داستانسرایی کفشهای ایرانی در آلمان
کفشهایی که در جاکفشی ساده یک خانه پهلوبهپهلو، نخبهنخ کنار هم نشستهاند گاهی شناسنامه آن خانهاند. گالشهایی که خستگی مادربزرگ را میپوشد، پوتینهای سربازی پسر خانواده که تاریکی پادگان را در خود فرو برده و سکوت کفشهای پاشنه خوابیده و لبورچیده یک پدر همهوهمه داستانهای ناگفته آن خانهاند.