خوشاقبال در جایزه؛ ناکام در اجرا
یلدا آذری- خبرنگار
بعضی از نمایشها هم مانند برخی از آدمها درخششی کوتاه اما ماندگار در ذهن آدمی دارند بهطوری که بعد از گذشت چندین سال همچنان خاطره خوششان زنده است؛ «میبوسمت و اشک» هم چنین نمایشی است. محمد چرمشیر در اوج دوران پرکاری خود و در یکی از شکوفاترین دورههای تئاتری، نمایشنامهای به نام میبوسمت و اشک نوشت. داستان این نمایش برگرفته از نامههای واتسلاو هاول ـ سیاستمدار و نخستین رئیسجمهور چک ـ به همسرش اولگا بود. او که بهدلیل اعتراضات سیاسیاش سالهای زیادی را در زندان به سر برده بود، اجازه داشت هر هفته نامهای به همسرش بنویسد. این نامهها بعدها با عنوان نامههایی برای اُولگا چاپ و در سراسر دنیا ترجمه شد و این اثر دستمایهای برای فیلمنامهنویسان و نمایشنامهنویسان در کل دنیا فراهم آورد تا اقتباسهای گوناگونی از آن انجام دهند. محمد چرمشیر نیز یکی از نمایشنامههای زیبای خود را براساس همین نامهها نوشت؛ آن هم برای جوانی که در آن دوره هنوز چندان شناخته شده نبود. محمد عاقبتی پیش از آن، نمایش «کلفتها» نوشته ژان آنوی را در تالارخانه خورشید تئاتر شهر اجرا کرده بود. همین اجرا هم البته نوید حضور جوانی مستعد را میداد. میبوسمت و اشک اما نمایشی بود که نام این جوان مشهدی را بر سر زبانها انداخت. نمایشی که با بازی پیام دهکردی و شبنم طلوعی روی صحنه رفت. هر دو بازیگر در اوج خود بودند و این اثر هم فرصتی شد تا یکی دیگر از بازیهای تماشایی خود را به نمایش بگذارند. تماشاگرانی که بخت دیدن این نمایش را داشتهاند، خوب به یاد دارند که شبنم طلوعی در این نمایش 5نقش را بازی میکرد. او زمانی اولگا میشد و زمانی پدر روحانی در کلیسا. نمایش مقطع زمانی خاصی را مدنظر نداشت و زمانها به یکدیگر آمیخته میشد. دکور ساده این اثر هم فرصت بیشتری برای بهتر دیده شدن بازی بازیگران ایجاد میکرد. هرچند این نمایش در سال 82 و در بیست و دومین جشنواره تئاتر فجر خوش درخشید و با دریافت 5جایزه، پر جایزهترین نمایش آن دوره شد، اما هرگز رنگ اجرای عمومی به خود ندید و تنها اجراهایش در ایران به 2اجرای جشنواره در تالار مولوی منحصر شد. حاشیههایی که برای شبنم طلوعی درست شد، شانس اجرای عمومی را از این نمایش گرفت و گروه اجرایی که هرگز نمیتوانست به بازیگری جایگزین بیندیشد، ترجیح داد تا این اثر را در کشورهای دیگر روی صحنه ببرد و این چنین بود که این نمایش بر صحنه تئاتر چندین کشور اجرا شد. گرچه در خانه خودش هرگز این اجازه به آن داده نشد.