سردار؛ درخدمت اقتصاد
گفتوگوی همشهری با یحیی آلاسحاق، رئیس اتاق مشترک ایران و عراق درباره تأثیر شهید سپهبد، قاسم سلیمانی بر توسعه روابط تجاری و اقتصادی ایران و عراق
تحولات تجاری و همکاری اقتصادی میان جمهوری اسلامی ایران و عراق به حدی سریع و جدی پیش رفته است که در سال97 مجموع ارزش مبادلات 2کشور، از کل مبادلات تجاری ایران و قاره اروپا بیشتر شد. این در حالی بود که در جریان سفر حسن روحانی، رئیسجمهور به بغداد و دیدار با عادل عبدالمهدی، نخستوزیر عراق، طرفین بر افزایش مبادلات اقتصادی2کشور به ۲۰میلیارد دلار نیز توافق کردند.
به گزارش همشهری، تحول چشمگیر در روابط ایران و عراق، جدای از اینکه موفقیت 2کشور در تغییر شرکای تجاری را تأیید میکرد، بر نزدیکی بیشازپیش 2ملت ایران و عراق نیز دلالت داشت و همین امر کافی بود تا بدخواهان 2کشور، پررنگتر از گذشته کمر به اختلافافکنی و سنگاندازی در روابط ایران و عراق ببندند. پیدایش داعش و یکهتازیهای این خلافت خودخوانده در سرزمین عراق و شام، یکی از بزرگترین اقداماتی بود که با هدف ایجاد خاورمیانه جدید و حذف ایران در عراق انجام گرفت؛ اما عاقبت امر، این نیروهای انقلابی بودند که نبض اتفاقات را در دست گرفتند و روبهروی تکفیریها ایستادند تا جایی که حتی زمان دقیق محو داعش از نقشه جهان را نیز اعلام کردند. شهید سپهبد، قاسم سلیمانی از طلایهداران اصلی مقابلهکنندگان با داعش بود و از این منظر دین بزرگی بر گردن ملتهای ایران و عراق و حتی اقتصاد2کشور دارد؛ اما بنا به گواهی فعالان اقتصادی آگاه از مسائل عراق، آنچه اهمیت فعالیتهای شهید سلیمانی در عراق را دوچندان میکند، این است که او بهعنوان یک تئوریسین چیرهدست، حواسش به همه حوزهها بود و فقط بر بُعد نظامی تمرکز نداشت؛ ازاینرو بر بالندگی روابط اقتصادی ایران و عراق نیز تأکید داشت و در بزنگاههای تاریخی، از گرهگشایی در مشکلات دریغ نمیکرد. یحیی آلاسحاق، رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و عراق و کسی که سابقه همنشینی با شهید سپهبد قاسم سلیمانی را نیز داشته، در گفتوگو با همشهری از اهمیت فعالیتهای شهید سلیمانی در روابط ایران و عراق و خدمات او به اقتصاد2 کشور میگوید.
عراق بزرگترین شریک تجاری ایران در منطقه محسوب میشود و سوای از روابط اقتصادی، پیوندهای ناگسستنی نیز با ایران دارد که همین مسئله دورنمای تجارت و مبادلات دو کشور را روشن میکند. در این میان ظهور داعش در منطقه و خرابکاریهای این گروه تکفیری در عراق، یکی از دورههای سخت تجاری میان دو کشور بوده است که عاقبت به لطف حضور مبارزان انقلابی و فرماندهانی نظیر شهید سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، پایدار نماند. شما بهعنوان کسی که از نزدیک در جریان روابط اقتصادی ایران و عراق و تحولات آن قرار دارید، نقش شهید سلیمانی در این حوزه را چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که شهید بزرگوار سپهبد قاسم سلیمانی، جدا از خصوصیات شخصی که او را به یک انسان دوستداشتنی تبدیل میکرد و جدا از چیرگی در مباحث نظامی که او را به یک تئوریسین برجسته در حوزه نظامی تبدیل کرده بود، یک انسان جامعنگر در تمام حوزههای نظامی، سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی بود و در رابطه با ایران و عراق نیز بنا به تشخیص درست او از اوضاع، نگاه جامعی به همه روابط دو کشور ازجمله اقتصادی داشت. بر کسی پوشیده نیست که روابط ایران و عراق، یک رابطه استراتژیک و ریشهدار است و مربوط به یک دوره خاص نیست؛ پس هر حادثهای که در حوزههای امنیتی، اقتصادی، سیاسی و بینالمللی عراق رخ بدهد، مستقیم یا غیرمستقیم با روابط ایران و عراق نیز درهمآمیخته خواهد شد. در این وضعیت اگر ما بخواهیم این روابط را تداوم یا توسعه دهیم، حلوفصل مسائل امنیتی و سیاسی عراق، نخستین اقدام بایسته خواهد بود تا این کشور را به کشوری امن و پایدار تبدیل کند. این نکته مورد تأکید شهید سلیمانی بود و در تحقق آن نیز نقشی کاملا جدی داشت.
کمی جزئیتر نقش شهید سلیمانی در روابط اقتصادی ایران و عراق را تشریح میکنید؟
ما یادمان نرفته که داعش تا نزدیکی بغداد آمده بود. هیچکس این را فراموش نمیکند. نه ما، نه عراقیها و نه هیچکدام از کسانی که مسائل بینالملل را دنبال میکنند، یادمان نرفته که حداقل 40درصد سرزمین عراق زیر پوشش نفوذ داعش بود و این مسئله جدای از آثار سوئی که بر بازار مشترک ایران و عراق داشت، آتیه تجارت دوجانبه را نیز تیرهوتار میکرد. در این شرایط، این شهید سلیمانی بود که با برنامهریزیهای دقیق و با کمک مبارزان عراقی پا به میدان مقابله با داعش گذاشت و دیری نپایید که وعده محو این گروه تکفیری در 3ماه بعد را داد. وعدهای که بهدرستی محقق شد و راه را برای تبدیل عراق به کشوری امن و پایدار فراهم کرد. نکته دوم اینکه در حوزه سیاسی عراق، بهواسطه وجود احزاب و گرایشهای مختلف و گاه متضاد، زمینه برای ایجاد ثبات و معرفی دولت متشکل و مستقل مساعد نمیشد اما شهید سلیمانی با اعتماد و اعتباری که داشت، برای نزدیک کردن سلایق عراقیها برنامهریزی کرد و این موضوع را نیز سامان داد. همه گواهی میدهند که شهید سلیمانی در متقاعد کردن طرفها بر سر منافع مشترک بیبدیل بود و از این خصوصیت خود در ساماندهی محیط سیاسی عراق نیز استفاده کرد. از این بابت که بالندگی روابط اقتصادی، نیازمند امنیت و آرامش سیاسی است، کاری که شهید سلیمانی کرد، نقش پررنگی در افزایش روابط تجارت دو کشور داشت.
بهنظر شما دلیل تأکید شهید سلیمانی بر لزوم توجه به اقتصاد در روابط با عراق چه بود؟
موفقیت شهید سلیمانی در برخورد نظامی با گروه تکفیری داعش مایه تعجب همان کسانی بود که در ایجاد و پرورش این گروه نقش داشتند. خود شهید سلیمانی بهتر از هرکسی از پیشرفت مقابله با داعش اطلاع داشت و اگر بهعنوان یک فرمانده نظامی میخواست فقط به این حوزه توجه کند، اساسا نباید توجهی به مسائل غیرنظامی میداشت؛ اما نکته اینجا بود که بقا و حفظ تمام این موفقیتهای نظامی در گرو توسعه روابط اقتصادی است؛ چراکه محور اصلی جنگ در قرن بیست و یکم نیز بر اقتصاد استوار شده نه مسائل نظامی. این یک واقعیت محرز است که اگر ایران و عراق عزمی برای حرمت گذاشتن به خون شهدای مقابله با داعش داشته باشند باید پیگیر توسعه اقتصادی باشند؛ چراکه همه بدخواهان دو کشور، از عربستان گرفته تا آمریکا و اسرائیل متوجه هستند که مهندسی دنیا در سایه مسائل اقتصادی اتفاق میافتد و جنگ اقتصادی محور تحولات عالم است نه حملات نظامی. ریشه همه کارهایی هم که در عراق انجام دادند یا در حال انجام آن هستند، اقتصادی است. آنها کاملا متوجه هستند که از کجا باید ضربه بزنند و وظیفه دولت یک کشور، خنثی کردن همین تلاشهاست.
ایران و عراق چطور میتوانند به تأکیدی که شهید سلیمانی بر روابط اقتصادی داشت پایبند بمانند و با چه تهدیدهایی روبهرو خواهند بود؟
اگر روابط اقتصادی دوجانبه میان ایران و عراق مستحکم شود، اقتصاد دو کشور به هم متصل بماند و ارتباطات اقتصادی در همه حوزههای گردشگری، سلامت، تجارت، تولید، عمران و... منسجم و هم آمیخته باشد، بدخواهان بهسادگی نمیتوانند نفوذ کنند و به آتش جنگ اقتصادی دامن بزند. وقتی داعش وجود داشت، همه از سرمایهگذاریهای عظیم عربستان برای حمایت از این گروه حرف میزدند؛ اما نکته اینجاست که از روز سرنگونی داعش به بعد، تمام آن هزینهها که عربستان برای حمایت از داعش صرف میکرد، حالا در حوزه اقتصادی صرف میشود و 2هدف عمده را دنبال میکند. هدف اول این است که اصلا ایرانی در عراق نباشد و هدف دیگر اینکه سازمانها و گروههای وابسته بهخودشان در صدر کار باشند.
نمونهای هم از این تلاشها سراغ دارید؟
مثلا یکی از اقلام عمده صادراتی به عراق، محصولات لبنی است و ازقضا یکی از شرکتهای ایرانی نیز در عراق سرمایهگذاری خوبی کرده تا نیاز بازار این کشور را با تولید داخلی آن کشور تأمین کند. این شرکت ایرانی بیش از هزار کارگر دارد و درحالتوسعه است و در کنار این شرکت، در حوزه خدمات فنی و مهندسی، عمران، سدسازی، خدمات و... نیز شرکتهای ایرانی در عراق فعال هستند؛ اما عربستان به عراقیها میگوید ما حاضریم سرمایهای بالاتر از این سرمایهگذاری بیاوریم و حتی تا 30میلیارد دلار هم وعده داده بودند، مشروط بر اینکه اولا شرکتها و پیمانکاران ایرانی حضور نداشته باشند و دوما مکان این سرمایهگذاری نیز با توافق عربستان و در مناطق مدنظر این کشور باشد. از سوی دیگر تجار عراقی را به ریاض دعوت کرده و از هر نظر آنها را حمایت و ترغیب میکنند که ضمن دوری از ایران به سمت مخالفان کشورمان بچرخند. یکی از نمونههای بارز جنگ اقتصادی در بازار عراق این است که به رقیب همان شرکت لبنیات ایرانی در بازار عراق یارانه میدهند تا محصولاتش را ارزانتر به بازار عرضه کند و با بازارشکنی رقیب ایرانی را زمینگیر کند.
این جنگ اقتصادی راهکاری هم دارد؟
اگر ما این نکته را قبول کنیم که توسعه روابط با عراق مهم است، بخش عمده این روابط، اقتصادی است که شهید سلیمانی هم بهخوبی به آن آگاه بود و از کمک دریغ نمیکرد. برای همین در همه صحنههایی که مشکلی برای مسائل اقتصادی دو کشور پیدا میکردیم، از سطح بالا اشارههایی میرسید که مشکل حل شود و تلاشهایی برای عادیسازی روابط دیده میشد. حالا که سپهبد سلیمانی شهید شده، اهمیت توجه به مسائل اقتصادی بیشتر است؛ اما ازآنجاییکه روابط اقتصادی به امنیت و وحدت داخلی نیاز دارد، باید به این حوزه توجه شود. باید بپذیریم که اگر تنش و تشتت موجود در عراق رفع نشود، کارهای اقتصادی با عراق هم با مشکل مواجه میشود؛ اما یکی از آثار شهادت سپهبد سلیمانی در کنار شهید ابومهدی المهندس این است که دوباره انسجام قوی داخلی هم در ایران و هم در عراق در حال تقویت است و در سایه ایثار خون فرماندهان ایرانی و عراقی و آمیخته شدن خون ایندو، وحدت ایران و عراق بیشازپیش افزایش یافته است. حفظ این وحدت، راهکار جنگ اقتصادی در غیاب شهید سپهبد سلیمانی است؛ چراکه بدخواهان همه تلاش خود را بهکار گرفتند تا شعار خروج ایرانیها از عراق به واقعیت بپیوندد و حالا با اقدام تروریستی دولت آمریکا در عراق و شهادت 2قهرمان ملی ایران و عراق، کاملا ورق برگشته و شعار «خروج ایرانی»، به شعار «اخراج آمریکایی» تبدیل شده است. در ادامه حفظ دولت متشکل و قوی در عراق و کمک به امنیت این کشور ضامنی برای تداوم روابط منسجم و جلوگیری از شیطنت دشمنان 2کشور است.
تأثیر غیبت شهید سلیمانی در این جنگ اقتصادی چه میشود؟
ترور سپهبد سلیمانی واقعا ضربه بزرگی است؛ اما به همت او و همرزمانش، راه برای توسعه روابط ایران و عراق باز است. جدای از اینکه مکتب سپهبد سلیمانی در ایران و عراق و همه کشورهای استکبارستیز زنده و پویاست، او در اوج به آرزوی شهادت رسید و حتی خونش، خواب آرام از چشم بدخواهان گرفت و بسیاری را به خونخواهیاش برانگیخت. هرکسی مختصری در موضوعات کشور بوده با سپهبد سلیمانی رابطه داشته، گواهی میدهد که او یک انسان بسیار متواضع و خاکی بود و دامنه اثرگذاریاش بسیار بیشاز آن است که با شهادت کمرنگ شود. با این تفاصیل، شاید بدخواهان گمان کنند که با حذف سپهبد سلیمانی کار تمام شده؛ اما واقعیت این است که حالا یادگاریهای سلیمانی و همرزمانش، ازجمله عراق یکپارچه و امن و همسایه، از قبل هم عزیزتر شده و تلاش برای بالندگی آن در هردو کشور ایران و عراق پررنگتر دنبال خواهد شد.
عراق بزرگترین شریک تجاری ایران در منطقه محسوب میشود و جدای روابط اقتصادی، پیوندهای ناگسستنی نیز با ایران دارد. یحیی آلاسحاق، رئیس اتاق مشترک ایران و عراق میگوید: با حضور داعش و بروز تنشهای گسترده در عراق، عملا فضای روابط اقتصادی ایران و عراق نیز با چالشهای جدی مواجه میشد اما شهید سپهبد سلیمانی، ضمن مقابله نظامی با داعش، حواسش به تحولات همه حوزههای غیرنظامی نیز بود و ضمن تأکید بر لزوم حفظ و توسعه روابط اقتصادی، از رفع مشکلات پیشآمده در این حوزه دریغ نمیکرد