• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
چهار شنبه 11 دی 1398
کد مطلب : 91781
+
-

وقتی دزد به دزد می‌زند

وقتی دزد به دزد می‌زند


سارقی که به خانه‌ها دستبرد می‌زد خودش به دام 2 خفت‌گیر افتاد و آنها اموالی را که وی دزدیده بود از او زورگیری کردند. همین باعث شد که سارق جوان شگردش را تغییر دهدو به جای دستبرد به خانه‌ها وارد دنیای زورگیران شود.
به گزارش همشهری، چند روز قبل دختری جوان به اداره پلیس رفت و از ماجرای یک زورگیری خبر داد.
او گفت: محل کارم حوالی یوسف آباد است و شب از آنجا بیرون آمده‌بودم که به خانه بروم اما ناگهان جوان موتورسواری سد راهم شد. او با تهدید خواست که هرچه پول و طلا دارم به او بدهم. هیچ‌کس داخل کوچه نبود و هوا هم کاملا تاریک شده بود. می‌خواستم فریاد بزنم و درخواست کمک کنم اما ناگهان یک دستگاه شوکر از جیب کاپشنش بیرون آورد و آن را به سمتم گرفت. می‌گفت دستگاهش قوی است و ممکن است بر اثر برق‌گرفتگی فلج یا دچار ایست قلبی شوم. من هم با دیدن شوکر وحشت کردم و هرچه پول وطلا داشتم تحویل او دادم.

سرقت‌های سریالی
با این شکایت، پرونده‌ای تشکیل شد و گروهی از مأموران پلیس آگاهی تهران تحقیقات خود را برای شناسایی زورگیرخشن آغاز کردند. همچنان که بررسی‌ها ادامه داشت دومین شکایت مشابه پیش روی تیم تحقیق قرار گرفت. این بار هم شاکی زنی جوان بود که به دام خفت‌گیر موتور سوار افتاده بود. مأموران هر دو شاکی را به اداره آگاهی تهران دعوت کردند و از آنها خواستند تا چهره دزد خفت‌گیر را ترسیم کنند. تصویر چهره‌نگاری شده سارق سرنخی شد برای پلیس. مأموران به سراغ آلبوم مجرمان سابقه دار رفتند و در بررسی‌ها موفق شدند دزد تحت تعقیب را شناسایی کنند. او جوانی 28ساله به نام پویا و سابقه‌دار بود. پویا پیش از این 3بار به اتهام سرقت زندانی شده بود و پرونده‌اش نشان می‌داد که حدود 3‌ماه قبل از زندان آزاد شده است.
 تیم تحقیق درگام بعدی پاتوق‌های احتمالی این دزد سابقه دار را زیرنظر گرفتند تا اینکه او چند روز پیش در عملیاتی غافلگیرانه درحالی‌که سوار بر موتورش بود، دستگیر شد.
این متهم پس از دستگیری به دادسرای ویژه سرقت منتقل شد و وقتی پیش روی بازپرس پرونده قرار گرفت به زورگیری از 2‌خانم با تهدید شوکر اقرار کرد و برای انجام تحقیقات بیشتر و شناسایی شاکیان احتمالی در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.


 مکث
خودم مالباخته‌ام!


پویا می‌گوید تخصصش دستبرد به خانه‌ها بوده است، اما از وقتی که خودش به دام سارقان خفت‌گیر افتاد و تبدیل شد به یک مالباخته! تصمیم گرفت شگردش را تغییر بدهد.

اولین باری که دستگیر شدی کی بود؟
8سال پیش زمانی که 20ساله بودم با بچه محل خلافکارم دوست شدم. او به من دزدی  و حتی شیوه تخریب خانه‌ها را یاد داد. با این حال می‌ترسیدم دست به سرقت بزنم و به‌دنبال کار گشتم. هرچه جست و جو کردم کار مناسبی پیدا نکردم. از سوی دیگر دوست خلافکارم مدام در گوشم می‌خواند که با سرقت زندگی‌ام تکان می‌خورد و اگر حرفه‌ای عمل کنم گیر نمی‌افتم. آنقدر گفت که در نهایت تصمیم گرفتم با او راهی شوم. اما آنچه می‌گفت حقیقت نداشت و ما خیلی زود دستگیر شدیم. مدتی زندانی بودیم و بعد آزاد شدم. بار دوم به تنهایی راهی سرقت شدم و باز هنگام سرقت گیر افتادم. بار سوم هم مأموران در پاتوقم مرا دستگیر کردند و 3‌ماه قبل آزاد شدم. بعد از آن دوباره نقشه سرقت کشیدم.
یعنی باز هم سرقت از خانه ها؟
کلا تخصصم شده بود، همین. اما چند وقت قبل تصمیم گرفتم تخصصم را تغییر بدهم و زورگیری کنم.
چرا؟
چون به دام 2 زورگیر افتادم و ممکن بود بمیرم.
توضیح بده چه شد که دزد به دام دزد افتاد؟
خانه‌ای در شمال تهران را برای سرقت شناسایی کرده بودم. شبانه وارد خانه شدم و هرچه پول، طلا و دلار بود را سرقت کردم. از آنجا خارج شدم تا به خانه‌ام بروم اما ناگهان 2موتور سوار خفتم کردند. چاقویی روی پهلویم گذاشتند و تهدید کردند هرچه پول همراهم است به آنها بدهم در غیراین‌صورت مرا می‌کشند. خندیدم و به آنها گفتم خودم دزدم! با لگد ضربه‌ای به پایم زدند. بیشتر عصبانی شدم و گفتم من سابقه دارم و تازه از زندان آزاد شده‌ام. این‌بار با چاقو ضربه‌هایی به من زدند و ناچار شدم تسلیم شوم. خفت‌گیران همه پول، طلا، ‌سکه و دلارهایی را که دزدیده بودم دزدیدند و فرار کردند. من هم که به‌شدت زخمی شده بودم خودم را به بیمارستان رساندم و تحت درمان قرار گرفتم. این اتفاق باعث شد تا شگردم را تغییر بدهم.  بعداز 8 سال دزدی از خانه‌ها شدم خفت گیر. چون به‌نظرم خفت‌گیری استرس و دردسرش کمتر بود. من هربار با هزار ترس و استرس وارد خانه‌ها می‌شدم هر لحظه خطر تهدیدم می‌کرد. ممکن بود همسایه‌ها یا صاحبخانه سر برسند و سر بزنگاه گیر بیفتم. اگر هم راحت وارد خانه می‌شدم، هنگام جست و جو برای پیدا کردن اموال قیمتی گاهی از استرس نفسم به شماره می‌افتاد. بارها برایم پیش آمده بود که هنگام تخریب در همسایه‌ها رسیده بودند و ناچار شده بودم فرار کنم. چندین بار تا یک قدمی دستگیری رفته‌ام و وقتی در دام خفت‌گیران گرفتار شدم و آنها به راحتی تمام اموالی را که با سختی سرقت کرده بودم دزدیدند احساس کردم زورگیری راحت‌تر از دستبرد به خانه‌هاست.
اما باز هم که گیر افتادی؟
مجرم که همیشه نمی‌تواند فراری باشد بالاخره یک روز گیر می‌افتد. من هم از بخت بدم پس از دومین زورگیری گیر افتادم.
چرا با شوکر تهدید می‌کردی؟
از چاقو می‌ترسیدم. چون وقتی عصبی می‌شوم متوجه نیستم و ممکن بود باعث مرگ کسی شوم. آن وقت اوضاع بدتر می‌شد و اتهام قتل به گردنم می‌افتاد.
فقط از خانم‌ها سرقت می‌کردی؟
اتفاقی شد که 2 طعمه‌ام خانم از آب در آمدند اما در مجموع باید بگویم خب سرقت از خانم‌ها راحت‌تر است،  چون از ترس زودتر تسلیم می‌شوند.

این خبر را به اشتراک بگذارید