مرضیه برومند و ایدههایش درباره هنر هفتم در روزگار کرونا و پس از آن
هنر هفتم عصاره همه هنرهاست
عیسی محمدی
بعضی هنرمندان هستند که به حوزههای مختلفی سرک میکشند و در شاخههای گوناگون، کارهای متنوعی را به سرانجام میرسانند. بعضیها هم ترجیحشان آن است که در یک حوزه پیش بروند و در همان حوزه خود را شکوفا کنند. مرضیه برومند، از آن دست هنرمندانی است که تنها در کارگردانی متوقف نمانده و وقتی به سیاهه تجربهها و دستاوردهای او خیره میشوید، میبینید که از تئاتر و تئاتر عروسکی و بازیگری گرفته تا تلویزیون و سینما و کارگردانی و تهیهکنندگی و ... . اما مردم او را بیشتر با کارهای تلویزیونی و مخصوصاً «مدرسه موشها» به یاد میآورند؛ عروسکهایی که راه به سینما برده و تبدیل به اثری سینمایی هم شدند. هر چند نباید به حق، کارهایی چون «خونه مادربزرگه» و «قصههای تابهتا» و «آرایشگاه زیبا» را هم از قلم انداخت که بهترینهای روزگار خودشان بودند. اما نکته جالب درباره این هنرمند، آنجاست که وجه بازیگری و تهیهکنندگی و ... او کمرنگتر مانده است. ضمن اینکه او مشاور کارگردانان مختلفی هم بوده. شاید دانستن نکاتی مثل اینکه او در «دایره مینا» از داریوش مهرجویی هم ایفای نقش کرده است، نگاهتان را به این هنرمند تغییر دهد. با این چهره آشنای سینما و تلویزیون و تئاتر ایران، درباره سینما در عصر کرونا و پس از آن به صحبت نشستهایم؛ گفتوگویی که به مناسبت روز ملی سینما انجام شده است.
در پیامهای رد و بدل شده برای گفتوگو، گفتید من چندان سینمایی نیستم. چرا؟
نگفتم سینمایی نیستم، گفتم در مورد اطلاعات تخصصی اکران آنلاین و وضعیت اقتصادی آن و ضرر و زیانهایی که دارد و ساختارها و مواردی از این قبیل، چون آماری ندارم و زیاد هم سر در نمیآورم، طبیعی است که نمیتوانم صحبت کنم.
پس به بهانه روز سینما، برویم سروقت موضوع سینما و کرونا. بهتر از من میدانید که مواجهه با عصر نو خیلی از هنرها و وضعیتها را تغییر داده است. مثل اینکه الان مطبوعات و رادیو و ... دیگر مثل قبل نیستند و ناچار شدهاند خودشان را تغییر بدهند. حالا که در زمانه کرونا هم هستیم، وضعیت کمی پیچیدهتر شده. سالنهای سینما و تئاتر دیگر به رونق گذشته نیستند و حتی اگر بخواهند کار کنند هم با بخشی از ظرفیت خود کار میکنند. در این وضعیت، سینما چه میشود؟
وضعیت جدیدی پیش آمده که همه دارند خودشان را با آن وفق میدهند. شما به دنیای پزشکی نگاه کنید. حتی دنیای پزشکی هم تحت تأثیر دنیای نو قرار گرفته است؛ از دور معاینه کرده و از دور تجویز میکنند و ... . به واقع ابزارهایی که در اختیار بشر است، دارد کارکردهای واقعیاش را پیدا میکند و نشان میدهد. الان به همین جشنواره کودک اصفهان نگاه کنید که من عضو شورای سیاستگذاریاش هستم. پیش از این باید برای جلسات حضوری به اصفهان میرفتیم. با هواپیما میرفتیم و باید 5 صبح میرسیدم فرودگاه. هر قدر هم میگفتم که پروازها را اول صبح هماهنگ نکنید، باز هم نمیشد و همان اول صبح بلیت گیر میآمد. مسیرم دور بود و باید یکی، دو ساعتی زودتر از بقیه همکاران راه میافتم تا به موقع به فرودگاه برسم. موقع برگشتن هم که غروبها میرسیدم و 3-2ساعتی در ترافیک میماندم تا به خانه برسم. اینجور سفرها معمولاً از روز قبل هم زندگی شما را به هم میریزد تا بتوانید خودتان را آماده کنید. در کل عذابآور بود. الان بهراحتی، جلسات را به صورت ویدئوکنفرانسی برگزار میکنیم. هر کسی در خانه و دفتر خودش و بدون هیچ طی مسیری در این جلسات شرکت میکند. مدام میپرسم چرا از قبل این کار را انجام نمیدادیم و چه نیازی به این همه سفر و جابهجایی فیزیکی وجود داشت! ابزارهای تکنولوژیک دارند کاربرد واقعیشان را پیدا میکنند و از شکل تفریحی و تزئینی درآمدهاند. یا شما به تجربه معلمهای خصوصی نگاه کنید. تا قبل از این وضعیت پیشآمده، یک معلم باید خودش را به خانه شاگردش میرساند و شرایط خاصی حاکم میشد و کسی سر و صدا نمیکرد و ... . الان از راه دور همین تدریس خصوصی دارد انجام میشود. واقعاً اینها اتفاقات خوبی است. البته به شرطی که سرعت اینترنت قابل قبول باشد. این مسئله در کشورمان
ضعیف است هنوز...
یا شاید هم شهروندان ما سوادش را ندارند، نه؟
اتفاقاً به نظرم خیلیها سوادش را هم دارند، اما ابزار و زیرساختش را ندارند. من خیلیها را دیدهام که باور نمیکردم اینقدر به ابزارهای تکنولوژیک مسلط باشند. جوانترها که دیگر خیلی مسلط هستند.
البته بیشتر منظورم والدین بودند...
والدین امروز که جوان هستند و به سن و سال من نیستند. اگر به سن و سال من باشند دچار مشکل میشوند. حتی خود من با وجود اینکه از پس خیلی کارهای اینطوری بر میآیم، ولی باز هم از اطرافیان جوانترم اطلاعات و مشاوره میگیرم و مشکلات را رفع میکنم.
این گفته شما شامل 2 بخش میشود. بعضی از کارها را میشود بدون حضور میدانی و فیزیکی و از راه دور انجام داد، اما بخشی از کارها را نمیشود به این صورت انجام داد و در صورتی که حضور فیزیکی و چشم در چشم نداشته باشید، کار ماهیت خودش یا بخشی از این ماهیت را از دست خواهد داد. مثل همین سینما و تئاتر. اینطور نیست؟
ببینید! خود سینما هم مدتها بود که مخاطب گسترده و عام خودش را از دست داده بود. سینماروهای ما، اقشار خاصی بودند مثل جوانترها و دخترپسرها و افراد مجرد و ... . کمتر میدیدیم که حتی خانوادهها به سینما بروند. تلویزیونهای پیشرفته و سینماهای خانگی و ... باعث شدهاند تا خانوادهها، بیشتر توی خانه فیلم ببینند.
اما چرا؟
چون سینما رفتن سخت بود. باید به دل ترافیک میرفتید و جابهجایی فیزیکی اتفاق میافتاد و دنبال جای پارک میگشتید و شام و خوراکی تدارک میدیدید؛ که همه اینها هم کار را سخت و هم مستلزم صرف هزینه میکرد. نکته دیگر هم آنجا بود که فیلمهای خانوادگی مناسب خانواده هم وجود نداشت یا کم بود. گاهی هم که فیلم کمدیای میآمد که خانوادهها حس میکردند باید برای تماشایش بروند، از کرده خود پشیمان میشدند. حتی مدام خودشان را سرزنش میکردند که چرا بچههایشان را به سینما آوردهاند. در مورد فیلمهای کودک که وضعیت بدین منوال بود. زیاد اتفاق افتاده مردم مرا که میبینند، اعتراض میکنند که ما به تماشای فیلمی رفتیم و چرا خوب نبود؟ من هم به شوخی میگویم که این وسط تقصیر من چیست؟!
لابد درددل میکردند...
حالا فیلمی را از نظر تربیتی و آموزشی و ... مناسب ندیده بودند و به من اعتراض میکردند. پس در نتیجهگیری کلی، خانوادهها هم از مراسم سینما رفتن حذف شدند و این مراسم صرفاً اقشار خاصی را در بر گرفت.
الان سینما با این وضعیت چه کار باید بکند؟ بعضیها به پخش آنلاین روی آوردهاند، بعضیها هم دارند به روشهای دیگر فکر میکنند. شما چه نگاهی دارید؟
اتفاقاً معتقدم که سینما، قرابت بیشتری با فضای مجازی و دیجیتال دارد، تا هنری مثل تئاتر. البته قطعاً اقشاری مانند سینمادارها و نیروهایی که در سینماها کار میکنند و باقی کسانی که معیشتشان به نمایش فیزیکی فیلم گره خورده، از این شرایط زیان میبینند. اما جدا از این بحث که در نوع خودش ناراحتکننده است، باید سینما را نزدیکتر به فضای دیجیتال بدانیم وگرنه هنری مثل تئاتر که نزدیک به سینماست، خیلی از این قضیه ضربه میخورد و چیزی جای ارتباط نفس به نفس هنرمندان تئاتر را با تماشاگر نمیگیرد؛ نه نمایش آنلاین و نه تلهتئاتر و ... . البته با این همه، دیدهایم که بچههای تئاتر ایران و جهان، زودتر از سینما دست به کار شده و جشنوارههای آنلاین و مجازی برگزار و از ابزارهای تکنولوژیک در کارشان استفاده کردهاند. به هر حال دوره سختی است که پیش روی بشر قرار دارد و همه مشاغل و حرفهها باید خودشان را با این شرایط وفق دهند. انشاءالله کرونا یکیدو سال دیگر دست بر میدارد و میرود، اما این تجربیات خوب باقی میمانند؛ تجربههایی که میشود مثبتهایش را نگه داشت و استفاده کرد. به عنوان مثال، جشنواره امسال کودک اصفهان، چارهای جز برگزاری آنلاین ندارد. باید دید که چه خیری در این اتفاقات منفی وجود دارد. در هر شری، خیری وجود دارد که باید گشت و آن را پیدا کرد. خیر این قضیه هم در آن بود که در حالت عادی شاید 50 هزار نفر و فقط در اصفهان میتوانند از این جشنواره استفاده کنند. اما در صورتی که جشنواره مجازی برگزار شود، در صورت برنامهریزی و زیرساختهای درست، طیف وسیعتری را درگیر خودش میکند. اگر طی اکرانهای کنترلشده هر فیلمی دوسه بار نمایش داده شود، حتی میتواند کل ایران را هم پوشش دهد. البته از سوی دیگر بحث دزدیده شدن فیلمها هم وجود دارد که باید مراقب آن هم بود.
منظورتان کپی رایت است؟
بله. در ادامه هم میشود هزینههای صرف شده برای جشنواره را که صرفهجویی میشود، به تهیهکنندهها اختصاص داد تا بخشی از زیانی که دیدهاند، جبران شود. در این صورت طیف وسیعتری هم درگیر فیلمها خواهند بود.
با اینکه رسانههایی چون مطبوعات و کتاب و مجلات و ... وجود دارند، اما به شدت کمتر شدهاند و دیگر به سبک و سیاق گذشته نیستند. حتی سخن از فراموشی این عادتهای فرهنگی به میان میآید. آیا روزگار چنین رسانههایی تمام شده؟ و در نهایت، چنین سرنوشتی در انتظار سینما هم هست یا نه؟
من فکر میکنم هر چیزی جای خودش را دارد. کتاب که میخوانیم و آن را لمس میکنیم و ورق میزنیم، لذت بیشتری نسبت به گوش کردن پادکست همان کتاب یا خواندن آن در لپتاپ و آیپد دارد. اصلاً حس آن متفاوت است؛ مخصوصاً برای نسل ما. خود دست گرفتن روزنامه هم چنین است. بوی روزنامه و ورق زدن آن حال و هوای دیگری دارد. نمیشود اینها را نفی کرد. شاید به خاطر مشکلات اقتصادی موجود در امروز و گذشته، این موارد کمرنگتر شده و این عادت از سرمان افتاده باشند، اما نمیشود نفیشان کرد. سینما رفتن هم عادت خیلی خوبی است. یکی از معدود تفریحات ماست. در کشور ما تفریح چندانی جز رستوران و خورد و خوراک وجود ندارد. آداب سینما رفتن و عزم سینما رفتن و انتخاب فیلم و تجربه جمعی تماشای آن و با هم خندیدن و گریستن و اثر گرفتن از فیلم در یک فضای ثابت، حسی زیبا و درخشان است.
این، شامل سینمای کودک و مخاطبان کودک هم میشود؟
در مورد سینمای کودک هم چنین است. تصور کنید که 300-200 بچه در یک سالن بخندند و گریه کنند و پای به زمین بکوبند یا حتی بترسند، اینها تجربیات بسیار درخشانی است. حالا شری اتفاق افتاده به نام کرونا، باید خیر آن را هم پیدا کنیم. کرونا که رفت، میتوان جشنوارههای حضوری را به طور همزمان آنلاین و مجازی هم برگزار کرد. اینها اگر در کنار هم باشد اثرگذاری بهتری دارد. واقعاً چه نیازی بود ما مثلاً برای جلسات سیاستگذاری جشنواره فیلم کودک اصفهان این همه راه را به آنجا برویم؟ اینها تجربههایی است که بعد از کرونا باید مورد توجه قرار بگیرند.
به خاطر دارم در یکی از مصاحبههای خود گفته بودید که برنامههای تلویزیونی در حوزه کودک از کیفیت و ایدهمحوری دور شده، به سمت سلبریتیمحور بودن رفته و به همین دلیل برنامههای با کیفیتی تولید نمیشود. آیا در مورد سینما هم چنین است؟ آیا فکر نمیکنید با توجه به کرونا و پخش آنلاین و بازگشت کمتر سرمایهها، باید هزینه تولید فیلم کمتر بشود تا حساب و کتاب جور در بیاید؟ مثلاً به سلبریتیها و بازیگران چهره کمتر پرداخت شود...
صلاح مملکت خویش خسروان دانند. من هرگز چنین کاری نمیکنم. یک درصد مشخصی دستمزد بازیگران است که پرداخت میشود و بستگی به کارگردان و تهیهکننده دارد. اما باید درک کنیم سلبریتی به معنای بازیگر خوب نیست. سینمای ایران همانطور که تهیهکننده و کارگردان و سناریست و فیلمبردار و تدوینگر و آهنگساز خوب میخواهد، به همین نسبت فیلمبردار هم میخواهد. اما بازیگر خوب الزاماً به معنای بازیگر معروف نیست. به نظرم سینما اکیداً نباید خساست به خرج دهد و با توجه به لوکیشنها و وسایل مورد نیاز و دکور و ...، باید هزینه کرد. بالاخره هر فیلمی یک اقتضایی دارد. اما اینکه بیشتر هزینه را صرف دوسه تا بازیگر اسم و رسمدار کنید و در جاهای دیگر تولید فیلم خسیسبازی در بیاورید، موجب میشود تا اثر سینمایی خوبی شکل نگیرد. قطعاً عدالت در تخصیص بودجه باید رعایت شود، اما خساست هم معنایی ندارد.
راستی، توصیه شما به کسانی که میخواهند وارد سینما بشوند، چیست؟
حرفها تکراری خواهد شد. درست مثل فوتبالیستی که میخواهد بازیکن بزرگی بشود، ولی نه بنیه این کار را دارد، نه استعدادش را. سینما هم چنین است. هر کسی باید استعداد و بنیه فرهنگی و فکریاش را داشته باشد. در حوزه کاری ما الان هر کسی فکر میکند بازیگر است؛ مخصوصاً اگر بر و رویی هم داشته باشد. پدر و مادرها به من میگویند دختر و پسر ما را ببر و بازیگر کن. چرا اصلاً باید او را ببرم و بازیگر کنم؟ این است که ورود به چنین عرصهای، بدون تربیت و آگاهی و پشتوانه فرهنگی و اجتماعی و مطالعه، سم است. کسی که به حوزه فرهنگ علاقهمند است، باید مشخص شود که در دوران کودکی اهل کتاب و فیلم دیدن و دستکم تئاتر بازی کردن در مدرسه بوده است، نه اینکه 5-24 سال دارد و تازه یادش افتاده که میخواهد بازیگر شود.
سینما جای موفقیت یکشبه نیست
در روزگار ما موفقیتهای اقتصادی خوبی برای برخی از اصحاب سینما مانند سلبریتیها و آرتیستها و ... اتفاق افتاده. فضای رسانهای و شلوغکاریهای موجود هم کمی در این امر دخیل بوده. اما در روزگار ما و پس از ما، کسانی سمت هنر میآمدند که علاقهمند بوده و حرفی و دردی برای به اشتراک گذاشتن با دیگران داشتند. آنها میخواستند روی دیگران و جامعه خودشان تأثیری بگذارند و میدانستند که ورود به حوزه هنر و فرهنگ، مخالف جریان رفاه اقتصادی حرکت کردن است. به واقع باید از رفاه اقتصادی صرف نظر میکردی تا بتوانی فعالیتی فرهنگی و هنری داشته باشی. اما در سالهای اخیر به واسطه موفقیتهای مالی اتفاقافتاده برای برخی و همچنین پرویاگاندا و جنجالهای رسانهای، آرزوی خیلی از جوانان است که وارد این حرفه شوند، آنهم در حالی که نه استعدادش را دارند، نه زیربنای فکری لازم را. آنها میخواهند راه صد ساله را سریع طی کنند.
برای روز ملی سینما
حیف که آقای مسعود مهرابی بین ما نیست. بسیاری از سینماگران درجه یک و درخشان ما خیلی زود از میان ما رفتند. طبیعی است که زندگی هر کسی روزی به پایان میرسد، اما بعضیها سفر زودهنگامشان واقعاً باعث افسوس است. امثال کیارستمی و مهرابی و سینایی و ... خیلی زود ما را ترک کردند. نمیدانم چرا الان یاد این عزیزان افتادم. سینما عصاره هنرهاست. قدرت اعجابانگیزی در تأثیر و ساخت شخصیت بینندگان خودش دارد. یکطوری مثل کتاب است؛ حتی شاید اثرگذارتر باشد روی شکلگیری شخصیت مخاطبان خودش. به یاد «سینما پارادیزو» بیفتید. اینکه میگویند سینما هنر هفتم است، جمله درستی است. به واقع عصاره همه هنرهای دیگر است. انشاءالله سینماگران و در کنار آنها بچههای تئاتر ما بتوانند به سلامت از وضعیت فعلی عبور کنند و بتوانند در روزگار کرونا و بعد از آن، از ابزارهای جدید و امروزی و دیجیتال، برای ارتقای هنر و گسترده کردن مخاطبانشان استفاده کنند.