پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امامخمینیره همراه با خانواده تا ماههای آخر سال١٣۵٨ در شهر قم حضور داشتند و در این زمان، به سبب عارضه قلبی و بنا به توصیه پزشکان به تهران آمدند و به مدت یک ماه در بیمارستان قلب تهران که امروز به نام بیمارستان شهید رجایی شهرت دارد بستری شدند.
ساختن مستند درباره شخصیتهای تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران، ضرورتیاست که سالها مورد غفلت و بیتوجهی قرار گرفته است. بسیاری میخواهند بدانند که در پشتصحنه زندگی مردان بزرگ چه میگذشته و زندگی شخصی و خانوادگی آنها چگونه بوده است.
«من که خاطره زیاد گفتهام؛ همه جا نقل شده است دیگر.»؛ شاید این پاسخ، معمولترین پاسخی باشد که از نوههای حضرت امامره شنیده میشود؛ آنهایی که سن و سالشان بهگونهای بوده که ایشان را از نزدیک درک کردهاند.
گزارش همشهری از محله جماران در آستانه سالگرد ارتحال امامخمینیره
بوی اسفند همه جا پیچیده و آب و جارو، بوی خاک باران خورده را در کوچه پسکوچه جماران شبیهسازی کرده. نبض محله با نبض انقلاب یکی شده و مردم انتظار یک اتفاق را میکشند؛ اتفاقی که قرار است محله آنها را به کانون تصمیمگیریها و رایزنیهای سطح اول سیاست کشور تبدیل کند.
متن زیر فرازهایی از زندگی حضرت امامخمینی 0 سلامالله علیه 0 است که پس از توضیحات معظمله، فرزند گرامی ایشان حاجسیداحمد خمینی نوشته و سپس حضرت امام آن را اصلاح کردهاند.
سرشان به اندازه کافی شلوغ بود؛ به اندازه کافی درس و مشغلههای حکومتی و رسیدگی به امور مردم و کشور و خانواده و دیدار با مردم و... داشتند؛ بهعنوان مرجع تقلید شیعیان، باید به امور مقلدان خود نیز رسیدگی میکردند؛ اما هیچ کدام از اینها باعث نمیشد اعصابشان خرد شود