رسول بهروش
یکشنبه شب امیرحسین صادقی میهمان شبکه ورزش بود و بار دیگر سخنانی کمعمق و غیرمفید به زبان آورد. مدافع پیشین استقلال که مدتهاست درگیر نمایش انفرادی «من از همه عصبانیترم» شده است، بار دیگر در این برنامه اظهارات تکراری و کلیشهای در مورد قصور عمدی وزارت ورزش برای ناکام گذاشتن استقلال به زبان آورد و از تعلقات رنگی پسر وزیر به تیم مقابل حرف زد؛ چیزهایی که مشابهش را در حجم ویرانگر در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی دیدهایم. البته این همنوایی اصلا عجیب یا تصادفی نیست؛ چرا که همین آقای صادقی ساعاتی قبل از حضور در شبکه ورزش با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش خطاب به هواداران استقلال گفته بود: «میهمان تلویزیون هستم؛ چه بگویم دلتان خنک میشود؟» به این ترتیب روشن میشود برخی پیشکسوتان فوتبال ایران که حالا لقب پرطمطراق «کارشناس» را هم یدک میکشند، نهتنها قادر نیستند به هواداران کمسال و هیجانی حاضر در فضای مجازی سرمشق درست بدهند، بلکه خودشان از این فضا خط میگیرند! تأسف بزرگتر اما برای تلویزیون دولتی ایران است؛ دستگاهی که در مقام ادعا برای خودش جایگاه فرهنگسازی تصویر کرده، اما عملا به بازتولید اباطیل مخرب موجود در شبکههای مجازی میپردازد. البته شاید هم آقایان دوست دارند با دعوت از چنین چهرههایی، فقط چند دقیقه از برنامههای کممخاطبشان در شبکههای اجتماعی وایرال شود. صداوسیما مدتهاست که بهای سنگینی بابت این دیده شدنهای چند دقیقهای میپردازد.
از اوضاع اسفبار تلویزیون که بگذریم، میرسیم بهخود امیرحسین خان صادقی؛ کسی که تامل در سخنانش نشان میدهد بعضا حتی از درک معانی کلماتی که بهکار میبرد هم عاجز است. او در این مصاحبه در حالی بهشدت علیه وزارت ورزش موضع گرفت و فراری دادن استراماچونی را نقطه آغاز مصیبتهای استقلال قلمداد کرد که خودش قبلا به دفعات علیه مربی ایتالیایی اظهارنظر کرده بود. واقعا چرا امثال صادقی گمان میکنند مردم ایران تا این حد فراموشکار هستند و متوجه تغییر مواضع نمیشوند؟ 10ماه پیش با شروع قهرهای استرا، صادقی در مورد او گفته بود: «من به رفتار اشتباه او انتقاد دارم. در روزهای اخیر مدام گفتهاند استراماچونی قهر کرده است. من دلیل قهر او را نمیدانم. اصلا استراماچونی با چه زمینه، نگرش و طرز تفکری وارد باشگاه بزرگ استقلال شده است؟ حدود یکماه با این مربی مذاکره شده و علی خطیر باید جواب بدهد چه زمینهای از فوتبال ایران و باشگاه استقلال به استراماچونی نشان داده که اکنون این مسائل پیش میآید. از او میپرسم آیا نمیداند ایران کجاست؟ اگر نمیداند تاریخچه کشورمان را بخواند. زمانی یک سوم جهان برای ایران بوده است.» حتی وقتی استراماچونی برای همیشه از ایران رفت هم صادقی کوتاه نیامد و گفت: «متأسفانه هواداران از استراماچونی بت درست کرده و او را بزرگ کردند. استقلال از همه این نامها بالاتر است و هواداران نباید افسوس کسی را بخورند که نمیخواست بماند. شاید برای ما استقلال همهچیز باشد، اما امثال استراماچونی این چیزها را متوجه نمیشوند و دنبال قرارداد حرفهای خود هستند.» امروز اما امیرحسین فهمیده تحسین شدن و گرفتن فالوئر و لایکهای کیلویی در مرثیهسرایی برای مربی ایتالیایی است؛ پس مواضع قبلیاش را پس گرفته و دست همه را از پشت بسته است.
فقط هم امیرحسین نیست. به یکی مثل مهرداد میناوند نگاه کنید؛ دوره گابریل کالدرون به سردمدار جریان تخریب او تبدیل شد و از هیچ تلاشی برای در هم کوبیدن این مربی تازهوارد و موفق خودداری نکرد. پاداش او برای مشارکت در این پروژه، همکاری با اسپانسر رسمی باشگاه بود. بعد هم که تغییرات مدیریتی اتفاق افتاد، میناوند با تندترین ادبیات ممکن علیه مدیران جدید موضع گرفت، اما دیری نپایید که دوباره همکاریاش با آنها را شروع کرد؛ اصلا انگار نه انگار خانی آمده و خانی رفته، انگار نه انگار باشگاه پرسپولیس متحمل هزینه گزاف میلیاردی شده و برای یک نیمفصل باید پول کامل 2کادرفنی را بدهد. کاش میدانستیم امثال میناوند و امیرحسین صادقی چرا فکر میکنند ما هیچی نمیفهمیم؟
چرا فکر میکنید ما نمیفهمیم؟
از کف اینستاگرام، تا روی آنتن؛ سخنی با امثال امیرحسین صادقی، میناوند و سایر عزیزان
در همینه زمینه :