آقایان مدیر، شلوارتان گلی نشود!
هوشنگ صدفی ـ روزنامه نگار
تصویر مدیران ستاد بحران گیلان از پشت پنجره هواپیما، در رسانه ملی نهتنها مایه امیدواری مردم بحرانزده نشد بلکه این ذهنیت را در مخاطبان رسانهای ایجاد کرد که نکند مدیران ستاد بحران، برای جلوگیری از پوپولیستیشدن ماجرای کمک به مردم، پاچه شلوارها را بالا نزدهاند تا روایت مدیران مردمی را در اذهان عمومی باز تولید نکنند، شاید هم نخواستند شلوارهایشان گلی شود!
بهراستی حقوق شهروندی مردم گیلان در این 4- 3 روز بیخبری مسئولان بحران و امداد و نجات از عمق فاجعه چه شد؟ یکی از همکاران در راه مانده «بزرگراه قزوین - رشت» تعریف میکرد این موضوع بیشتر به بیکفایتی مسئولان بومی و کشوری برمیگردد که با وجود هشدارهای هواشناسی تا آخرین لحظات بارش برف در جاده نسبت به برفروبی مسیر سهلانگاری کردند. در طول این مدت هیچگونه اقدامات امداد و نجاتی نیز برای مردم نشد و مردم با آذقه همراه، وعدههای غذایی خود را تامین میکردند. تصور کنید چگونه برخی از رانندگان و مسافران با نخود، کشمش و تنقلات مسافرتی، 3وعده غذایی خود را جبران کردند!
حتی برفروبهای اعزامی از استان زنجان بهخاطر حجم برف مسیر بزرگراه قزوین - رشت گرفتار شدند. چطور امکان دارد با این همه تجهیزات راهداری، پلیس راه، مدیریت بحران و امداد و نجات در کشور، مردم و مسافران 2 شبانهروز در فاصله نزدیکی از پایتخت گرفتار برف شوند.
از یک هفته پیش سازمان هواشناسی کشور درباره بارش سنگین برف و کاهش دما در 11استان کشور ازجمله گیلان، مازندران، البرز، تهران، تبریز، اردبیل، قزوین و چند استان دیگر هشدارهایی را اعلام کرد. پس از این هشدارها، سازمان مدیریت بحران به استانهای درگیر برف و کولاک، بخشنامهای ابلاغ کرد که آمادگی لازم را برای مدیریت بحران و اسکان اضطراری مسافران بین راهی داشته باشند اما بهرغم تمامی هشدارها، مدیران بحران کشور زیر بارش برف سنگین گیلان مدفون شدند!
ای کاش همین مدیران غفلتزده یکبار هم شده با وجدان خود کلنجار بروند که اگر به جای رانندگان اتومبیلهای گرفتار در سرمای زیر صفر در بزرگراه قزوین-رشت بودند چه میکردند؟ با وجود بخشنامه ستاد مدیریت بحران کشور، چرا مسئولان استانی و کشوری تدابیر عملی رادر کاهش تردد وسایل نقلیه بزرگراههای زنجان - تبریز و قزوین - رشت دقیقا بهکار نبستند؟
لااقل با مسئولیتپذیری درباره غفلت فاجعه، یکبار هم شده (اگر کسی جسارت کند مسئولیت بپذیرد) فرد متخلف را برکنار کنند. در طول این چند روز بیخبری و عدمارتباط در روستاها تاکنون چند نفر براثر بیماری دچار مشکل شدهاند؟ چند نفر براثر گرفتارشدن در بزرگراه قزوین- رشت سرمازده شدند؟ چرا مسئولان محلی از زمان شکلگیری فاجعه بارش برف سنگین دست بهکار نشدند؟
حتی با فرض فقدان امکانات عملیات برفروبی و راهداری، میتوانستند با همیاری مردم بومی مناطق چالش برانگیز را پوشش دهند.
با وجود وقوع سیل گلستان، خوزستان، لرستان، هرمزگان، کرمان و سیستان و بلوچستان و سهلانگاریهای صورتگرفته در کمکرسانی و کاهش آلام مردم بومی و خسارتهای مالی و جانی، نهتنها دل هیچیک از مدیران ستاد مدیریت بحران کشور نلرزیده بلکه کورسوی امید برای اصلاح امور مدیریت بحران را هم ایجاد نکرده است.
غافلگیری بددردی است، دردی که برخی از مدیران سالهاست به این پدیده مذموم غفلتزدگی گرفتار شدهاند.
البته هنوز خسارتهای مالی و جانی پدیده برف در استان گیلان با تمامی زوایای پنهان و آشکار آن برای مردم روشن نیست. بهنظر نگارنده، برای کشوری که تجربههای موفقی در کنترل بحرانهایی چون جنگ تحمیلی، زلزله رودبار و لوشان، بم و سیلابهای سهمگین را در کارنامه همیاری مردمی خود دارد چرا با بارش سهمگین برف گیلان یکباره غافلگیر شد؟ پاسخ پرسشها را به مدیران کت و شلواری میسپاریم که نمیخواهند شلوارشان در کنترل و مدیریت بحرانها، گلی شود!