حملونقل عمومی شاهرگ حیاتی شهر
مجید فراهانی؛ عضو شورای اسلامی شهر تهران
بیستوششم آذر ماه هر سال در حالی بهعنوان هفته حملونقل در تقویم رسمی درج شده است که این روزها بیشتر از هر زمان دیگری توجه به حملونقل، ضرورتها، فرصتها و موانع پیش روی گسترش آن نزد فعالان این حوزه بهخصوص کارشناسان و مدیران شهری اعتبار و جایگاه پیدا کرده است. در یک نگاه کلی و راهبردی میتوان بیان کرد که حملونقل عمومی در حوزه شهری بهعنوان یکی از مهمترین زیرساختهای حیاتی و به مثابه راهحل تسهیل تردد و رفتوآمد شهروندان در سطح شهر، از مهمترین و حتی مؤثرترین راهکارهایی است که میتواند بسیاری از چالشهای پیش روی مدیریت شهری را برطرف کند. بهعبارتی آنچه روی میز مدیریت شهری قرار دارد و از آن به راهکاری راهبردی ، کارشناسی و فنی تعبیر میشود که هم در کاهش آلودگی و هم کنترل ترافیک مؤثر است، همین گزاره رایج یعنی توسعه ناوگان حملونقل عمومی است. توسعه حملونقل عمومی و شاخص استفاده جامعه از آن در سفرهای شهری بهعنوان نمادی برای عبور از فردگرایی و ترجیح منافع فردی به جمعگرایی و ترجیح منافع جمعی تعبیر میشود که روی دیگری آن بالا رفتن معیارهای مقبولیت و کارآمدی دستگاه مدیریت شهری نزد شهروندان به شمار میرود. در این بستر است که تلاقی و تفاهم «مسئولیت شهروندی» و «مدیریت مشارکتی»؛ در قالب و قامت همافزایی و همسویی شهروندان و شهرداری میتواند در بسیاری از چالشها و بحرانهای شهری به منزله یک گفتمان و ایده اساسی مورد استفاده قرار گیرد. بدیهی است در نگاه حمکروایی مطلوب شهری گام اول برای تحکیم این رویکردهای مشارکتی که نه فقط در حرف و سخن بلکه در عمل و اقدام، بهعنوان تنها راه اداره روان و ارزان شهرها مورد توجه است باید از سوی مدیریت شهری و شهرداری برداشته شود. گامی که مبنای آن نه فقط ارائه گزارش محدودیتها و کمبودها به شهروندان بلکه تقدیم راهکارهای عملی، اساسی و قابل سنجش برای برونرفت از بحرانهایی است که نمونه آن را در همین چند روز اخیر در آسمان شهر و سختی تنفس شهروندان دیدیم و لمس کردیم. ظاهرا باز هم برای غلبه بر بحرانهای فعلی باید به الگو و شعار «چه باید کرد» بازگردیم. بر بستر این نگاه و با رویکرد انتقادی به بسیاری از رویهها که بخشی از آن میراث مدیران قبلی و بخشی برکشیده از فقدان نگاه راهبردی به شهر، ماهیت آن، هویت آن و محتوای آن نزد مدیران فعلی است میتوان اینگونه بیان کرد که آنچه میتواند شهر را از هویت تاریخی و فرهنگی دور و آن را دچار استحاله و سطحینگری کند، تعریف شهر در متن یک برداشت درست و مورد وفاق از مدیریت یکپارچه شهری و نه مدیریت واحد است بهطوری که هم ماهیت و جایگاه حقوقی و مستقل شهرداریها در برابر دولت تعریف شود که در مواقع بحران، تهران بیپناه و شهرداری متهم نباشد و هم در نهایت با تجمیع اختیارات و ظرفیتهای قانونی و اجتماعی در نهایت یک نهاد یا دستگاه و مجموعه به دور از پراکندگی و آشفتگی حقوقی که نماد آن در تکثر نهادهای مدعی تصمیمگیری نمایان است مسئولیت اداره و مدیریت شهر را در راستای ایده دولتهای محلی بر عهده گیرد. در همین بحث توسعه حملونقل عمومی و تجهیز ناوگان آن همین نقطه ضعف و نارسایی مشهود است که یک طرف آن دولت قرار دارد که بهصورت تاریخی به تعهدات خود در پرداخت سهم حملونقل شهری به شهرداریها عمل نمیکند و یک سمت ماجرا شهرداری قرار دارد که با انباشتی از تراکم بحران و چالش وظیفه اداره و ایجاد شهری امن، سالم، آرام و آباد را برعهده دارد.