20سال شادی برای یک گل
او ستاره بیچونوچرای تاریخ داربیهاست؛ بهترین گلزن تقابلهای سرخابی در سالهای بعد از انقلاب. فقط صفر ایرانپاک و حسین کلانی بیشتر از او در تقابلهای پرسپولیس و استقلال گل زدهاند که مهاجمان قابلی بودند و سابقه هر دوی آنها به سالهای دور برمیگردد. طی 4دهه اخیر هیچ بازیکنی به اندازه مهدی هاشمینسب در داربی گل نزده و این همه در حالی است که مهدی یک مدافع بود! بهجز آخرین گلش در داربی که پرحاشیهترین گل او هم بود و برای استقلال به ثمر رسید، مهدی بقیه گلهایش در داربی را برای پرسپولیس و بهعنوان یک مدافع بهثمر رساند. او بعد از 4بار گلزنی مقابل استقلال از پرسپولیس جدا شد و به جمع آبیپوشان رفت تا روز نهم دیماه79 در خط حمله این تیم مقابل سرخپوشان قرار بگیرد و بعد از گلزنی مقابل عابدزاده جوری غشوضعف کند که هنوز هم خاطرهاش در یاد همه باقی مانده باشد. عکسهای آن روز گویای همهچیز هستند؛ گویای مهمترین روز از زندگی بازیکنی که میتوانست روزهای مهمتری هم بسازد اما در سایه همین گل و همین کریهای سرخابی خوابید و کمکم محو شد. او پرنده بیهمتایی بود که بهراحتی آبخوردن با ضربه سر گل میزد. سقف پرواز چنین پرندهای باید خیلی بالاتر از این میبود که پرونده بازیهای ملیاش را فقط با 27بازی ملی و حضور در یک تورنمنت (جام ملتهای 2000لبنان) ببندد. اما او در هیاهوی انتقال از پرسپولیس به استقلال و در همهمه گلی که به تیم سابقش زده بود، گم شد. او در مقدماتی جامجهانی2002 بازیکن تیم بلاژویچ و شریک ناکامی او بود. در بازی با عربستان بلاژویچ با تأکید فراوان، مهار سامی الجابر را به مهدی سپرد اما از ناحیه همین مهاجم 2گل خورد تا همان مسابقه به آخرین بازی ملی هاشمینسب تبدیل شود. 4سال بعد وقتی تیمملی با برانکو به جامجهانی صعود کرد، مهدی دیگر بازیکن تیمملی نبود. یحیی گلمحمدی و سهراب بختیاریزاده که هر دو از هاشمینسب بزرگترند، در جامجهانی گل زدند و درست در همان روزها مهدی با تیم عقاب در لیگ دستهدوم بازی میکرد. او بعد از استقلال پلهپله سقوط کرد و تبدیل به یک بازیکن معمولی در تیمهای رده پایین شد. پاس، سایپا، عقاب، ابومسلم، پیام مشهد و سیاهجامگان تیمهای مهدی بعد از استقلال بودند که حضور در نیمی از آنها به واسطه رفاقت با خداداد عزیزی برایش ردیف شد. مهدی تمام این تیمها را چرخید اما همانطور که خودش هم بارها در مصاحبههایش گفته، فوتبالش در همان استقلال تمامشده بود. او تا سال1390 هم هنوز بهعنوان بازیکن به میدان میرفت، البته بدون آنکه هیچ اثری از پروازها و گلزنیهای دوران اوجش باقی مانده باشد. درواقع او از دیماه79 به این سو، همچنان غرق شادی بعد از گل است؛ شادی برای گلی که زنندهاش شماره8 معروف پرسپولیس را خودخواسته از تن درآورده بود تا به استقلال برود و شماره معناداری را بر تن کند؛ شماره20.