یخ زدن وحشت در سرمای هتل اورلوک
آیا «دکتر اسلیپ» از مقایسه با «درخشش» استنلی کوبریک جان سالم به در میبرد؟
محمد ناصر احدی_روزنامه نگار
ساخت دنبالهای بعد از 29سال چقدر عاقلانه است؟ مخصوصا اگر دنبالهای بر فیلم استنلی کوبریک باشد. اصلا بگذارید بپرسیم ساخت دنبالهای بر فیلمی از استنلی کوبریک چقدر عاقلانه است؟ «دکتر اسلیپ» دنبالهای بر «درخشش» (1980) است که میخواهد داستان دنی تورنس و مادرش ویندی را سالها پس از نجات از هتل اورلوک پی بگیرد. این فیلم تازه هم بر اساس رمانی از استیون کینگ ساخته شده و وقایع آن در ژانر وحشت مأورایی رقم میخورد. ساخت دنبالهای بر فیلمی از استنلی کوبریک کبیر قمار بزرگی است که اگر در آن برنده شوید، جاودانه خواهید شد و اگر ببازید به سختی از جایتان بلند میشوید. اما کینگ ناراضی از کوبریک و احتمال پولساز بودن چنین دنبالهای استودیوی برادران وارنر را مجاب کرده که به سراغ چنین پروژهای بروند. حالا دکتر اسلیپ، خواب از چشم تماشاگر میرباید یا لالایی گوشخراشی است که بهتر است زودتر فراموش شود؟ جواب به این سؤال را در این صفحه پیدا خواهید کرد.
داستان از چه قرار است؟
سالها پس از اتفاقاتی که در فیلم «درخشش» شاهد بودهایم، دنی تورنس (با بازی ایوان مکگرگور)- که حالا دیگر دن نامیده میشود- هنوز هم بهخاطر حوادثی که در هتل اورلوک از سر گذرانده، با مشکلات روحی و روانی دستوپنجه نرم میکند. او از الکل برای مهار قدرتش- درخشش- استفاده میکند و یک شب که به این نتیجه میرسد میخوارگی را از حد گذرانده، با رفتن به شهری کوچک تصمیم میگیرد شروع تازهای را تجربه کند. در شهر جدید، در آسایشگاهی مشغول بهکار میشود و از قدرتش برای آرامش بخشیدن به بیماران محتضر برای مواجهه با مرگ استفاده میکند و به همین دلیل به دکتر اسلیپ (دکتر خواب) معروف میشود. دن با دختربچهای به نام آبرا استون (با بازی کایلی کوران) آشنا میشود که موهبتی شبیه او اما بهمراتب قدرتمندتر دارد. آبرا به محض دیدن دن متوجه میشود که او هم از این موهبت برخوردار است و به همینخاطر از او درخواست میکند تا در برابر فرد بیرحمی به نام رز کلاهدار (با بازی ربکا فرگوسن) و همچنین اعضای گروهش، یعنی The True Knot، یاریاش دهد. اعضای این گروه مخوف بهدنبال کودکانی که قدرت درخشش دارند میگردند و با شکنجه دادن و کشتن آنها از انرژی این بچهها برای طولانیتر شدن زندگی خودشان استفاده میکنند. ترو نات بهدنبال شکار آبراست، اما دن تلاش میکند تا با استفاده از موهبتی که از آن واهمه دارد، آبرا را از سرانجام دردناکی که در انتظار اوست، نجات دهد.
کارگردان
مایک فلنگان در سال۱۹۷۸ در ماساچوست متولد شد. اگرچه مایک اندک مدتی در ماساچوست زندگی کرد، اما در همان مدت به موضوعاتی چون محاکمات جادوگری و مسائل مرتبط با آن مانند ارواح، داستانهای ترسناک و داستانهای وحشتناک علاقهمند شد. فلنگان کار خود را در سینما از سال۲۰۰۰ شروع کرده و تاکنون 11فیلم ساخته است. او بیشتر برای ساخت فیلم و سریال در ژانر ترسناک شناخته میشود. منتقدان کارهای فلنگان را از نظر شیوههای کارگردانی، شخصیتپردازی و دوری از روشهای کلیشهای ستایش کردهاند. آثار او از سوی افرادی همچون استیون کینگ و ویلیام فریدکین مورد تمجید قرارگرفته است. سریال «تسخیر خانه هیل» که در سال میلادی جدید فصل دوم آن به نمایش درمیآید، در تثبیت نام وی بهعنوان متخصص ژانر وحشت اثرگذار بوده است.
بازیگران
کایلی کوران
کوران بهرغم سن کمش در ایفای نقشاش بسیار موفق است و از همین حالا میتوان تصور کرد که در آینده در پروژههای بزرگی حضور خواهد داشت و به یکی از بازیگران سالهای آتی تبدیل خواهد شد.
ایوان مکگرگور
ایوان مکگرگور در نقش دن تورنس سعی کرده وحشتی را که سالهاست این شخصیت در درونش حمل کرده در بازیاش متجلی کند و نشانههایی از ضعف و شکنندگی او را در اجرایش به نمایش بگذارد. در صحنههای پایانی فیلم که روح دن مثل پدرش مسخّر ارواح شرور و شیاطین بدطینت شده، مکگرگور از اینکه به تقلیدی کامل از جک نیکلسون دست بزند ابایی نداشته و در این بازسازی موفق هم بوده است.
ربکا فرگوسن
هرقدر که ربکا فرگوسن در «مأموریت غیرممکن: ملت یاغی» (2015) و «مأموریت غیرممکن: فال اوت» (2018) در ایفای نقش ایسا فاست، جاسوسی زبده، بسیار موفق بوده، در دکتر اسلیپ سردرگم و در تضاد کامل با نقش قرار دارد و نمیتواند پلیدی و بیرحمی شخصیت رز کلاهدار را به تصویر بکشد. با اینکه فرگوسن چهره سردی دارد، اما این سرما در نقش رز بیشتر به نوعی خونسردی غیرقابل توجیه تبدیل شده که ترسی در وجود مخاطب ایجاد نمیکند.
کلیف کورتیس
کورتیس متخصص نقشهای مکمل است که گاهی موفق است و گاهی ناموفق. اما در دکتر اسلیپ اصلا به او فرصت داده نشده که به موفقیت برسد یا حتی شکست بخورد؛ آنقدر در حاشیه است که حضورش اصلا دیده نمیشود.
کادیلاک بیموتور
استیون کینگ هیچوقت نارضایتی خود را از اقتباس سینمایی استنلی کوبریک از رمان «درخشش» پنهان نکرده است. او در سال1978، 2سال پیش از اکران «درخشش»، در مصاحبهای تردیدهایش را درباره برداشت کوبریک از داستان وی بیان کرده و گفته بود: «از همان نخستین بار که با کوبریک صحبت کردم، قصد داشت پایان داستان را تغییر دهد. گفت نظرت چیست که «دیک هالوران» (سرآشپز هتل با بازی اسکاتمن کراترز) تسخیر شود، و بعد با کشتن دنی، وندی و در نهایت خودش، کاری را که جک شروع کرده تمام کند؟ بعد بهار میشود و سرایدار جدید با خانوادهاش از راه میرسد. البته، تماشاگر روح جک، وندی و دنی را بهصورت خانوادهای خوشبخت میبیند که با هم نشستهاند و میگویند و میخندند. من متوجه نوعی قرینگی میان این صحنه آرامشبخش پایانی و صحنه پایانی فیلم «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» شدم که در آن فیلم هم فضانورد به تختخواب لویی چهاردهم انتقال مییابد. بهنظر من، این دو پایان به یکدیگر گره میخوردند». کینگ فقط به کوبریک بدبین نبود و حتی به انتخاب بازیگر درجه یکی مثل جک نیکلسون نیز به دیده تردید مینگریست؛«کمی از حضور جک نیکلسون در نقش جک تورنس نگرانم؛ چون او آدمی معمولی نیست. تا جایی که من میدانم، او هیچ وقت نقش یک آدم معمولی را بازی نکرده و من مطمئن نیستم که از پس این نقش برآید. ترجیح میدادم کسی مثل مایکل موریارتی یا مارتین شین در نقش تورنس ظاهر شود. اما بهنظر میرسد که این بازیگرها «بفروش» نیستند. هالیوود عاشق این اصطلاح است. شلی دووال در نقش وندی هم نمونه کاملی از یک انتخاب بیتناسب است.» با این حال، کینگ چند سال پیش نظر خود را درباره درخشش تعدیل کرد و گفت: «درخشش فیلم بسیار خوبی است اما مانند یک کادیلاک بیموتور است. در آن زمان که داستان درآمد من دهانم را بستم و چیزی نگفتم. شخصیت جک تورنس در این فیلم فرازونشیبی ندارد. جک نیکلسون بسیار عصبانی است و هر چه رو به جلو میرویم، عصبانیتر میشود. در کتاب من، این شخصیت در حال کشمکش با عقل خود است و در نهایت نیز عقلش را از دست میدهد. بهنظر من داستان بسیار ناراحتکنندهای است اما فیلم اصلا تراژدی نیست و هیچ تغییر جدیای در آن رخ نمیدهد».
حمایت کینگ از دکتر اسلیپ
آیا اقتباس سینمایی دکتر اسلیپ، برخلاف درخشش، توانسته رضایت کینگ را جلب کند؟ این نویسنده بنام ژانر وحشت در مصاحبه با اینترتیمنت ویکلی گفته که «دکتر اسلیپ» از شر تمام چیزهایی که او درباره درخشش کوبریک دوست نداشته آزاد است:«من فیلمنامه این فیلم را با دقت زیاد مطالعه کردم. مسلم است که میخواستم با این دنباله کار خوبی انجام دهم زیرا مردم کتاب درخشش را میشناختند و من قصد نداشتم این یکی را خراب کنم. من از تمام فیلمهای مایک فلنگان لذت بردهام و قبلا نیز در فیلم «بازی جرالد» با او همکاری کردهام. بنابراین با دقت زیادی فیلمنامه را مطالعه کردم و بهخودم گفتم هر چیزی که در فیلم درخشش کوبریک دوست نداشتم در اینجا وجود ندارد.» کینگ در ابتدا در مورد اینکه به فلنگان اجازه دهد دکتر اسلیپ را کارگردانی کند مردد بود، اما به گفته فلنگان پس از اینکه فیلمنامه را مطالعه کرد، در روند تولید فیلم دخالت نکرد؛«کینگ گفت کتاب، کتاب است. من میخواهم فیلم برای شما باشد و هیچ دخالتی در آن نخواهم داشت. اما بهمحض اینکه ساخت فیلم تمام شد، آن را تماشا کرد. بهدلیل اتفاقی که برای فیلم درخشش رخ داد، اگر فیلم را دوست نداشت، بدون تعارف میگفت. بنابراین ترس بزرگی برای ما وجود داشت. با وجود اینکه در کار دخالت نمیکرد، ولی این حس همیشه وجود داشت که بالاخره روزی این فیلم را تماشا میکند.»
البته حمایت کینگ از دکتر اسلیپ تنها به کارگردان و فیلمنامه آن محدود نشد و در اظهارنظری انتخاب ایوان مکگرگور در نقش دنی تورنس را مناسب ارزیابی کرد. مکگرگور هم درباره این فیلم گفت: «این فیلم به رمان کینگ بسیار وفادار است، منظورم فیلمنامه آن است. اگر کتاب را خوانده باشید، داستان فیلم را کاملا میدانید». با اینکه دکتر اسلیپ در گیشه موفق نبود، اما کینگ مایل نبود از این پروژه بهعنوان شکست یاد کند و در شبکههای اجتماعی به دفاع از آن پرداخت. با انتشار نخستین آمار فروش فیلم که از عدماستقبال تماشاگران حکایت داشت، کینگ در فضای مجازی نوشت: «جدا از آمار فروش، فیلم فلنگان عالی است. اگر مردم تمایلی به دیدن فیلم ندارند تصمیم خودشان است، اما وقتی اثری خوب باشد باید از آن ستایش کنم». او به حمایتهایش ادامه داد و به ستایش از فلنگان پرداخت: «مایک فلنگان نه فقط کارگردانی مستعد بلکه داستانگویی خبره است. دکتر اسلیپ فیلم خوبی شده و اگر درخشش را دوست داشتید، این را هم دوست خواهید داشت، اما اگر «رستگاری در شاوشنک» را دوست داشتید، باز هم از این فیلم خوشتان میآید. این یک فیلم درگیرکننده است». البته فقط کینگ از فیلم حمایت نکرد. برای نمونه، مت سرافینی ـ نویسنده آمریکایی ـ هواداران کتاب دکتر اسلیپ را تشویق میکرد نظرات مثبتشان را در مورد فیلم به اشتراک بگذارند. سرافینی در توییتر نوشت: «اگر از کتاب دکتر اسلیپ خوشتان آمده آخر هفته را وقف نالیدن از شکست باکسآفیس نکنید. از فیلم بگویید، اینکه چه چیزی دستگیرتان شده، و دیگران را به دیدنش تشویق کنید. اجازه ندهید تلاش سازندگان به مشتی عدد و رقم محدود شود». کینگ با نقل قول از سرافینی اضافه کرد: «موافقم. فیلم فوقالعادهای است. با دوستان خود به دیدن فیلم بروید و حس و حال آن را کشف کنید».
دکتر اسلیپ، پس از «گورستان حیوانات خانگی» و «آن: بخش دو»، سومین فیلم اقتباسی از آثار کینگ در سال ۲۰۱۹ است.
دیوید فونتانا از وبسایت فیلماینکوئری
بار سنگین تلفیق رمان و فیلم درخشش
طرز روایت داستان دکتر اسلیپ واقعا هوشمندانه است و اقتباسی درجهیک و بینظیر از رمان کینگ پدید آمده است. این فیلم صرفا به این دلیل ساخته نشده که بار دیگر شخصیتهایی را که میشناسیم دور هم جمع کند، اما حرفی برای گفتن نداشته باشد. در این فیلم، شخصیت دنی جایگاه واقعی خود را پیدا میکند و زندگیاش به زندگی یک دختربچه گره میخورد. همچنین فلنگان از عناصر دوستداشتنی اقتباس کوبریک بهره برده که از میان آنها میتوان به فیلمبرداری از زاویه بالا از ماشین در حال حرکت در جادههای سرد و برفی به سوی هتل اشاره کرد. مورد دیگر استفاده از صدای ضربان قلب برای به تصویر کشیدن وحشت و ترس غالب بر فیلم است. هنگام تماشای فیلم، بهتدریج وارد مناقشهای عجیب میشوید؛ دنیایی متشکل از موجوداتی که آرامآرام از سایهها بیرون میآیند. اگرچه این فیلم بسیار خوشساخت و اغواکننده است، اما بیاشکال نیست. در این فیلم، 3روایت داستانی مجزا وجود دارد: یکی مربوط به دنی تورنس، دیگری مربوط به گروه شیاطین و آخری هم روایت دختربچهای به نام آبرا استون. این شخصیتها باید به شکل و شیوهای مناسب گرد هم جمع شوند و درست در اینجاست که فیلم با شتابزدگی عمل میکند. شخصیتها طوری با هم روبهرو میشوند که خیلی طبیعی بهنظر نمیرسد و در اینجاست که سرعت فیلم فوقالعاده زیاد میشود و ما را به سوی جمعبندی قصه هدایت میکند. پایانبندی فیلم اثربخش و جذاب نیست. با اینکه فیلم نمیتواند پایان داستان را به خوبی جمعوجور کند، در تلفیق رمان کینگ و اقتباس کوبریک بسیار موفق است. دکتر اسلیپ تصاویر فیلم کوبریک را زنده و صحنههای استثنایی آن را بازسازی میکند و بسیاری از هواداران عاشق چنین چیزهایی هستند. 2کار قبلی پایانبندیهای بسیار متفاوتی از هم داشتند و دکتر اسلیپ میخواهد این پایانها را به شکلی معنادار با هم تلفیق کند، اما چیزی که فراموش میکند جلب رضایت تماشاگر است. شخصیتهای جدید و خود داستان به حاشیه رانده شد و حاصل کار چندان جالب نیست. شاید بتوان گفت فلنگان در ظرفش بیش از حد ظرفیتش غذا کشیده است. دکتر اسلیپ جمعبندی رضایتبخشی برای نسخههای کتاب و فیلم درخشش نیست، اما با این حال فیلمی است بسیار سرگرمکننده. همانطور که پیشتر هم به آن اشاره کردم، فلنگان با در کنار هم قرار دادن این دو اثر بار سنگینی روی دوشاش بوده است.
جیمز برادینلی از وبسایت ریلویوز
فیلمی برای تماشاگر صبور
دکتر اسلیپ مصداق کاملی از وحشت به سبک استیون کینگ است که از فیلمهای ترسناک معمولی پیچیدهتر و به لحاظ روایی غنیتر است. نه کینگ و نه فلنگان طرفدار لحظات ترسناکی نیستند که باعث پریدن تماشاگر از سر جایش میشوند. کیفیت فیلم وقتی که از وحشت هستیشناختی بهعنوان سوخت موتور خود استفاده میکند بالا میرود. به اعتقاد برخیها، استقرار پایههای داستانی فیلم بیش از اندازه طول میکشد و بخش دوم فیلم بسیار قدرتمندتر از یک ساعت ابتدایی آن است. در پرده پایانی فیلم به وضوح میتوان تأثیراتی از کار کوبریک را مشاهده کرد، گرچه دیدن این تأثیرات در بخشهای دیگر اثر هم زیاد سخت نیست؛ بهخصوص در اجرای ایوان مکگرگور که به دقت بازی جک نیکلسون را مطالعه کرده و واهمهای ندارد که اجازه دهد اثرات آن در شخصیت دنی تورنس دیده شود. یک ساعت آخر فیلم که 3رویارویی مجزا را دربرمیگیرد، پاداش خوبی است برای تماشاگرانی که در 90دقیقه ابتدایی شکیبایی به خرج دادهاند (چهبسا کارگردان باید از تدوینگر بیرحمتری استفاده میکرد). لحن فیلم در مسیر حرکت به سمت نقطه اوجش بیشتر هیجانی است تا ترسناک. در واقع فیلم دکتر اسلیپ تشبهات زیادی با فیلمهای سبک اکشن/ ماجرایی سنتی دارد. عناصر فراواقعی اثر درون ژانر ترسناک قرار میگیرد، اما تحت هیچ شرایطی نمیتوان این فیلم را یک فیلم ترسناک سنتی توصیف کرد. کسانی که درخشش کوبریک را بهخاطر عجیب و غریب بودنش و سبک بصری جالب آن دوست داشتند، احتمالا از محدودیت بصری و یکنواختی دکتر اسلیپ ناامید میشوند. میشود گفت که کینگ سعی دارد قلمرو خود را مجددا بازپسگیرد و مهر خود را روی این فیلم بزند.