روز آموزگار در روزگار کرونا
مهدی بهلولی _ آموزگار
روز و هفته آموزگار امسال، برخط [آنلاین] است. ویروس کرونا، سامان آموزش را دستخوش دگرگونی کرده و روز آموزگار هم از آن به دور نمانده است. روز آموزگار البته چه برخط باشد و چه نباشد یادآور جان باختن زنده یاد ابوالحسن خانعلی است که 12اردیبهشت 1340در گردهمایی اعتراضی فرهنگیان روبهروی مجلس شورای ملی در میدان بهارستان، با گلوله سرگرد شهربانی جان باخت.
روز ملی آموزگار در ایران با نام این آموزگار و دانش آموخته فلسفه و مرگ مظلومانه او پیوندی ناگسستنی دارد و شایسته یادآوری همیشگی است. اما برگردیم به کرونا و تأثیری که بر نظام آموزش ایران و جهان گذاشت. چندی پیش، فایننشیال تایمز براساس پژوهش بنیاد ساتن نوشت که «دو سوم کودکان بریتانیایی، از هنگام شروع تعطیلیهای کرونایی، در یادگیریهای برخط شرکت نکردهاند.»
در ایران هم از زبان محسن حاجی میرزایی، وزیر آموزش و پرورش نقل شد که حدود 30درصد دانشآموزان کشور، به اینترنت دسترسی ندارند. گرچه این آمار به سرعت تکذیب و به حدود 7درصد کاهش داده شد، اما به گمانم با توجه به گزارشهای فراوانی که در این روزها در رسانهها و فضای مجازی منتشر میشود، خانوادههای بسیاری درصدد تهیه گوشی هوشمند و اینترنت پرسرعت برای بچههایشان برآمدهاند تا بتوانند از آموزشهای برخط بهره بگیرند. آمار 30درصد، اگر زیاد نباشد کم هم نیست. به هر رو کرونا تلنگر و شاید بهتر باشد بگوییم مُشتی به آموزش سنتی بود تا چشم خود را به جهان مجازی بگشاید و استفاده از آموزشهای جدید را جدی بگیرد. کرونا، نیاز به چیره بودن بر مهارتهای گوناگون آموزش در فضای مجازی را به ژرفای درون آموزشگران کشاند و آن را ملموس و درونی کرد. نیاز میتواند به خواسته تبدیل شود و درخواست شود. آموزگاران بسیاری در این روزها، به یاد کلاسهای ضمن خدمت بیارزش و وقتگیری افتادند که سالهاست در آنها شرکت میکنند و هیچ شناخت و مهارت مفیدی برای بهبود کارشان در اختیارشان نمیگذارند. برگزاری کلاسهای ضمن خدمت کارآمد برای آموزش در فضای مجازی میتواند نسبت به گذشته، به یکی از خواستههای فرهنگیان درآید.
کرونا، شوربختانه جان بسیاری را گرفت که در میان آنها، شمار چشمگیری از فرهنگیان بازنشسته و شاغل هم دیده میشود، اما به آموزگاران آموخت که در دنیای به روزشونده و در حال تغییر کنونی، برای اثربخش بودن و ماندن، راهی جز آموزش نیست و آموزش دهندگان نیز سخت نیازمند آموختن هستند. کرونا، مدرسه مجازی را برجسته کرد و ما را به یاد مدرسههای مجازی احتمالی آینده انداخت که در آنها شاید نیازی به آموزگار، آنگونه که ما میشناسیم، نباشد.
حال و هوای این روزهای هفته آموزگار، با سالهای گذشته فرق دارد. قرنطینه، هراس از بیماری، بیکاری و بیپولی و افزایش چشمگیر فقر در سطح جامعه، بر روحیه همه اثر منفی گذاشته است. دانشآموزان، بهویژه دانشآموزان شهرهای بزرگ، روزهای زیادی را در خانه سپری کردهاند. پس از باز شدن مدرسهها- البته اگر مدرسهای باشد- شاید بیش از آموزگار ریاضی و علوم و املا، به مشاور نیاز است که بتوانند خدمات مشاورهای مفیدی در اختیار دانشآموزان و مدرسهها بگذارند تا شرایط روحی بچهها را به روزهای پیش از کرونا برگردانند. اما مشکل اینجاست که بخش بزرگی از مدرسههای ما، از اساس مشاور و جا و ابزار درست و حسابی برای بازی و شادی بچهها ندارند. هماکنون هم بیشتر آنها در اندیشه این هستند که چگونه درسهای داده نشده را بهطور فشرده به مغز بچهها فروبرند و چه بسا نادانسته و ناخواسته بر بغرنجی شرایط روحی دانشآموزان بیفزایند. کرونا کمک کرد تا همه و از آن میان ما آموزگاران، مدرسه را جور دیگری ببینیم و بفهمیم و همین هم میتواند به تغییر در خواستههای ما بینجامد.