دیپلماسی فراست در خلیجفارس
محمود اشرفی _ روزنامهنگار
ایران جغرافیایی شگفتآور دارد. این ویژگی اگر در راه تامین منافع ملی به کار گرفته شود بر توان ملی افزوده و شهروندان زندگانی شادمانهتری خواهند داشت.
خاستگاه جغرافیایی یک ملت در راه و روشهای سیاسی که پیش میگیرد، تأثیرگذار بوده و بهعبارتی ویژگیهای جغرافیایی یک کشور توانهای خاص و گاها دشواریهایی را در راه حرکت آن بهوجود میآورد. ویژگیهای مناسب جغرافیایی اموری بالقوه بوده و نیازمند سلوک سیاسی مناسب برای بالفعلکردن آنهاست. همچنین عبور از سنگلاخ دشواریهای جغرافیایی نیازمند خردمندی است.
در مجموع بهرهمند شدن از مواهب ژئوپلیتیک نیازمند فراست دیپلماتیک است. این موارد مفهوم ژئوپلیتیک را به ذهن میآورد. ژئوپلیتیک هرچند انگارهای چندوجهی و تفسیرپذیر بوده و تعاریف گوناگونی دارد اما همگی این انگارههای ذهنی در یک چیز اشتراک دارند و آن استفاده مناسب از ویژگیهای جغرافیایی از طریق سلوک سیاسی مناسب در راستای تامین منافع ملی است. این فلات دوستداشتنی در سر کاسپین را دارد و در پای خلیجفارس و در میانه گذرگاه شرق و غرب واقع است. در اینجا گام برداشتن در راستای منافع ملی نیازمند فراست دیپلماتیک است. فراست دیپلماتیک آمیزهای از هوشیاری، دوری از تنش، مشارکت فعالانه در جریانات منطقهای و کنشهای سیاسی مبتنی بر ویژگیهای تاریخی و اقلیمی است.
عمدهترین چالش ژئوپلیتیکی ایران در گستره خلیجفارس است. تحرکات استراتژیک در این منطقه عمدتا خود را بهصورت حضور ناوگانهای سرزمینهای دور و بسیار دور نشان میدهد. رویارویی دیپلماتیک با این جریان باید بهدور از شتابزدگی باشد و از همه مهمتر کنشهای سیاسی باید مبتنی بر نگرش استراتژیک باشد؛ نگرشی همهسو نگر که گاه ما را در معادلات دیپلماتیک به جدانگری وامیدارد. در جریان حضور ناوگانهای خارجی در خلیجفارس نباید این اندیشه به ذهن کسانی که تمامیت ارضی ایران را نشانه گرفتهاند خطور کند که این ناوگانها ابزاری برای مطرح کردن ادعاهای بیپایه ارضی آنهاست. امارات متحده عربی در مورد 3جزیره ایرانی خلیجفارس ادعاهای پوچ و بیپایهای دارد. این کشور هرچند اقتصادی بسیار آسیبپذیر در برابر تنش دارد اما همواره کنشهای دیپلماتیک آن نسبت به ادعاهای ارضی پس از بروز تنشهای شتابزده شکل میگیرد. این در حالی است که اسناد رسمی کشورهای خارجی دارای ناوگان در منطقه بر حاکمیت ایران بر 3جزیره تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی دلالت دارد. این اسناد حاصل مماشات سیاسی نیست، بلکه اسنادی تاریخی و گویای هزاران سال حاکمیت ایرانیان بر این منطقه است. دیپلماسی فراست در این زمینه کارساز است. باید به سیاستسازان اماراتی گوشزد کرد که ادعاهای ارضی بیپایه آنها در برآیند ژئواستراتژیک منطقه اثرگذار نیست. برخی کشورهای مصنوع کرانه جنوبی خلیجفارس در کمتر از یک قرن در نتیجه فروپاشی امپراتوری عثمانی شکل گرفتهاند یا باراندازهای متروکه بردهفروشان بودهاند. این پیشینه نه در قالب توهین ملی به شهروندان این کشورهای نو استقلال، بلکه در شکل اعلام ضرورت احترام به حق حاکمیت به همسایه شمالی بزرگ و کهن خواهد بود.
دیپلماسی شتابزده در شرایط بحرانی بحران را ژرفتر میکند. خرد جانمایه دیپلماسی است. فراست دیپلماتیک در مدار خردگرایی است.