• چهار شنبه 26 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 7 ذی القعده 1445
  • 2024 May 15
چهار شنبه 13 آذر 1398
کد مطلب : 89440
+
-

779تبهکار در عملیات رعد31 بازداشت شدند

دستگیری سارقانی با شگردهای عجیب

دستگیری سارقانی با شگردهای عجیب

پلیس پایتخت با اجرای سی‌ویکمین مرحله از طرح رعد موفق به دستگیری 779سارق و مالخر شد. در میان متهمان دستگیرشده، سارقانی حضور دارند که شگردهای ویژه‌ای برای سرقت داشتند. مانند زن و مردی که دست به سرقت از خانه‌ها می‌زدند یا داماد و خواهرزنی که از امامزاده‌ها سرقت می‌کردند.
به‌گزارش همشهری، سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس پایتخت درباره دستاوردهای این طرح گفت: با اجرای این طرح در روزهای گذشته 779زورگیر، مالخر و سارق، از سارق منزل گرفته تا دزدان لوازم خودرو و موبایل‌قاپ‌ها دستگیر شدند و بررسی‌ها نشان می‌دهد که 376نفر از آنها دارای سابقه کیفری هستند و بیش از 2 یا 3بار به زندان رفته‌اند. وی ادامه داد: با دستگیری این افراد 30باند منهدم شد و 85درصد اموال مسروقه کشف‌شده از متهمان نیز به مالکانشان تحویل داده شد. به گفته وی، بیش از 8هزار قلم انواع اموال مسروقه از این افراد کشف شده بود و مأموران همچنین موفق به کشف 6سلاح جنگی به همراه 170فشنگ و 51قبضه سلاح سرد از آنها شدند. سردار رحیمی با اشاره به اعتراضات اخیر در تهران که در پی افزایش قیمت بنزین رخ داد، گفت: مأموران پلیس پیشگیری پایتخت در جریان این وقایع 51نفر را دستگیر کردند که 24نفر از آنها عاملان اصلی تخریب و آتش‌زدن بانک‌ها بودند و 22نفرشان از عوامل تخریب و آتش‌زدن جایگاه سوخت. همچنین 5نفر دیگر نیز از عوامل غارت فروشگاه‌ها بودند که دستگیر شدند.
   سرقت‌های داماد و خواهرزن از امامزاده‌ها

مرد جوان که ساکن شمال ایران است، چند وقت قبل نقشه سرقت از امامزاده‌های پایتخت و اطراف آن را کشید. برای اجرای این سناریو با خواهرزنش همدست شد و دزدی‌هایشان را شروع کردند اما خیلی زود گیر افتادند. دیروز داماد را به محوطه پلیس پیشگیری انتقال دادند اما خواهرزن او در بازداشتگاه بود.

چه شد که فکر سرقت از امامزاده‌ها به سرت زد؟
چون افرادی که پول‌ها را درون ضریح می‌ریزند به این منظور کمک می‌کردند که برسد به دست یک نیازمند. من هم مدت‌هاست مشکلات مالی دارم و یک نیازمند محسوب می‌شوم. به کسی هم که ضرری نمی‌رسانم و سرکسی کلاه نمی‌گذارم.

با چه شگردی دست به سرقت می‌زدید؟
زمانی که شیفت خادمان امامزاده‌ها تغییر می‌کرد، ابتدا خواهرزنم وارد امامزاده شده و وقتی مطمئن می‌شد کسی نیست به من خبر می‌داد. من هم با دیلم و پیچ‌گوشی وارد می‌شدم و در ضریح را باز می‌کردم. بعد هرچه پول داخل ضریح بود را سرقت می‌کردیم.

یعنی در روز روشن دست به سرقت می‌زدید؟ 
بله در روز روشن. چون اکثر امامزاده‌ها در روز باز هستند اما شب نگهبان دارند. ساعت تغییر شیفت خادمان را می‌دانستیم و درست در همان موقع نقشه سرقت را عملی می‌کردیم.

حالا چرا با خواهرزنت؟
چون یک فرزند 3ساله دارم و همسرم نمی‌توانست با من بیاید. خواهرزنم وقتی شنید حاضر شد همکاری کند. من برای اجرای این سناریو حتما باید با یک زن همراه می‌شدم تا کسی شک نمی‌کرد.

چطور دستگیر شدید؟
ظاهرا دوربین‌های مداربسته اطراف امامزاده شماره پلاک ماشینم را گرفته بودند. من به این قسمت ماجرا فکر نکرده بودم چون تا به حال پایم به پلیس و دادسرا کشیده نشده بود.

چند مورد سرقت انجام دادید؟
چند مورد تهران، یک مورد لواسان، 2مورد فشم، 3مورد دماند و مابقی شهرهای شمالی کشور.

چقد پول گیرتان می‌آمد؟
از 3هزار تومان تا 2میلیون تومان.

   سارقی‌که عاشق بازیگری بود

یکی دیگر از متهمانی که در طرح رعد31 دستگیر شده جوان سابقه‌داری به نام محمد است که به محض آزادی از زندان بار دیگر نقشه سرقت‌های سریالی کشید. محمد، جوان 30ساله به پارک‌های شمال تهران می‌رفت و فقط دختران و پسران کم‌سن‌وسال را شناسایی می‌کرد؛ آنهایی که موبایل گران‌قیمت در دستشان بود تا با ترفندی خاص گوشی‌هایشان را سرقت کند.

با چه شگردی سرقت می‌کردی؟
پس از شناسایی طعمه‌هایم به سمت آنها می‌رفتم و نقش بازی می‌کردم. چون عاشق این بودم که روزی بازیگر تئاتر شوم اما به آرزویم نرسیدم و تبدیل شدم به یک دزد. حالا که به آرزویم نرسیده بودم، می‌توانستم نقش بازی کنم. به همین دلیل به سمت طعمه‌هایم می‌رفتم و به دروغ می‌گفتم پدر یا مادر یا همسرم، فرزندم و یا... در بیمارستان است. نقش بازی می‌کردم و می‌گفتم موبایلم را با خود نیاورده‌ام یا می‌گفتم گوشی‌ام داخل ماشینم است. به این بهانه موبایل دختر و پسران نوجوان را می‌گرفتم تا با آن زنگ بزنم. آنقدر قشنگ فیلم بازی می‌کردم که طعمه‌هایم کوچک‌ترین شکی نمی‌کردند. موبایل را که می‌گرفتم باز فیلم بازی می‌کردم و طوری حرف می‌زدم انگار کسی آن طرف خط است. کم‌کم فاصله می‌گرفتم از طعمه‌ام و در یک چشم به‌هم‌زدن با پای پیاده فرار می‌کردم.

چند مورد سرقت انجام دادی؟
60مورد طی 3ماه.

سابقه داری؟
5 سال سابقه کیفری دارم؛ سرقت و حمل مواد. آخرین‌بار 3‌ماه پیش آزاد شدم اما هنوز مهر آزادی‌ام خشک نشده باردیگر نقشه سرقت کشیدم.

موبایل‌های سرقتی را خودت می‌فروختی؟
نه، به مالخر می‌فروختم؛ بین یک تا 2میلیون. چون معتاد به شیشه‌ام مجبور بودم سرقت کنم تا هزینه موادم تامین شود. حالا هم که گیر افتادم. فکر می‌کنم چون سابقه‌دارم شناسایی شدم. ظاهرا طعمه‌هایم چهره‌نگاری کرده‌اند و پلیس مخفیگاهم را پیدا کرده و گیر افتادم.

   از دوستی در اینستاگرام تا دستبرد به خانه‌ها

تنها زنی که دستبندبه‌دست وارد محوطه پلیس پیشگیری تهران می‌شود، زنی 36ساله است. او پیش از این 6بار زندان را تجربه کرده؛ با این حال آخرین‌بار 2سال قبل از زندان آزاد شد و توبه کرد که دیگر سمت خلاف نرود. توبه‌اش را اما شکست؛ درست از زمانی که با محمود در فضای اینستاگرام آشنا شد.

چه چیزی باعث شد که توبه‌ات را بشکنی؟
محمود مرا وسوسه کرد. من دور خلاف را خط کشیده بودم تا اینکه با محمود آشنا شدم. هردو زندگی‌مان شبیه به هم بود. همین شباهت باعث شده بود یکدیگر را جذب کنیم. او هم مانند من 6بار به زندان رفته و حبس کشیده بود. چندبار در گوشم خواند که بیا با هم برویم سرقت. من اما قبول نکردم با این حال دست‌بردار نبود. آنقدر گفت تا اینکه قبول کردم.

از شگرد سرقت‌هایتان بگو.
به مناطق شمال تهران می‌رفتیم. خانه‌هایی که چراغشان خاموش بود را شناسایی می‌کردیم، اما می‌ترسیدیم وارد شویم. نکته جالب ماجرا این بود که هم من و هم محمود در پرونده قبلی (منظورم قبل از آشنایی‌مان است، زمانی که یکدیگر را نمی‌شناختیم) با همین شگرد وارد خانه‌ای شدیم و سر بزنگاه صاحبخانه رسید و دستگیر شدیم. به همین دلیل دیگر ریسک نمی‌کردیم وارد خانه‌ای شویم که چراغش خاموش است. ما این‌بار به در خانه‌های ویلایی چراغ‌خاموش چسب می‌زدیم و یا تراکت (برگه‌های آگهی) لای در می‌گذاشتیم. چندین ساعت بعد دوباره به مقابل آن خانه برمی‌گشتیم اگر چسب باز نشده و تراکت همانطور لای در مانده بود متوجه می‌شدیم که صاحب خانه به سفر رفته است. آن‌وقت با خیال راحت وارد خانه شده و سرقت می‌کردیم.

به چند خانه دستبرد زده‌اید؟
2خانه که صاحبانشان ایران نبودند. تازه شروع کرده بودیم و خیلی زود دستگیر شدیم.

چطور دستگیر شدید؟
درست هنگام سرقت. ظاهرا وقتی با دستگاه دیلم در حال باز کردن قفل در خانه‌ای بودیم رهگذری ما را دیده و به پلیس زنگ زده بود. ناگهان مأموران کلانتری ولنجک را بالای سرمان دیدیم و گیر افتادیم.

با اموال سرقتی چه می‌کردید؟
محمود آشنا داشت و می‌فروختیم. پولش هم خرج می‌شد. من 2دختر دانشجو دارم که خرج آنها می‌کردم. شوهرم سال‌ها قبل فوت شده و به‌تنهایی 2دختر یتیم را بزرگ کرده‌ام.

با پول سرقتی آنها را بزرگ کردی؟
توبه کرده بودم. درست است که 6بار به زندان رفته و حبس کشیده بودم اما واقعا سمت خلاف نرفتم. از زندان که آزاد شدم به دخترانم قول دادم دیگر سرقت نکنم. حتی دوره کاشت ناخن دیدم و در یک آرایشگاه مشغول‌به‌کار شده بودم اما متأسفانه اراده‌ام قوی نبود و قولم را شکستم و باز گیر افتادم.




 

این خبر را به اشتراک بگذارید