• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 22 دی 1398
کد مطلب : 92613
+
-

جعبه سیاه سقوط

جعبه سیاه سقوط

عباس عبدی _ روزنامه نگار

بنده معمولاً در مراحل اولیه هر رخداد پیگیر اخبار آن نیستم. زیرا با وجود فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی چنان اخبار و تحلیل‌های ضد و نقیضی منتشر می‌شود که خواندن آنها جز اتلاف وقت و نیز اغتشاش روح و روان نتیجه دیگری ندارد. بنابراین صبر می‌کنم تا ابعاد ماجرا روشن شود بعد داوری یا اظهار نظر کنم. ولی در این مورد خاص قضیه متفاوت بود. چون برخی از نزدیکانم پیگیر ماجرا بودند، سعی کردم که مسأله را حداقل برای خودم روشن کنم. هر چند نکته‌ای که از ابتدا برایم قطعی می‌نمود این است که دروغگویی در این مورد عملی احمقانه است. شاید دروغگویی در باره زندانیان عجیب نباشد، چون تجربه چنین دروغ‌هایی را علیه خودم داشته‌ام؛ زیرا کسی آنجا نیست که حقیقت را برملا کند، خدا هم که آنجا هست، ظاهراً در این دنیا اقدامی نمی‌کند، همه را گذاشته برای آن دنیا، ولی این مورد قابل کتمان نبود، و دیر یا زود مسئله روشن می‌شد. بنابراین احتمال می‌دادم که مسئولان حقیقت را می‌گویند، نه به این دلیل که دروغگو نیستند بلکه به این دلیل که گمان می‌کردم تفکر می‌کنند که در این مورد دروغ نگویند. با این حال پیگیر ماجرا شدم.
بعد از ظهر پنجشنبه یکی از مقامات بالای دولت را در جمعی دیدم. اولین پرسشم در باره اتفاق ناگوار کرمان و سپس سقوط هواپیما بود. کس دیگری هم سوال نکرد. قدری در باره کرمان توضیح داد و در مورد هواپیما در یک کلمه قاطعانه گفت که آن نقص فنی بوده. آن قدر قاطع بود که تردیدی نداشتم که خودش هم همین طور فکر می‌کرد!

شب در خانه بودم که زنگ زدم به یکی از مسئولان هواپیمایی کشوری که او را می‌شناختم. جواب نداد. بعد خودش زنگ زد معلوم شد که همراه رئیس هواپیمایی کشوری در صداوسیما بوده تا توضیح دهند که چرا موشک نبوده! البته برخی توجیهات برای ذهن ساده قابل فهم بود، اینکه در هوا منفجر نشده، اینکه با شکم روی زمین آمده و در زمین منفجر شده، که سوخت هواپیما کامل و پر بوده و... ولی خوب چند نکته را هم نگفتند. اینکه ترکش‌های روی بدنه چه معنایی دارد؟ اینکه موشک حرارتی به موتور می‌خورد و بدنه را دو نیم نمی‌کند. اینکه چرا صحبتی میان خلبان با برج مراقبت نیست و اینکه فیلم ویدئویی موجود را چگونه توجیه می‌کنند؟ او گفت رئیس قاطعانه رد می‌کند در حالی که من نظر او را خواسته بودم و او هم یک جوری صحبت می‌کرد که حدس زدم خیلی هم جدی نیست. ولی طبعاً باید به من حقیقت را می‌گفت. یا حداقل اظهار عدم اطمینان می‌کرد و با اما و اگر حرف می‌زد. حداقل به صورت ضمنی به من می‌گفت که حاضر نیست قاطعانه اظهار نظر کند. چون هواپیمایی کشوری و وزارت راه حتماً باید از ماجرا اطلاع می‌داشتند. البته مهم‌تر از آنها پدافند هوایی است که باید به طور قطع می‌دانست که چه دسته‌گلی به آب داده است. گذشت. و کمابیش شک داشتم ولی هنوز فکر می‌کردم که اینها آن قدر شعور دارند که خلاف واقع نگویند. به‌ویژه تکذیب سخنگوی دولت را که دیدم بیشتر اطمینان یافتم ولی هنوز پرسش‌های اصلی حل نشده بود.
بعد از ظهر جمعه بود که آقای ربیعی(سخنگوی دولت) زنگ زد. پس از یک احوالپرسی کوتاه گفت نظرت چیه؟ چه کار کنم؟ گفتم در باره چی؟ گفت کل ماجرا دروغ است. و آبروی من رفته است. جالب است که ربیعی هم در ابتدا فکر آبروی خودش بود! البته حق داشت، زیرا ساختاری که تا این حد حتی به خودش بی‌رحم است دلیلی ندارد که افراد به فکر آبروی آن باشند.

توضیح داد که روحانی به او زنگ زده که بخش‌های آخر اطلاعیه‌ات درست نیست. در حالی که او می‌گفت وزیر راه و رئیس سازمان هواپیمایی کشوری قاطعانه برخورد موشک را رد کرده بودند. گفتم بگذار فکر کنم، اطلاع می‌دهم ولی فعلاً چیزی نگو. نیم ساعت بعد چند بار زنگ زدم، تلفنش را پاسخ نداد، دو ساعت بعد خودش زنگ زد که به کلی بهم ریخته است و دو تا قرص خورده که بتواند بخوابد. الآن هم دارد می‌رود جلسه. دیگرچیزی به او نگفتم. فایده‌ای هم نداشت تا الان هم به توصیه من عمل نکرده است. یاد مشورتش افتادم که پرسید به من پیشنهاد سخنگویی دولت شده بپذیریم یا خیر؟ ظاهراً تنها کسی که به او گفته بود نپذیر من بودم. نه به دلیل اینکه معتقدم نباید به دولت کمک کرد، بلکه می‌دانستم که این کار مشکلات خودش را دارد و حالا دچار آن شده است. دلم برایش سوخت. امروز(دیروز) هم دیدمش بنده خدا گریه می‌کرد!  بلافاصله اقدام کردم و به همه رسانه‌هایی که می‌شناختم پیام دادم که مبادا روی نفی اصابت موشک کار کنید. بطور ضمنی اصل ماجرا را هم گفتم. ولی چون گفته بودند که پس از جلسه شورای امنیت بیانیه خواهند داد گفتم منتظر خبرهایی باشید و تا آنجا که می‌توانستم به همه گفتم صبر کنید. قرار است مسئولیت بپذیرند. در این میان از یک کانال دیگر هم اقدام کردم که نتایج آن وحشتناک بود. آنان پیگیری کردند با نزدیک‌ترین ارتباطات ممکن برای کسب خبر، بعد قاطعانه رد کردن که اصولاً قضیه مربوط به شلیک موشک باشد. و من هر چه بیشتر تعجب می‌کردم که این چه ساختاری است که به خودی‌ترین نیروهایش نیز دروغ می‌گوید. بعداً معلوم شد که مسئله فراتر از دروغگویی است. دروغی در میان نبوده. یک پنهان‌کاری ساختاری که به مراتب بدتر از دروغگویی است!! و هنگامی که صبح شد، تمامی آوار آن ساختار فاجعه‌بار بر روی هم خراب شد، و اتفاقاً بر روی اصولگرایان بیشترین خرابی را داشت.

به نظر من مسئله فراتر از دروغگویی است. با یک ساختار معیوب و ناکارآمد مواجهیم. از همه جالب‌تر دستورات صادر شده قضایی برای برخورد با مقصرین ماجراست. مسئله اساسی در این ماجرا حتی اصل دروغگویی نیست. مسئله این است که آیا ممکن است چنین اتفاقی رخ داده باشد و با گذشت سه روز به اطلاع بالاترین مقام‌های سیاسی، نظامی و اجرایی کشور نرسیده باشد؟ آیا ممکن است سطوحی از عوامل اجرایی این اشتباه را مرتکب شده باشند و آن را مسکوت گذشته و اجازه ندهند که خبر ماجرا از دایره خودشان بالاتر رود؟ متأسفانه آنان که به مردم پاسخ دادند براساس داده‌های دیگران اظهار نظر کردند. داده‌هایی که گمان می‌کردند صد درصد درست است، ولی دروغ بود. پنهان‌کاری نظام‌مند ریشه این بحران است. خیلی صریح بگویم، پیش تر در مورد قتل‌های زنجیره‌ای هم گفته بودم که بی‌اطلاعی مسئولان از آن قتل‌ها، به مراتب بدتر از این بود که آن قتل‌ها به دستور مسئولان رخ داده باشد. اکنون هم باید گفت بی‌اطلاعی از ماجرا در هر رده‌ای که باید مطلع باشد، به مراتب بدتر از اصل این اتفاق است.
این رویداد فاجعه‌بار به ما چند نکته را گوشزد می‌کند. اول از همه اینکه فقدان رسانه آزاد؛ مادر تمام مصائب جامعه ایران است. رسانه‌ای که نتواند در همه امور سر بکشد، بودنش زیان‌بارتر از نبودنش است. رسانه است که باید ثابت می‌کرد این اتفاق بر اثر شلیک موشک رخ داده. ولی مسئول کدام رسانه است که حتی فکر چنین چیزی را به ذهن خود راه دهد، چه رسد به آنکه به مرحله عمل در آورد؟ شاید بپرسید چطور می‌توانست ثابت کند. کافی بود مکالمات موجود و ضبط شده خلبانان دیگر که شاهد شلیک موشک بوده‌اند را به دست می‌آورد. کافی بود با چند خلبان مستقل و کارشناس هوایی مستقل صحبت می‌شد. کافی بود که امکان دسترسی به نظامیان مرتبط با واقعه را داشتند. کافی بود که می‌توانستند چند پرسش اصلی در باره اجزای گوناگون ماجرا از جمله قطع ناگهانی ارتباط خلبان با برج مراقبت یا نحوه سقوط بدون کنترل را می‌نوشتند. کافی بود که شاهدان عینی جرأت داشتند حرف بزنند و روزنامه‌نگار آن را منتشر کند. همه اینها برای روشن شدن ماجرا کفایت می‌کرد. و البته اگر چنین شرایطی بود نه کسی جرات می‌کرد که دروغ بگوید و از آن بدتر 3 روز پنهان‌کاری کند. حتی بعد از روشن شدن ماجرا هم دروغ گفتند و تغییر مسیر را بهانه کردند.

علی‌رغم آنکه مسئولیت کامل ماجرا را فرمانده پدافند هوایی به عهده گرفته است، ولی این بخشی از ماجراست. از یک سو باید مسئولیت پنهان‌کاری سیستماتیک نیز روشن شود که به مراتب بدتر از اصل اشتباه است. چون اشتباه گریزناپذیر است، کم و زیاد رخ می‌دهد، ولی پنهان‌کاری و دروغ گفتن به مردم، آن هم در چنین مسئله‌ای غیر قابل پذیرش است و اشتباه نیست، بلکه یک برنامه و رفتار انتخاب شده است. مسئولیت هواپیمایی کشوری و نیز وزارت راه در این ماجرا غیر قابل کتمان است. آنان نمی‌توانند بگویند که به ما دروغ گفته شده است و از خود رفع مسئولیت کنند. آنان به شیوه‌های گوناگون قادر بوده‌اند که دروغ بودن این ادعاها را ثابت کنند. برج کنترل، خلبانان دیگر، شواهد تجربی و معاینه‌های مستقیم و نیز فیلم‌های منتشر شده را می‌توانستند بررسی کنند، و حداقل باید می‌گفتند که منتظر اعلام نتایج بررسی می‌مانیم نه آن که قاطعانه رد کنند. در این باره سخن بسیار است باید در روزهای آینده گفت ولی مهمتر از همه اقداماتی است که باید صورت گیرد.

رسانه‌ها: مارا ببخشید

در ماجرای پنهان ماندن واقعیت ساقط شدن  هواپیمای اوکراین از سوی  پدافند هوایی داخلی، بخشی از خبرنگاران و رسانه ها، در صفحات شخصی و سایت های رسمی از مردم به دلیل  ناتوانی در کشف  واقعیت و پوشش غیر دقیق این خبر بسیار مهم از سوی منابع داخلی عذرخواهی کردند. روز گذشته موجی از شرمساری هم در بین رسانه ای ها و فعالان این حوزه پیش آمد که برخی از آن ها در زیر می آید:
  خبرفوری: تلاش ما در این چند روز بر حسب وظیفه رسانه‌ای، انتشار اخبار موثق از مقامات رسمی بود.هرچند انتظار می‌رفت مسئولانی که خبرنگاران پرسشگر و رسانه‌های مستقل را تهدید می‌کردند، مسئولانه‌تر برخورد کنند، ولی در غفلت آنها از این وظیفه بدیهی، خبرفوری نقش خود را در اطلاع‌رسانی نادیده نمی‌گیرد. تحریریه خبرفوری تمام سعی خود را بر انتشار زوایای مختلف اخبار از منابع رسمی گذاشته است اما بابت رنجشی که به این خاطر بر مخاطبان و خانواده‌های سوگوار وارد شده عذرخواهی می‌کند.خبرفوری در این مدت در تماس مداوم با   مقامات رسمی برای کشف حقیقت، چیزی جز تکذیب خبری که امروز درباره هواپیمای اوکراینی اعلام شد، نشنید. بنابراین انتظار رسانه‌های داخلی، برخورد جدی با عوامل پنهان‌کاری و تکذیب حقیقت است که عملا اعتماد مخاطب به رسانه‌های داخلی را کمرنگ کردند.
  ایسنا: با روشن شدن دلیل اصلی وقوع این فاجعه دردناک، خبرگزاری دانشجویان ایران به عنوان رسانه‌ای که خود را متعلق به همه اقشار مردم و نظام می‌داند، اعلام می‌دارد که به تلاش همه‌جانبه خود برای روشن شدن ابعاد ماجرا، بدون هیچ ملاحظه‌ای ادامه خواهد داد؛ چراکه همچون گذشته معتقد است و امروز بیشتر نیز اصرار دارد که هیچ چیز به اندازه شفافیت و صداقت با مردم، حافظ قدرت و اقتدار کشور نیست، به‌ویژه هم اکنون که کشور آماج فشار و هجمه رسانه‌های بیگانه قرار دارد.
  محمد مبین، مدیرعامل برنا:‏ سخت است روایت این لحظه‌های اهالی رسانه؛ سرها در گریبان، وجدان‌ها نابود و قلمی که حتی نمی‌چرخد، به عنوان مدیر مسئول خبرگزاری برنا، از همه دروغ‌هایی که به اسم خبر رسمی به ما دادند و ما به‌عنوان خبر واقعی منتشر کردیم از خانواده‌های داغدار و مخاطبانمان عذر می‌خواهم، مارا ببخشید.
  پدرام الوندی، معاون خبر خبرگزاری جمهوری اسلامی: تمام منابعی که اخبار را در اختیار ما قرار می‌دادند با تأکید بسیار گفتند که موشکی در کار نبوده. برخی از  آن‌ها بی‌خبر بودند و برخی لاپوشانی کردند. ما براساس شواهدی که به دستمان رسید محتوا تولید کردیم. بابت این خطا البته متأسفم و عذرخواه همه کسانی که آزرده خاطر شدند.
  محمد صالح مفتاح، روزنامه‌نگار اصولگرا: بنده به عنوان یک ایرانی راضی نیستم پول نفت و مالیاتم خرج شبکه خبر شود. در این شرایط برنامه زنده گذاشته درباره شرکت‌های دانش‌بنیان. دو زار عقلانیت در صداوسیما وجود ندارد؟
  علی دهقان، روزنامه‌نگار: من معتقد بودم که داستان اصابت موشک به هواپیمای بوئینگ 737 توهمی بیش نیست و امروز صبح تا بن استخوانم شرمندگی را مزمزه کردم. حتی می‌خندیدم از این که گروهی با قاطعیت می‌گویند پدافند نظامی، هواپیمای مسافربری را به اشتباه نشانه گرفته است.در جمعی از دوستان با قاطعیت گفتم، حتماً این جماعتی که برای سقوط مسافربری داستان‌سرایی می‌کنند زیاد مخاطب سینمای هند بوده‌اند و با تمام وجود منتظر بودم صبح روز 21 دی‌ماه، تیم ارزیابی دلایل سقوط، همه را به یک وعده خنده و مزاح با طرفداران اصابت موشک به بوئینگ دعوت کند. اما حالا انگاری آتش در تمام وجودم زبانه می‌کشد. سوختم و بوی تند سوختگی چشمانم را نیز می‌سوزاند. اشتباه من تقصیر هیچ‌کس نبود. به عنوان آدمی که بیش از 2 دهه عنوانش روزنامه‌نویس بوده است، باید کمی پیچ قاطعیت را آن هم در مقابل سیستم اجرایی کشورم، شُل می‌کردم...
 

این خبر را به اشتراک بگذارید