
چالشهای جهانی محیطزیست

یوسف حسینعلیزاده _ پژوهشگر محیطزیست
نزدیک است آن روزی که تمام ملتها فارغ از تمام پروتکلها، توافقنامهها و کنوانسیونهای بینالمللی، بهصورت خودجوش، نمایندگانی از جنس خود را دور یک توافق جهانی برای حل مشکلات محیطزیستی بنشانند. این اتفاق ناشی از آن است که حتی در فقیرترین کشورها، افراد شاغل در پستها و بازوهای حاکمیتی به واسطه برخورداری از امکانات بیشتر، همیشه به دور از ضربات مشکلات فزاینده محیطزیستی بوده و به همین دلیل، معمولا منافع اقتصادی و سیاسی را فدای موضوعات محیطزیستی نمیکنند.
خروج بیمحابای آمریکا از توافقنامه آبوهوایی پاریس، مصوب 30آذرماه 1394برای جلوگیری از افزایش 2درجهای دمای کرهزمین و مخالفتهای زرگری تعدادی از کشورها و سکوت سنگین اکثریت 195 کشور بررسیکننده و تصویبکننده این توافق، یکی از مصادیق بارزی است که ساکنان زمین را آزار میدهد. ترامپ رئیسجمهور آمریکا حفظ میلیونها فرصت شغلی در صنایع و معادن آمریکا را دلیل خروج از پیمان پاریس اعلام کرد. در قبال این اقدام، حتی دوآتشهترین کشورها برای دفاع از توافق آبوهوایی پاریس با بسنده کردن به این جمله که «آمریکا خود را منزوی کرد»، بازار پرطمطراق تجارت کربن راه انداختند. با مشاهده این اتفاق غیرانسانی، سادهلوحانه خواهد بود اگر بپذیریم روزی پروتکلها و توافقات بینالمللی از جنس توافق آبوهوایی پاریس بتواند زمین را از شر تجارت مواد شیمیایی و سموم کنترل آفات و بیماریهای گیاهی رهایی بخشد. براساس آمارها، سالانه بیش از 2میلیون تن سموم در جهان مصرف میشود و پیشبینی میشود در 3سال آینده با توجه به مقاومت آفات و بیماریها، مصرف سموم از مرز 3.5میلیون تن نیز بگذرد. خطرات و آثار روزمره این مواد در سفره مردم کمتر از خطرات سلاحهای اتمی محفوظ در زرادخانههای کشورهای حامی خروج آمریکا از توافق آبوهوایی پاریس نیست.
نمیتوان امیدوار بود روزی دولتهای جهان از ثروت بادآورده تجارت تسلیحات نظامی بگذرند و برای مقابله با جنگلزدایی جهانی چارهاندیشی کنند. روزانه 80هزار هکتار جنگل گرمسیری از بین میرود و جنگلهای مناطق خشک و نیمهخشک و نیمهمرطوب در سیطره دولتها و ملتهایی قرار گرفتهاند که همواره درگیر جنگهای سیاست «اختلاف بینداز و غارت کن» هستند و فرصتی برای پرداختن به حفظ جنگلها ندارند. در این شرایط مضحک است باور کنیم توافقات جهانی روزی برای ماندگاری اقیانوسها و منابع غذایی آنها فکری کنند. هماکنون 63درصد بیش از حد مجاز از ذخایر جهانی، صید انجام میشود. همین امر باعث کوچ ماهیگیران کشورهای توانمند در صید به آبهای بینالمللی و سرزمینی کشورهای ضعیف شده و قوتلایموت ساکنین ساحلی این کشورها را به مخاطره انداخته است.
سادگی است باور کنیم روزی توافقات بینالمللی چتری بر سر مردم در برابر بارانهای اسیدی حاصل از متصاعد شدن تولیدات موادشیمیایی و سوخت خودروها شود. براساس مطالعات انجام شده کمترین اثر بارانهای اسیدی، افزایش اسیدیته آب دریاها، رودخانهها و اقیانوسهاست. اثر این افزایش، مرگ حیوانات آبزی، آسیب رسیدن به جامعه گیاهی و برهم خوردن تعادل میکروارگانیزمهای خاکزی است که در نتیجه محدود شدن دامنه تولیدات مواد غذایی حتمی است. دانشمندان تخمین زدهاند تا سال 2100میزان اسیدیته اقیانوسها و دریاها حتی رودخانهها، 150درصد افزایش داشته باشد.
برآوردهای سازمان بهداشت جهانی (WHO) نیز نشان میدهد، هماکنون 80درصد زندگی مردم تحتتأثیر مداوم آلودگی هوا قراردارد. پس چگونه میتوان باور داشت تاجران داروهای بیماریهای ریوی، قلبی و... اجازه دهند دولتهایشان مردمشان را از آلودگی هوا نجات دهند.
براساس مطالعات انجام شده، از سال 1880تاکنون 7/1درجه فارنهایت دمای زمین افزایش یافته است. این افزایش دما با ذوب شدن 3/13درصد یخهای قطبی در هر دهه ارتباط مستقیم دارد. با افزایش دما و ذوب یخهای قطبی، آمار سیلهای ویرانگر نیز افزایش مییابد. پس بعید است توافقنامهنویسان جهانی برجنشین بتوانند رنج مردمان سیلزده را درک کنند. اگرچه تاکنون فهرست پدیدههای مخرب محیطزیست انسانی، از 17قلم عبور نکرده است اما آثار سوء و تخریبی را در تمام لایههای زندگی مردم به بار آورده است. اگر در زمین، عدهای به دلار و دینار و درهم میاندیشند، عدهای تنها به یک تنفس ساده و سالم دلخوش هستند.