از داد گرانی تا بیداد بیکاری
همشهری با تعدادی از شهروندان در شهرهای مختلف کشور درباره اعتراضاتشان گفتوگو کرده است
شاید برای دولت وضعیت قابل درک نیست
ـ یکی از شهروندان معترض به افزایش قیمت بنزین در کرمانشاه میگوید: گرانیها زندگی را بر مردم سخت کرده است. استان کرمانشاه رتبه اول بیکاری را در کشور دارد. بسیاری از جوانان ما بیکار هستند. کرمانشاه ۸سال جنگ و بسیاری مشکلات دیگر را از سرگذراند، ولی کسی نیست که به داد مردم برسد، شاید برای مسئولان وضعیت ما قابل درک نیست. گرانی بنزین، گرانی همه کالاهای مورد نیاز مردم را بهدنبال دارد. مسئولان میگویند اجازه افزایش قیمتها را نمیدهند، اما تجربه سالهای گذشته و افزایش قیمت بنزین چیز دیگری را به مردم نشان میدهد. نظارت روی قیمتها در کرمانشاه بسیار ضعیف است و هرکس هر طور که میخواهد قیمت میگذارد و همین حالا هم قیمتها افزایش پیدا کرده است.
ـ محمد که جوانی ۲۵ ساله و اهل کرمانشاه است هم میگوید: در خانواده 5نفره آنها هیچکس خودرو ندارد و ادامه میدهد: ما به انتشار ناگهانی خبر افزایش قیمت بنزین اعتراض داریم؛ چرا مسئولان دائم این موضوع را تکذیب میکردند ولی یک دفعه قیمت را افزایش دادند؟ مردم به دولت رأی دادند و دولت باید از قبل این موضوع را با مردم در میان میگذاشت و توضیح میداد تا مردم در این شرایط اقتصادی شوک زده و عصبانی نمیشدند و این همه مشکل پیش نمیآمد.
ـ یکی دیگر از شهروندان کرمانشاهی میگوید: مردم در تنگنای اقتصادی، طاقتشان زیر بار این همه گرانی طاق شده است:« من با ۳۵ سال سن و فوقلیسانس مجرد و بیکار هستم. در بهترین دانشگاههای دولتی تحصیل کردهام اما حالا سربار یک مادر مریض با حقوق بازنشستگی پدرم هستم. مادرم ماهی حداقل ۴۰۰تومان هزینه دارو و درمان دارد که بعد از تحریمها بیشتر هم شده است. اعتراض من تنها به گرانیها نیست، بلکه من خودم هیچ آیندهای برای خودم متصور نیستم جز ناامیدی و بیپناهی. دولت برای من و خانوادهام چکار خواهد کرد و چه کار کرده است؟»
اعتراض حق ماست
ـ دختر جوان ۳۵ساله که در اطراف کرج زندگی میکند میگوید: گرانی، بیکاری، وضعیت بد معیشت همه در کنار هم آستانه تحمل مردم را پایین آورده است و با افزایش قیمت بنزین، جرقه اعتراضات مردم زده شد. او میگوید: اعتراض به این وضعیت حق مردم است، اما اعتراض به شیوه تخریب اموال عمومی و خصوصی چیزی نیست که عامه مردم خواستار آن باشند.
ـ احمد، یکی دیگر از اهالی حاشیه کرج میگوید: اعتراض حق ماست. با حقوق ماهی یک میلیون و ۵۰۰هزارتومان در تهران کار میکنم و با خودروی شخصی هر روز مسیر کرج تا تهران را طی میکنم و آخر شب هم بر میگردم اما حالا چطور با بنزین لیتری ۳هزارتومان سرکار بروم؟ این وضعیت باعث عصبانیت من شده ولی کسی هم پاسخگو نیست، دولت میداند چقدر از مردم بهدلیل مشکلات زندگی مسافرکشی میکنند، حالا تکلیف آنها چیست؟
آیا شرایط اعتراض وجود دارد؟
ـ دانشجوی یزدی میگوید: دولت باید اعتراضهای مردم را بشنود و بهدنبال چارهاندیشی باشد و ادامه میدهد: تصمیمات آنی که بهصورت مستقیم با شرایط معیشتی مردم ارتباط دارد نباید یکباره و بدون پیشزمینه اجرا شود. دولت باید پاسخ قانعکنندهای به مردم بدهد. نمیشود که راحت هر زمان که دوست داشتند برای زندگی مردم تصمیم بگیرند!
ـ میلاد دهقان، یکی دیگر از شهروندان یزدی میگوید: مردم نگران قیمتها هستند و نهادهای مسئول نمره خوبی در نظارت بر بازار و کنترل قیمتها در ماههای گذشته نگرفته و همهچیز چند برابر شده است و امیدی به اجرای شعارهایی هم که حالا میدهند، وجود ندارد. او هرگونه خشونت و درگیری را رد میکند و میگوید: مردم حق دارند در قالب تجمعات تعریف شده اعتراضات خود را بیان کنند ولی آیا شرایط آن وجود دارد. شاید اگر مسئولان در جمع مردم حاضر میشدند و پاسخگوی سؤالات آنها بودند، اندکی از التهابات کاسته میشد.
مسافرکشی و قصه افزایش قیمت بنزین
ـ مهدی شریفی، یکی از کسبه بازار رشت، میگوید: طی همین 2 سال اخیر گرانی و مشکلات اقتصادی باعث شده است بسیاری حاشیهنشین شوند. خیلی از آشنایان ما هم از کار بیکار شدهاند، چون شرکتشان تعطیل شده است. به همینخاطر مسافرکشی میکردند که الان با این تغییر قیمت بنزین واقعا نمیدانند چطور روزگار بگذرانند.
ـ سمیه قهرمانی، شهروند گیلانی که دانشجوست میگوید که نگران افزایش قیمت کرایههاست و ادامه میدهد:« من هر روز از یکی از شهرهای اطراف رشت به دانشگاه گیلان میآیم و چند جا باید ماشین بگیرم و تا دانشگاه بروم و حالا با افزایش قیمت بنزین چه سهمیهای و چه آزاد حتما کرایهها افزایش پیدا میکند. دولت باید کمکم قیمت بنزین را افزایش میداد.
زندگی زیر خط فقر و فشارهای بیشتر
ـ رحمان مظفری، کارمند بازنشسته اصفهانی میگوید:«درسال پیروزی انقلاب، 20سالم بود و در تظاهرات علیه شاه شرکت میکردم، حتی وقتی امام(ره) از پاریس به بهشت زهرا(س) آمد خودم را به آنجا رساندم و از نزدیک شاهد سخنرانی امام (ره) بودم. جنگ هم که آغاز شد به جبهه رفتم. الان صاحب 3فرزند هستم و با اینکه در دهه چهارم زندگیشان هستند همچنان بر سر سفره من مینشینند. من که زندگیام با حقوق بازنشستگی همین حالا هم زیر خطر فقر است، دیگر کشش و تحمل موج جدیدی از گرانی را ندارم. اینکه عدهای اعتراض مسالمتآمیز مردم را به خرابکاری میکشانند، جای تأسف دارد، اما دولت باید بداند اعتراض اصفهانیها بر سر دغدغه نان است.
ـ زهرا رحیمی، معلم اهل فلاورجان در استان اصفهان میگوید: بهنظر من زمان اطلاعرسانی اصلاح قیمت بنزین مناسب نبود. در شرایطی که تحریمهای اقتصادی سفره خانوارها را هر روز کوچکتر کرده، بدون گرفتن بازخورد از مردم و جامعه، اعلام افزایش قیمت بنزین و سهمیهبندی مجدد اقدامی نسنجیده بود. شرایط اقتصادی مردم را کلافه کرده است و درنهایت این اصلاح قیمت با موجی از گرانی همراه خواهد بود و عرصه را بر مردم تنگتر میکند. امیدوارم دولت بتواند با همان شعار تدبیر که بر سر کار آمده چارهای فراتر از اضافه کردن مبلغی اندک به یارانه پیدا کند؛ زیرا با 55هزار تومان جدید اتفاقی در زندگی هیچکس نمیافتد.
کدام مسئول پاسخگوی کارگران بیکار شده است؟
ـ مجید حسامپور، کارگر بیکارشده تبریزی که به گفته خود 2 سال است پیگیر شکایت از کارفرماست، میگوید: راه اعتراض قانونی و شکایت در کشور طولانی است؛ بههمین دلیل کارگری که از یک ارگان شکایت یا از یک کارخانهای مطالباتی دارد، نمیداند دقیقا به کجا مراجعه کند تا در حداقل زمان نتیجه بگیرد. کدام مسئولی پاسخگوی کارگران بیکار شده است؟ به همین دلیل است که اعتراضات خیابانی روشی است که برخی انتخاب میکنند. در شرایطی که مردم بیکار هستند و هزار مشکل اقتصادی دارند شما به یکی از ادارات بروید و ببینید آیا کسی کار شما را راه میاندازد؟ رویه ادارات اسفناک است و تمام مراجعهکنندگان را خسته میکند.
کشاورزی ما از بین رفت
ـ احد فرامرزی، راننده ارومیهای که در مسیر ارومیه مرز بازرگان کار میکند، میگوید: مهمترین دلیل اعتراضات ما رانندگان بین شهری، نبود سهمیه بنزین و از طرف دیگر اجبار به افزایش پیدا نکردن کرایههاست. با بنزین 3هزارتومانی مگر چقدر درآمد داریم که دخل و خرج زندگی را جور کنیم. از جمعه تا الان کار نکردهایم و منتظر هستیم ببینیم مسئولین حرف ما را میشنوند تا اجازه ندهند بدبختیهایمان بیشتر از این شود.
ـ محمد، کشاورز ارومیهای مهمترین خواستهها و اعتراضش را بیکاری میداند و میگوید: خشکی دریاچه ارومیه باعث شور شدن خاک کشاورزی شده و در نبود شرکتهای خصوصی و صنایعی که میتوانستند برای ما کار ایجاد کنند، کارگری و دستفروشی تنها راه معیشت است. برخی روزها حتی هزار تومان هم برای خرید مایحتاجمان ندارم و از بیپولی و شرمندگی جلوی خانواده خسته شدهام. گران شدن بنزین برای مردمی که حتی یک موتور ندارند، بهانه است تا شاید کسی صدایشان را بشنود.
جوان کولبر و ناامیدی
ـ عبدالرحمن، از اهالی مریوان میگوید: از زمان جنگ تاکنون مردم کردستان و شهرهای مرزی آن، مشکلات زیادی دارند و خیلیها کولبری میکنند. گرانی بنزین دلیلی شد تا گلایه از محرومیتهای چندینسالهمان را در خیابانها به مسئولان اعلام کنیم.
ـ محمد، یکی از کولبران سنندجی هم میگوید: وضعیت کولبران این منطقه را همه میدانند؛ حداقل درآمد با سختترین شغلی که میتوانید تصور کنید. هر روز هم یک قانون جدید برای محدودکردن این شرایط اضافه میشود. شما اگر یک جوان کولبر باشید، به هیچچیزی نمیتوانید امید داشته باشید.
بی اعتمادی و سرخوردگی
ـ عبدالعلی، شهروند قمی هم در پاسخ به این سؤال که خواستهاش از دولت چیست و آیا به شرایط کنونی اعتراض دارد، میگوید: «مردم اطمینان و اعتمادشان را نسبت به طرحهایی که در دست اجراست، از دست دادهاند. درچند سال اخیر موارد متعددی از اختلاس، تخلفات اقتصادی، دزدیها و زمینخواریها ذهن مردم را بسیار درگیر کرده و برای چنین اعتراضهایی آماده بودند و آنها زمانی که میشنوند هزارانهزار میلیارد پول که شاید از وجوه دولتی هم نباشد، از کشور خارج شده است، دچار سرخوردگی میشوند.
ـ مهدی رسولی، کارگر قمی هم با تأکید بر اینکه بسیاری از کارگران احساس میکنند در همه جا مورد ظلم واقع شدهاند، میگوید: حتی برای یک کار ساده اداری هم با هزار مشکل روبهرو هستیم. متأسفانه بیشتر خانوادهها با مشکل روحی – روانی مواجهند. آستانه تحمل مردم پایین آمده است. خود من ماهانه یک میلیون و 800هزار تومان حقوق میگیرم که بخش زیادی از آن صرف کرایهخانه میشود. به همین دلیل مجبورم در هزینههای مصرفی و خوراکی صرفهجویی کنم. خودم به کنار، اما فرزندانم چه گناهی کردهاند که باید دچار سوءتغذیه شوند؟
خسته از طرح های لحظه ای
ـ محمد اللهیاری، شهروند قزوینی از خستگیهایی میگوید که در تمام این سالها روی دوش مردم مانده است و ادامه میدهد: قرار بود مسکن مهر باری از دوش مستأجران بردارد و منجر به ارزانشدن خانه شود اما نهتنها این اتفاق نیفتاد که در کنار تحویلگرفتن یک خانه بدون کیفیت و امکانات، حتی دیگر شرایط اجارهنشینی در محلههای خوب شهر را هم نداریم. مردم از طرحهای لحظهای خسته شدهاند و به همین دلیل است که وقتی بنزین گران و گفته میشود این شرایط به نفع مردم نیازمند است، هیچ اعتمادی به حرفها وجود ندارد، چون طرحهای قبلی هیچ کدام به نفع مردم نبوده؛ در سالهای گذشته چه اقدامی برای جلوگیری از گرانی انجام شده است؟