اشتباه محاسباتی ترامپ
دیاکو حسینی _ کارشناس ارشد مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری
فضای رسانهای و تحلیلی کشور هنوز جزئیاتی از اینکه چرا آمریکا و دولت ترامپ تصمیم به اقدامی تا این اندازه نابخردانه و نسنجیده، یعنی ترور فرمانده سپاه قدس ایران در 13دیماه سال98 گرفت، ندارد. این اتفاق میتواند هرگونه چشمانداز صلح در منطقه را نابود کند. آمریکا در ماههای گذشته نسبت به مسائل عراق و سوریه ناامید شده بود. آنها بهرغم مبالغ سنگین نتوانستند نظم سیاسی خودشان را در این کشورها پیاده کنند. این ترور شاید یک انتقام از کسی بود که در واقع عامل اصلی شکست آمریکا در منطقه بود؛ سردار سلیمانی. اقدام آقای ترامپ شروع یک قمار بود و بهنظر میرسد از جنبههای بسیار زیادی مطالعه نشده بود. احتمالا آقای ترامپ بر این گمان بوده است که میتواند توجهات را از مسئله استیضاح خودش در کنگره آمریکا منحرف کند و اگر پاسخی از طرف ایران و گروههای مقاومت دریافت نکند، میتواند آن را بهعنوان یک پیروزی بزرگ در انتخابات آتی آمریکا به شمار آورد. اما آقای ترامپ شاید فکر نکرد پاسخی که خواهد گرفت آنچنان سخت خواهد بود که نتیجه عکس خواهد داد و ممکن است آمریکا را وادار کند تا بین جنگ با ایران در یک دامنه گسترده منطقهای و احتمالا جهانی یا تحقیر آمریکا یکی را انتخاب کند. اگر ایران و گروههای مقاومت پاسخ مناسب بدهند این دو راهی خیلی زود برای آمریکاییها بهوجود خواهد آمد. بهنظر میرسد این مسئله تاحدودی بهخاطر مسائل داخلی آمریکاست ولی با هر شاخصی که بسنجیم این تصمیم در نهایت امر برای ترامپ بسیار فاجعهآمیز خواهد بود.
کسانی که ترامپ را تشویق به این عملیات کردند از آگاهی بسیار کم او از مسائل منطقهای سوءاستفاده کردند. عملا وزارت خارجه آمریکا ناکارآمد شده و شورای امنیت ملی آمریکا کارکرد خود را در دوره ترامپ از دست داده است. جنگطلبان عملا از این فضا استفاده کردند و رئیسجمهور آمریکا را فریب دادند، چون این میتواند منجر به یک جنگ بسیار گستردهتر شود. آقای بولتون یکی از ستونهای تندروی نزدیک به کاخ سفید در شورای امنیت ملی آمریکا بود که سال گذشته میلادی از طرف ترامپ کنار گذاشته شد ولی همچنان تیمی که بولتون در شورای امنیت ملی مستقر کرده بود، همین امروز نیز فعال و در سمتهای خودشان مشغول بهکار هستند. اکثر اینها آدمهای بسیار تندرو و ایدئولوژیکی هستند و نسبت به ایران یک عقده روحی و تخاصم عجیب و غریب دارند. همینطور وزارت خارجه آمریکا تحت رهبری مایک پمپئو نیز خیلی بهتر از بولتون نیست. همینطور برایان هوک مسئول امور ایران در وزارت خارجه ایالات متحده نیز به همان مقدار جنگطلب و تندروست. ترامپ هنوز نتوانسته نفوذ گرایشهای ضدایرانی و غیرعقلانی را در دستگاه تصمیمگیری آمریکا کمتر کند.
آنها بعد از تبادلات زندانیان تحریک شدند که فعالیتهای خودشان را افزایش دهند و مطمئن شوند که آقای ترامپ به سمت هیچ شکلی از مصالحه و نرمش با ایران پیش نخواهد رفت. سردار سلیمانی چهرهای محبوب و ایرانی بود و در سطح منطقه نیز محبوبیت بسیار بالایی داشت. او قهرمانی بود که کسانی که در سالهای اخیر با داعش جنگیده بودند و این خطر را در منطقه احساس میکردند متوجه آن بودند. بنابراین ضربه زدن به سردار سلیمانی به شکلی به وحدت ملی بین ایرانیان و کنار گذاشتن اختلافنظرهای همه طیفهای سیاسی و جمع شدن حول این واقعیت انجامیده است که آمریکا رفتارهای غیرقابلقبول و غیرقابل تأملی را دارد. آمریکا عملا با این اقدامی که انجام داد چشمانداز صلح و هرنوع توافق را نابود کرد و نشان داد در صحبتهای بهظاهر نرم خود صادق نیست. ترامپ یک شخصیت بسیار دمدمی مزاج است و عجیب نیست که یکبار از توافق با ایران حرف میزند و چند روز بعد چنین فاجعهای را رقم میزند. گروههای تندرو در آمریکا همواره تلاش کردهاند که از هرگونه شکلگیری بستر کاهش تنشها بین ایران و آمریکا جلوگیری کنند و تنشها را بهصورت بسیار بالا حفظ کنند. ترامپ احتمالا فکر کرده که ایران پاسخ نخواهد داد و او میتواند از این اتفاق بهعنوان برگ برنده خودش در استیضاح و انتخابات آینده آمریکا استفاده کند. این یک اشتباه محاسباتی بسیار وحشتناک از سوی رئیسجمهور آمریکا بود. بعد از این مرحله آمریکا وضعیت خیلی سختتری بهویژه در عراق خواهد داشت. مردم عراق نمیتوانند چنین اقدامی را در خاک خودشان بپذیرند؛ اینکه یک کشور اشغالگر بدون مجوزهای لازم در خاک آن کشور، مردم آن کشور و سرداری را که در همکاری نزدیک با ارتش عراق بود به این شکل وحشیانه ترور کند. بنابراین یا دولت آمریکا واقعا نفهمیده است که دست به چه اقدام احمقانهای میزند، یا اینکه این حقیقت را پذیرفته است که در آینده نمیتواند جایی در ترتیبات سیاسی و امنیتی عراق داشته باشد و ناگزیر است بهنحوی عراق را ترک کند. این امر باعث خشم زیادی در عراق خواهد شد و حتما انتقام ایران و محور مقاومت را تشدید میکند و در این صورت اوضاع منطقه میتواند بسیار پیچیدهتر و راهحلهای سیاسی آن خیلی سختتر شود.
ترامپ از ابتدای رقابتهای انتخاباتیاش تأکید داشت که میخواهد یک رئیسجمهور غیرقابل پیشبینی باشد و تا به امروز نیز عملا چنین بوده است. نکته اینجاست که این غیرقابل پیشبینی بودن در مواقعی و در موضوعاتی مثل مورد شهادت سردار سلیمانی میتواند پیامدهای غیرقابل پیشبینی داشته باشد که ترامپ حتی به آن هم فکر نکرده است. رفتارشناسی ترامپ حکایت از آن دارد ایران در آینده هم باید منتظر این نوع بیثباتسازیها باشد. این اتفاق عملا نشان داد که امکان به مصالحه رسیدن ایران و آمریکا در دوره ریاستجمهوری ترامپ تقریبا غیرممکن است.