به بهانه 80 سالگی قاعده بازی
آزمونی برای مکاشفه
چرا فیلم ژان رنوار یکی از بهترینهای تاریخ سینماست؟
سعید مروتی_روزنامه نگار
مجابکردن نسل جدید برای درک این موضوع که «قاعده بازی» شاهکار بیهمتایی است اگر غیرممکن نباشد، بسیار دشوار است؛ نسلی که به تماشای فیلمهای روز عادت کرده و تصورش از فیلم کلاسیک از «پدرخوانده» و «پاپیون» فراتر نمیرود. خیلی بخواهد با فضای روشنفکری همراهی کند، «همشهری کین»، «سرگیجه» و احیاناً «سانست بلوار» را به رسمیت میشناسد. در مورد قاعده بازی اما بارها با این سوال مواجه شدهام که چرا میگویند این یکی از شاهکارهای تاریخ سینماست؟ چه نکتهای در فیلم وجود دارد که ما متوجه نمیشویم؟
نکته در سهل و ممتنع بودن قاعده بازی است. اینکه در نگاه اول فیلمی به نظر میرسد که در آن با انبوهی شخصیت اغلب بیاحساس و دغلکار روبهرو هستیم و فیلمنامه خرده روایتهایی را کنار یکدیگر قرار میدهد تا کلیتی بسازد. فیلمی که سازندهاش ابایی ندارد کاراکترهایش را دست بیندازد و ضعفها و خطاهای انسانیشان را برملا کند. از دل همینها اما میتوان اوج هنر ژان رنوار را مشاهده کرد. پیچیدگی روابط انسانی و اینکه در پس و پشت هر آدمی میتواند نیتی متفاوت از آنچه در نگاه اول به نظر میرسد، مشاهده شود، قاعده بازی را به آزمونی برای مکاشفه تبدیل کرده است. بیدلیل نبود که سالها فیلم نادیده گرفته شد و زیر سایه دیگر فیلم شاخص سازندهاش «توهم بزرگ» قرار گرفت. که خود اثری پرمعنا در تقبیح خشونت و ستایش از صلح است. قاعده بازی، نمیتوانست مثل توهم بزرگ ستایش شود. قرار دادن آینه در برابر بورژوازی فرانسه و نمایش زشتیهایشان نمیتوانست با تحسین مواجه شود. سالها زمان لازم بود تا نسخهای کامل از فیلم فراهم آید و هم نگاهها به اثر رنوار عوض شود. در قاعده بازی رنوار دوربین را به حرکت درمیآورد و در دل میهمانی بزرگی که تدارک دیده، ذات بشر را به نمایش میگذارد.
از قاعده بازی بهعنوان یکی از آثار اولیه سینمای مدرن اروپا نام برده میشود. فیلم از صراحت پرهیز میکند و به استقبال ابهام میرود. این ابهام هم نه از ندانستن و نابلدی که از استادی فیلمسازی میآید که با میزانسن و بهرهگرفتن از حرکت دوربین، میتواند معنا خلق کند. فیلم در آستانه دومین جنگجهانی، انحطاط اخلاقی جامعه را به تصویر میکشد و از این منظر با لحنی پیشگویانه، از گریزناپذیر بودن فاجعه میگوید. و همه اینها در پس ظاهری بازیگوشانه و هجوآمیز به نمایش درمیآید. تحلیل کامبیز کاهه در مورد قاعده بازی هنوز هم آموزنده و پر نکته است: «شاهکاری مطلق و بیهمتا و قلهای دسترسناپذیر در هنر سینما. ترکیبی به غایت موزون و بیخدشه از هجو و طنز با تراژدی و حسرت و همزمان آمیزه پرباری از سبکهای مختلف نمایش و تکنیکهای سینمایی که رنوار متخصص تراز اول آن بود. فیلمی که لایههای متعدد و تودرتوی آن هنوز هماورد میطلبد و پس از بارها دیدن هم همه ظرفیتش را آشکار نمیکند.»
شناسنامه
کارگردان: ژان رنوار فیلمنامهنویسان: ژان رنوار، کارل کوخ موسیقی: پیر الکساندر مونزیگنی (به همراه آثاری از موتسارت)
فیلمبرداری: ژان پلی آلفن، ژان باشله تدوین: مارگریت رنوار بازیگران: نورا گرگور، پولت دوبوست، مارسل دالیو، ژان رنوار، جولین کرت، گاستون مودو، پیر مانیه، ادی دبره، پیر نی، لیزا لنیا، آندره زو بودا تهیه: لانودل ادیسیون فرانسز ، محصول فرانسه 1939
آندره خلبان جوان، عاشق مارکیز دولاشنره میشود ولی نمیداند اولین قاعده بازی به سبک اشرافی این است که هیچ چیز را جدی نگیرد و بگذارد که بازی ادامه یابد. وقتی این قانون زیرپا گذاشته میشود چیزی جز رنج و مرگ باقی نمیماند.
حقیقت، مردم را پریشانخاطر کرد
ژان رنوار: در قاعده بازی آنچه را میدانستم به تماشاگران منتقل کردم اما مردم این را دوست نداشتند. حقیقت، آنها را پریشان خاطر میکرد. یک ربع قرن بعد از آن، در دانشگاه هاوارد، سخنرانی کردم. قاعده بازی را در سینمایی در آن نزدیکی نمایش میدادند، وقتی من پشت تریبون قرار گرفتم، ناگهان فریاد شادی از جمعیت بلند شد. دانشجویان فیلم را تحسین کردند
شبیه معجزه
برنارد برتولوچی: به نظرم قاعده بازی بیشتر شبیه به یک معجزه است. معجزه توامان فرهنگ قرنهای 19 و 20. ترکیب غریب و حضور ناپیدای اگوست رنوار و ژان رنوار در لحظه لحظههای این فیلم حس میشود. قاعدهبازی ثمره معاشقه درونیات این دو نفر است