• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
یکشنبه 1 دی 1398
کد مطلب : 90854
+
-

زمستانم آرزوست

حس علاقه یا نفرت به هوای برفی از کجا می‌آید؟

خدیجه نوروزی_روزنامه نگار

تاکنون از خود پرسیده‌اید که چرا با وجود اینکه زمستان و هوای سرد و برفی شرایط سخت و دشواری دارد اما عده‌ای عاشق چنین فصلی هستند و بی‌صبرانه انتظار ورودش را می‌کشند؟ هوایی که در آن نور خورشید آن‌قدر نیست که موجب شادی و گرمای وجودمان شود و برعکس تاریکی و سرما از هر سو به ما هجوم می‌آورد؛  فصلی که حتی باید بیشتر مراقب راه‌رفتن بود چراکه احتمال آسیب‌دیدگی فیزیکی بیشتر است؛ بدن و عضلات سفت‌تر و صلب‌تر می‌شوند و سرماخوردگی نیز به راحتی در دسترس؛ رمق بدن نیز کمتر می‌شود و انرژی از دست می‌دهد. همه‌‌چیز برای ایجاد افسردگی و غم فراهم است و خوردن یک  فنجان چای در تنهایی از پشت پنجره برفی گویی طعم دیگری دارد. اما آیا تابه‌حال فکر کرده‌اید که با وجود این همه اثرات منفی و ضرر، چرا برخی افراد هوای سرد را بیشتر دوست دارند؟ فکر می‌کنید این مسئله بدون دلیل و کاملا اتفاقی است؟ درحالی‌که علاقه شما به فصول مختلف ازجمله زمستان می‌تواند بیانگر ویژگی‌های عمیق شخصیتی شما باشد.

حس خوب به بدن
آنها که حس خوبی نسبت به شکل بدن خود ندارند و تمایل به پوشاندن آن دارند اغلب عاشق هوای سرد و برفی هستند؛ چرا که در این فصل به‌خاطر سرما، خود را با لباس به‌طور کامل می‌پوشانند. از آنجا که قبول‌کردن چنین حقیقتی بعضا شرم‌آور است، ذهن به‌صورت مخفیانه این علاقه به هوای سرد را ایجاد می‌کند تا شما حس خوبی نسبت به‌خود داشته باشید. ذهن این افراد، اینطور نشان می‌دهد که آنها خود هوای سرد را دوست دارند و این یکی از ترفند‌ها و حیله‌هایی است که مغز به‌کار می‌گیرد. حتی افراد لاغر نیز بعضا سرما را بیشتر دوست دارند زیرا لباس‌هایشان می‌تواند آنها را بزرگ‌تر نشان دهد. این حس مثبت، کم کم در سطح ناخودآگاه، با سردی هوا مرتبط می‌شود و آنها فکر می‌کنند که هوای سرد را فقط به‌خاطر ماهیت آن دوست دارند، حال آنکه همه این حس‌های مثبت نسبت به‌خود، با این هوا و شرایط، ارتباط یافته است. تعرق کمتر در زمستان هم از دلایل دیگر دوست داشتن هوای سرد است. در زمستان افراد حس حمایت بیشتری را از لباس‌ها با پوشیدن پوتین و چکمه دریافت می‌کنند و به نوعی از تظاهر و خودنمایی فاصله می‌گیرند و احساس راحتی دارند. تمام این موارد در سطح ناخودآگاه صورت می‌گیرد و چه بسا آنها خود از این علت‌های نهان آگاه نباشند. حتی ممکن است یک خاطره، با مضمون قدم‌زدن در دل سرما با کسی که دوستش داشتید، باعث اصلی ایجاد حس تعلق به زمستان باشد.

بهانه‌هایی برای فرار از جمع
افراد درون‌گرا عاشق هوای سرد و برفی هستند. آنها معمولا تنهایی و ماندن در خانه را دوست دارند و با آمدن زمستان معمولا با کنسل‌شدن بسیاری از قرارها، این شرایط فراهم می‌شود؛ در واقع این فصل کاملا با نیاز درونی آنها همسو است. افراد تنبل هم که این فصل، خوراک‌شان است چون به‌راحتی آن را بهانه‌ای برای فاصله گرفتن از تحرک می‌دانند و دیگر کسی مجبورشان نمی‌کند به باشگاه بروند، از اینکه برای مدتی از سرزنش اطرافیان و عذاب وجدان خلاص می‌شوند، بسیار خوشحالند. خجالتی‌ها نیز عاشق این فصل هستند؛ چرا که بهانه خوبی برای فرار از جمع پیدا می‌کنند.

افزایش خلاقیت کودکان
شاید دلایلی که تاکنون گفته شد بیشتر در مورد آدم بزرگ‌ها صادق باشد اما تقریبا بیشتر کودکان عاشق زمستان به‌ویژه برف هستند. منشأ روانی این موضوع در افزایش میزان خلاقیت آنهاست. نقش طبیعت در زندگی هنری کودکان انکارناشدنی است. آنها آزادند که هرقدر می‌خواهند روی برف‌ها غلت بخورند، به دوستشان گلوله برفی پرتاب کنند و با صدای بلند بخندند بدون اینکه والدین به‌خاطر کثیفی و خیسی لباس آنها را سرزنش کنند. می‌توانند بدون اینکه در حضور معلم با اضطراب نقاشی کنند، با دست‌ها و ذهن خلاقانه یک آدم برفی آنطور که دلشان می‌خواهد با لذت وصف‌نشدنی خلق و حتی دوستان و والدین خود را در این کار سهیم کنند.

احساس مشارکت
احساس بودن بسیار خوشایند است؛ اینکه حس کنید شما به‌عنوان بخشی از طبیعت می‌توانید مفید فایده واقع شوید. زمستان این فرصت را به شما می‌دهد. از همین رواست که مشارکت‌های اجتماعی در این فصل بالا می‌رود و طرح‌هایی چون دیوار مهربانی مورد استقبال قرار می‌گیرد. خانواده‌ها در این فصل بیشتر به کمک حیوانات می‌آیند. اگر نگاهی به پشت‌پنجره‌ها و تراس‌ها در زمستان کنید اکثر مواقع خرده‌های نان و ارزن را خواهید دید که برای پرندگان ریخته شده.

سکوت
کسانی که عاشق سکوت و سر و صدای کم هستند نیز عاشق روزهای سرد و برفی هستند؛ چراکه در زمستان معمولا خیابان‌ها به‌ویژه در شب خلوت‌تر است و هیاهو و شلوغی فصل گرم حکمفرما نیست. فرصتی است تا کمی آسوده باشی. از سوی دیگر جمع‌های خانوادگی گرم‌تر است چرا که به‌خاطر بهره‌بردن از گرما و مصرف کمتر انرژی خانواده‌ها در یک اتاق دور هم جمع می‌شوند و با هم گپ می‌زنند.

اوج و منتهای زندگی
زمستان برای هنرمندان لطیف که عاشق آن هستند، اوج و منتهای زندگی است؛ در واقع تکمیل یک چرخه از هستی است؛ نقطه والای آن. آنها می‌دانند که بهار به سبب وجود زمستان است که تا این حد سرزنده و شاداب است. درواقع با دیدن زمستان به یقین درمی‌یابند که مرگ روندنوشدن است. درنظر آنها گویی بهار، دم است و زمستان بازدم. عاشقان به زمستان نگاهی متفاوت‌تر دارند و آن را پوسته‌ای بی‌جان نمی‌بینند بلکه وجودش را روند هستی و کائنات می‌دانند که در حال رهاشدن از کهنگی است تا بتواند مجددا روح زندگی و بهار را در خود جاری کند.

نوستالژیک بودن
برای عده‌ای به‌ویژه قدیمی‌ترها، این فصل پر است از خاطرات نوستالژیک شیرین. معمولا زمستان برایشان تداعی‌کننده دوران کودکی است؛ دورانی که امکانات شهری مانند اکنون نبود و آنها مجبور بودند به سختی از سرما در امان باشند
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :