انزجار ملی از جنایت ترامپ
آرمان فرهادی _ کارشناس سیاسی
خبر شهادت سردار بزرگ ایران و اسلام، قاسم سلیمانی در نخستین ساعات روز جمعه سیزدهم دیماه برای همه ایرانیان و یاران و دوستداران او در منطقه خبری شوکآور و دردناک بود؛ خبری که همراه با درد عمیق خود، حس انزجار و تنفر از سردمداران کاخسفید و خونخواهی فوری و انتقام درخور از آنان را در میان آحاد ملت متحدگونه منتشر میکرد. در حقیقت، همه این عشق و علاقه یک ملت نسبت به سردار خود، ریشه در اخلاص وجودی او داشت که کمتر کسی در طول 3دهه پس از رحلت امام(ره) تا به امروز توانسته بود آن را زنده و پویا برای خود حفظ کند و در نهایت با شهادت در اوج محبوبیت ملی، آن را به دامان ابدیت بسپارد و در تاریخ کشورش ماندگار شود. در دوران پس از انقلاب، میز و دفترش میدانهای نبرد بود و آرمان مقدسش که همانا مقاومت در برابر ظلم قدرتهای جهانی و آزادی ملل منطقه از یوغ استبداد و استکبار جهانی و صهیونیسم بینالمللی بود، به او اجازه نداد به پست و منصبهای حکومتی دل خوش کند. او از معدود چهرههای سرشناس نظامی کشور بود که راه و هدفش را آنگونه که امام(ره) برای او ترسیم کرده بود، بهخوبی درک کرد و هیچگاه خود را آلوده بازیهای سیاسی و جناحبندیهای داخلی چپ و راست نمیکرد و در عین حال محبوب همه گروههای سیاسی کشور بود. به لحاظ اجتماعی نیز او دارای یک نگاه فراگیر بود که همه اقشار، اقلیتها، قومیتها و مذاهب را در خود جای میداد بهگونهای که آحاد ملت از هر قشر و گروهی او را دوست داشتند و ستایش میکردند. نگاهش به جوانان مملکت اعم از دختر و پسر، نگاهی پدرگونه و بزرگوارانه بود و بهدنبال جذب تمام سلایق و گرایشهای آنان تحت لوای جامعه ایران و مکتب اسلام بود و تفکیکهای ساختگی برخی خشکهمقدسان در اندیشه او جایگاهی نداشت و به همه آنها به چشم یک پدر نگاه میکرد. به اقشار محروم جامعه نگاه ویژهای داشت و در مصائب ملی مانند سیل و زلزله رزم جامه از تن درمیآورد و به کمک مردم میشتافت. سردار سلیمانی نهتنها برای ملت خود در مقام یک اسطوره، ستودنی بود، بلکه برای سایر ملتهای منطقه نیز چهرهای بینالمللی و شناختهشده بود؛ شخصی که تمام جوانی خود را تا لحظه شهادت در میدانهای نبرد سپری کرد، بیشک یک استراتژیست برتر نظامی در سطح دنیا بود و در ردههای نخست این رنکینگ قرار داشت. به همین دلیل بخش اعظمی از نفوذ بینالمللی و منطقهای ایران و در نتیجه امنیت ملی و بینالمللی کشور در طول سالهای گذشته و در این منطقه پر از آشوب و درگیری، مدیون هوش سرشار، پشتکار فوقالعاده و تواناییهای برجسته او در فرماندهی میدان نبرد بیرون از مرزهای کشور و در اعماق استراتژیک کمنظیری بود که مرزهای کشور را از هرگونه تعدی و تجاوز حفظ میکرد. همه اینها که تنها اشاره کوتاهی به ویژگیهای شخصیتی، سیاسی، نظامی، اجتماعی و بینالمللی سردار و محبوبیت کمنظیر او در میان مردم ایران بود، خود دلیلی بر «احمقانه و ناشیانهبودن» ترور وی نیز است که تنها از یک بیتجربه و «مجنون سیاسی» مانند ترامپ برمیآمد. شاید او هرگز تصور نمیکرد با چنین اقدام نسنجیده و بزدلانهای اینچنین احساس انزجار و نفرت یک ملت و همچنین اشتیاقشان برای انتقام از برنامهریزان و مجریان این ترور را به جوش و خروش آورد. در ایران دیگر کسی بهدنبال بهانهجویی برای سرندادن شعار مرگ بر آمریکا و توجیه رفتارهای آن نیست. پازل نفرت از آمریکا پس از کودتای بیستوهشتم مرداد، سرنگونی هواپیمای مسافربری، کمک تسلیحاتی و نظامی به عراق در جنگ تحمیلی، تحریمهای ظالمانه علیه مردم ایران، اینک با به شهادت رساندن سردار بزرگ و محبوب ملت تکمیل شد. همه این رویدادها تقویتکننده احساس انزجار و تنفر، درخواست مشروع یک ملت برای انتقام و زمینهساز وحدت در میان نیروهای سیاسی داخلی و همچنین نیروهای مقاومت در عراق، سوریه، یمن، لبنان و فلسطین است تا مصممتر از گذشته به بیرون راندن آمریکا از منطقه غرب آسیا و برچیدن سیطره او بر کشورهای این منطقه همت گمارند و به مبارزه خود با رژیم صهیونیستی خشمگینتر از گذشته ادامه دهند.
بیشک عواقب چنین اقدامی برای آمریکا و امنیت نیروهایش در منطقه بسیار جدی و خطرناک خواهد بود. شهادت سردار سلیمانی اگرچه صدمهای جدی به جبهه مقاومت است، اما مسیر مقاومت به این اقدام متوقف نمیشود. هزاران نیروی پرورشیافته مکتب سلیمانی اکنون در این جبههها حضور دارند و سردار شهیدشان بهعنوان یک «نماد همیشگی» بیش از گذشته آنها را در مبارزهشان مصمم میکند. همانگونه که رهبر معظم انقلاب اشاره فرمودند: اگرچه شهادت سردار سلیمانی امروز کام ملت ایران را تلخ کرد، اما عواقب آن که همانا پیروزی محور مقاومت، شکست آمریکا و نیروهای او و رخت بربستنشان از منطقه در آینده خواهد بود، کام آنها را تلختر میکند.