جای آموزشهای اقتصادی به کودکان در نظام آموزشی خالیاست
فرشاد ایمانی_کارشناس اقتصاد خانواده
جمله آشنایی که این روزها از زبان والدین میشنویم، اتفاقنظر آنها درباره هوش و تفاوت ملموس کودکان یک دهه اخیر در قیاس با کودکان دهههای گذشته است؛ کودکانی که همزیستیشان با عصر تکنولوژی و آموزههای جدید، آنها را باهوشتر و سطح توقعاتشان را در برخورداری از امکانات بالاتر برده است. درست است که اغلب خانوادهها گاه از تفاوت کودکان امروز و دیروز بهعنوان چالشی بزرگ در زندگی خود یاد میکنند اما باید گفت که میتوان با هدایت صحیح و با توجه به شرایطی که کودکان در آن رشد و نمو پیدا میکنند آنها را در مسیر رشد و تعالی رهنمون کرد..
اینکه چرا ما در یک برهه از زمان با لشکری از بیکاران جوان تحصیلکرده روبهرو میشویم ریشهاش در همان بیتفاوتی به استعدادهای کودکان و عدمباور آنها از سوی خانواده و مدرسه است.
متأسفانه یکی از حلقههای مفقوده نظام آموزشی ما فقدان آموزش نحوه پسانداز، آیندهنگری، پرورش اندیشه اقتصادی و خلاقیتهای فردی در میان دانشآموزان است.
افرادی که بخش قابل توجهی از زمان خود را در فضای آموزشی مدارس سپری میکنند بیآنکه در خلال این زمان نسبتا طولانی، آموزشی درباره مدیریت اقتصادی زندگی یا نحوه ورود به بازار کسب و کار را فرا بگیرند.نانگفته نماند که ما به همان اندازه که در مدارس و فضای آموزشی از این مسئله مهم غفلت کردهایم در خانوادهها هم بهایی به آن ندادهایم و این موضوع باعث شده تا با تمرکز صرف بر تکمیل دوره تحصیلی فرزندانمان شاهد تربیت نسلی تحصیلکرده فاقد هرگونه مهارتی برای اشتغال در بازار کار باشیم؛جوانانی که با وجود برخورداری از سطح سواد نسبتا بالا توانایی استقلال مالی را به لحاظ نبود بازار کار ندارند؛ موضوعی که این روزها از آن بهعنوان معضل بیکاری در جامعه یاد میشود. این در حالی است که اگر کودکان و نوجوانان ما از سن کودکی با شیوههای مختلف کسب درآمد و اشتغالزایی برای خود و دیگران آشنا باشند در سن جوانی میتوانند با ارائه ایدههای نوین قدمهای جدی در راستای ایجاد بازارهای تولید و اشتغال در جامعه بردارند.
مرور تجارب کشورهایی اعم از ژاپن و چین که مسیر طولانی و سخت رشد و ترقی را با سرعت برق در دنیا پیمودهاند حکایت از توجه ویژه نظام آموزشی به تقویت تفکر و اندیشه خودباوری، خلاقیت و کارآفرینی دانشآموزان و همراهی والدین با آنها دارد؛روندی که میتواند بهعنوان الگوی موفق تربیت نسل جدید در کشور ما هم مورد توجه قرار بگیرد.
هر وقت صحبت از تربیت کودکان اقتصادی در خانواده و جامعه میشود والدین دچار سردرگمی شده و نمیدانند باید برای تربیت چنین فرزندی از کجا شروع کنند. خیلی سخت نیست، در گام نخست فقط کافیاست شما کودکان جسور و شجاع تربیت کنید و این جسارت در وجود کودک شکل نمیگیرد؛ مگر با باور استعدادها و میداندادن به آنها در محک زدن تواناییهایشان.
در مدرسه هم آموزگاران و کادر آموزشی میتوانند با واگذاری برخی مسئولیتها به دانشآموزان و جلب مشارکت آنها در فعالیتهای مدرسه به آنها جسارت حضور در گروه و مسئولیتپذیری را فرا دهند.
چند سالی میشود که سیستم آموزشی ما با تغییر شیوه آموزش و نمرهدهی، کیفیتبخشی به نظام آموزشی را در پیش گرفته است این در حالی است که هنوز در دوره ابتدایی که بهعنوان بهار مغزی دانشآموزان از آن یاد میشود جای آموزشهای اقتصادی به کودکان خالیاست؛ آموزشهایی که میتواند در سایه هماهنگی و همراهی اولیای خانه و مدرسه از نحوه مدیریت پولهای توجیبی آغاز شود و به کسب و کارهای خرد و کوچک اعم از آموزش تکثیر گل و گیاهان زینتی، تولید سبزیجات در گلدانهای کوچک و... ختم شود؛ قدمهای کوچکی که وقتی در کنار اهداف و آرزوهای کودکانه قرار میگیرند میتوانند انگیزه آنها را برای رشد و ترقی در مسیری که وارد شدهاند افزایش دهد.