشاط این است که بهترین میوه را از بهترین شرکتهای پخشکننده میخریم و به سود کم قانعهستیم». دراوج شیوع کرونا، شلوغی جلوی مغازه آبمیوهفروشی نشاط از فاصله دور هم پیداست و مشتریها با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی لیوانهای آبمیوه را سر میکشند. شیرموز و شیرانبه مشتریان بیشتری دارند اما محمود نشاط معتقد است گرانی سرسام آور دلار، شیرانبه را به آبمیوههای لاکچری بدل خواهد کرد؛ «قیمت انبه از 30هزار تومان به 50هزار تومان رسیده است. برای حفظ مشتریها هر لیوان شیرانبه را 2هزار تومان گران کردهایم اما اگر گرانی دلار ادامه پیدا کند معلوم نیست انبه وارد کشور شود و شیرانبه به آبمیوهای لوکس تبدیل خواهد شد.»
دکهای که مغازه شد
قدیمیهای پایتخت در خاطراتشان از آبهویج بهعنوان نخستین آبمیوهای که در تهران به مردم فروخته شد یاد میکنند. آبهویج معمولا در لیوانهای بزرگ شیشهای و با یک تکه یخ به 4ریال فروخته میشد و از همان سالها آبمیوهفروشی آرامآرام در تهران رونق گرفت. محمود نشاط که گرد پیری روی چهرهاش نشسته از 7سالگی عصای دست پدرش در همان دکه جمعوجور بوده و حالا در 60سالگی خاطرات آن روزها را با جزئیات مرور میکند؛«آبمیوهها را داخل شیشههای خالی نوشابه میریختیم و با یک تکه هویج در آن را میبستیم و آماده تحویل به مشتری میشد. آب هویج را شیشهای 4ریال میفروختیم اما انگار مردم به خوردن نوشابه عادت داشتند و خیلیها بدون اعتنا به شیشههای آبهویج، سراغ نوشابههای خنک را میگرفتند. من و برادرم بعد از تعطیلی مدرسه به کمک پدرم میآمدیم و کمک حالش بودیم.» آفتاب عمر غلامحسین نشاط در خردادماه 1362غروب کرد اما شغل آبمیوهفروشی در خانواده نشاط نسلبهنسل منتقل شد. مرحوم نشاط نبود که ببیند دکه پربرکت و قدیمیاش در سال1370 و با دستور شهردار وقت تهران مبنی بر جمعآوری همه دکههای آبمیوهفروشی به جای نامعلومی منتقل شد و هیچ اثری از آن باقی نماند. تاریخچه یکی از نخستین آبمیوهفروشیهای تهران به قبل و بعد از این اتفاق که دست بر قضا موجب دگرگونی حرفه آبمیوهفروشی هم شد تقسیم میشود؛«بعد از جمعآوری دکه، خیلی از آبمیوهفروشهای تهران کسبوکارشان را از دست دادند. شاید از بین 1400دکهدار 100نفر مثل ما به کارشان ادامه دادند و مابقی به شکل غمانگیزی با این شغل خداحافظی کردند. وقتی دکه را بردند 2هزار تومان هم بابت حمل آن از ما پول گرفتند.» عمر آبمیوهفروشی نشاط به دنیا بود که درست در همان روزها مذاکره برادران نشاط با صاحب مغازه روبهرویی به سرانجام رسید؛ «وقتی از آن طرف خیابان قلمستان به این طرف خیابان آمدیم تا یک سال از جیب میخوردیم چون کسی نمیدانست آبمیوهفروشی نشاط به چند قدم آن طرفتر و به مغازه روبهرویی منتقل شده است. خبر جابهجایی آبمیوهفروشی نشاط دهانبهدهان چرخید تا مشتریهای قدیمی دوباره آمدند و سراغ همان آبسیبها و آبهویجهای خالص را گرفتند.»
از تختی تا چنگیز
نخستینها در هر صنفی با گذشت زمان به برند تبدیل میشوند و مشتریان خاص خودشان را پیدا میکنند. این روزها خیلیها برای چشیدن طعم آبمیوههای نخستین آبمیوهفروشی تهران هرازگاهی به ابتدای خیابان قلمستان و آبمیوهفروشی نشاط سرمیزنند. اگر تا نیمقرن پیش امثال مرحوم تختی برای چشیدن طعم آبمیوههای خالص، مشتری دائم نشاط بودند حالا خیلی از ورزشکاران معروف پایتخت به اینجا میآیند تا آبمیوههایی با طعم خاطره بنوشند. محمود نشاط از کشتیگیران قدیمی مثل محسن کاوه، پژمان درستکار و داوود رخشخورشید، پهلوان سابق کشور و فوتبالیستهایی مثل برادران فنونیزاده، جواد زرینچه و عبدالعلی چنگیز بهعنوان مشتریان ثابت نشاط ناممیبرد. او معتقد است آنچه بعد از 64سال این آبمیوهفروشی را سرپا نگه داشته، ثابت قدم بودن برادران نشاط در شغل و حرفهای است که در همه این سالها بارها تغییرماهیت داده؛ «محدوده میدان گمرک و خیابان قزوین نسبت به چند دهه قبل به کلی تغییر چهره داده اما نشاط هنوز با همان آدمهای قدیمی و با شیوههای سنتی به مشتریها خوشامد میگوید؛ چون ما معتقدیم راز ماندگاری در ماندن است.» صاحب نخستین آبمیوهفروشی تهران برخی اتفاقات تاریخی که حول میدان گمرک رخ داده را هم به یاد دارد؛ مثل روزی که خیابان جمشید با لودر تخریب شد و سالها بعد بوستان رازی را روی خرابههای این خیابان ساختند یا روزگار سپری شده میدان قزوین که دورتادورش در محاصره چرخهای طوافی و دستفروشها بود. آبمیوهفروشی نشاط بعد از 64سال دوران تازهای را شروع کرده و حالا آینده نخستین آبمیوهفروشی تهران در دستان نوههای حاجغلامحسین نشاط است. این نسل سومی است که میخواهد در این شرایط سخت، چراغ نخستین آبمیوهفروشی تهران را روشن نگهدارد.
نخستین معجونفروشی تهران
پیش از آنکه آبمیوهفروشی در تهران به یک شغل بدل شود، شربتفروشی رایج بود. شربتفروشها با چرخهای طوافی در کوچه و خیابانها شربت خاکشیر، آلبالو و کنگر میفروختند و خیلیها برای اینکه در گرمای طاقتفرسای تابستان گرمازده نشوند به آنها پناه میبردند. محمود نشاط از دورهای میگوید که دورهگردها در تابستان آب یخ به مردم میفروختند؛«در گرمای تابستان عدهای آب یخ میفروختند. دورهگردها 2 تا سطل لعابی داشتند؛ یکی برای نگهداری آب در یخ و یکی هم برای شستوشوی لیوان. مردم هم راضی بودند و برای خوردن آب خنک در صف میایستادند. هر لیوان آب خنک یک ریال بود و با اینکه آبفروشها اصول بهداشتی را رعایت نمیکردند کسی هم مریض نمیشد.» اطلاعات دقیقی درباره افتتاح نخستین آبمیوهفروشی تهران در دست نیست اما محمود نشاط که از 7سالگی در رکاب پدرش بوده معتقد است نشاط، نخستین آبمیوهها را در تهران به مشتری عرضه کرده است. او تاریخچه آبمیوهفروشی در تهران را به قبل و بعد از روانه شدن دستگاههای کوچک مخلوطکن به بازار تقسیم میکند؛ «تا حوالی سال1340 مردم اصلا با آبمیوه بیگانه بودند. ما جزو نخستین مغازههایی بودیم که آبمیوه فروختیم اما با ورود دستگاه مخلوطکن به ایران فراوردههای دیگری مثل معجون تولید شد که مورداستقبال مردم هم قرارگرفت. مصطفی و محمد ابراهیمی که سر پل امیربهادر دکه داشتند، نخستین کسانی بودند که در تهران معجون تولید کردند. آنها با میکس چند نوع میوه و گردو و خامه و عسل به فرمول تهیه معجون رسیدند. بعد از جمعآوری دکهها، معجونفروشی برادران ابراهیمی هم تعطیل شد. بعد از آنها خیلی از آبمیوهفروشیهای تهران، معجون را به منوی مغازههایشان اضافه کردند اما طعم معجونهای برادران ابراهیمی چیز دیگری بود.»
آقاتختی هم میآمد
بین همه آبمیوهفروشیهای قدیمی پایتخت، آبمیوهفروشی نشاط با موقعیت جغرافیایی منحصربهفردی که داشت شناخته میشد و از همان روزها در محاصره باشگاههای ورزشی معروف تهران بود. وجود باشگاه معروف پولاد در خیابان شاپور و نزدیکی به باشگاه سعدیان در میدان منیریه و باشگاههای فردوسی و دخانیات و یکی،دو باشگاه دیگر در چهارراه معزالسلطان، سیل ورزشکارها را روانه آبمیوهفروشی نشاط میکرد و رفتوآمدهای مکرر ورزشکاران معروف، بهخصوص کشتیگیران سرشناس، آرامآرام به این مغازه هویت بخشید. محمود نشاط میگوید آقاتختی محترمترین ورزشکاری بود که مدام به این مغازه سر میزد؛ «مرحوم تختی در باشگاه پولاد تمرین میکرد که تا اینجا 2ایستگاه فاصله داشته. کشتیگیرهای ملیپوش دیگری هم از مشتریان ثابت ما بودند. مثل محسن فرهوشی که قهرمان جهان شد یا ابراهیم سیفپور که او هم قهرمان جهان و بچه محل خودمان بود. این چند نفر از مشتریان دائم نشاط بودند و هر بار بسیاری از کشتیگیران دیگر را با خودشان میآوردند. دم غروب که میشد یک جماعت گوششکسته اینجا جمع میشدند و آبمیوه میخوردند تا خستگی تمرینهای سنگین حاجعبدالحسین فعلی، سرمربی وقت تیمملی را از تن به در کنند.» ورزشکارها در دورهای به آبمیوههای خالص نشاط متوسل میشدند که هنوز سروکله مکملسازها پیدا نشده بود و داروهای نیروزا روانه بازار نشدهبودند. محمود نشاط میگوید در همان سالها، شروع زمستان موعد کسادی بسیاری از آبمیوهفروشیهای تهران از جمله نشاط بود؛«در آن سالها ورزشکارها بهخصوص کشتیگیرها با آبمیوه و کلهپاچه بدنسازی میکردند. طباخی مشهدیرمضان که در همسایگی ما قرار داشت هم پاتوق ورزشکارها بود و ساعت 9صبح کلهپاچهاش تمام میشد. زمستان هم فصل کسادی ما بود. در زمستان کسی سراغ نوشابه و آبهویج و آبسیب را نمیگرفت. سهماه زمستان مغازه تعطیل بود تا بهار از راه برسد. سهماه اول سال، بهار کسبوکار ما بود و نشاط در ساعات عصرگاهی باز هم پاتوق مردم، بهخصوص کشتیگیرها میشد.»