بسکتبال عزیز، بگو حالا چه کنیم؟
جواد نصرتی ـ روزنامه نگار
کوبی برایانت، سمبل تقلای عاشقانه است. بهسختی میتوان کسی را پیدا کرد که مانند کوبی، عاشق بسکتبال بوده باشد و به همان اندازه، برای لذتبردن و پیشبرد بسکتبال، تلاش و تقلا کرده باشد. او یکی از بهترین استعدادهایی است که تاریخ بسکتبال بهخود دیده، اما کوبی برایانتی که امروز دنیا به سوگش نشسته، ثمره چیزی فراتر از استعداد ذاتی محض است. کوبی برایانت را تمرینهای فراتر از حد انسان او کوبی برایانت کرده است. تنها کسانی که در سکوت سالنهای ورزشی با تکرار تمرین سهگام با دست مخالفت مسخ شده باشند، میدانند کوبی چرا کوبی شده است. در ورزشی که رقابت تا حد مرگباری ویرانکننده است، کوبی مدام بالاتر و بالاتر رفت، از زیر سایه شاهوار مایکل جردن بیرون آمد و جادوی سیاهی شد که بسکتبال را با تعریفی جدید به نسل تازهای از انسانها در سراسر دنیا هدیه کرد. بسیاری از ستارههای امروز بسکتبال، تعدادی از همان نسل انسانهایی هستند که با کوبی عاشق بسکتبال شدند.
بر خلاف نسل امروز که بسکتبال را با غرشهای تندروار لبران جیمز و عملکرد فراانسانی دیگر بسکتبالیستهای هیولاگونه NBA میشناسند، نسل پیشین، بسکتبال را با ظرافت و زیبایی بازی کوبی برایانت شناخت. برایانت در در شوتزدن، برشزدن، دانکزدن و حتی راهرفتن در زمین بسکتبال ظریف، چشمنواز و یگانه بود. همچون یک مار، در میان بازیکنان پرتعداد زیر حلقه میچرخید و از جایی به حلقه میرسید که فراتر از پیشگوییهای ذهن یک انسان معمولی بود. چند نسل از انسانها، در سراسر دنیا بهخاطر همین جادوگریها عاشق بسکتبال و نماد نامیرای آن، کوبی برایانت شدند. او برای سالها، بهتنهایی، ترکیبی از رونالدو و مسی فوتبال و فدرر و نادال تنیس در بسکتبال بود.
اما این موج شکستناپذیر از خلاقیت و هوش و تکنیک، سرانجام به ساحل طبیعت رسید. آنطور که خود برایانت در نامه معروف خداحافظیاش با عنوان «بسکتبال عزیز» نوشته بود، روح و ذهن او همچنان آماده مبارزه بود اما بدنش، میدانست که وقت رفتن است.
بسیاری از ما، با کوبی عاشق بسکتبال شدیم؛ فصل به فصل با او بزرگ شدیم و ستاره شدیم، جامبهجام با او قهرمان شدیم و پخته شدیم؛ و در نهایت، با او بود که قهر طبیعت را پذیرفتیم. بازنشستگی یک اسطوره، تلخترین وجه عشق به ورزش است اما این پایان پیروزیهای طبیعت بر اسطوره بسکتبالی که ما میشناختیم نبود. مرگ دردناک برایانت، بزرگترین تلخکامی تاریخ بسکتبال است. بسکتبالیستی بزرگ که بیرون از زمین، شهروندی مسئول و دستبهخیر با ذهنی روشن بود، حالا برای همیشه خاموش شده است. بسکتبال برای ما کوبی برایانت بود. مرگ او، بازی را برای همیشه برای ما تغییر میدهد. بدون او، چزی برای ما کم است. بسکتبال عزیر، تو بگو، حالا چه کنیم؟