چرا تنبیه بدنی دانشآموزان پایانی ندارد ؟
فهیمه طباطبایی _ روزنامهنگار
در چند روز گذشته معلمی در شهر زارچ با سیم شارژر موبایل چشم دانشآموزش را کبود کرده و معلم دیگری در یزد چنان سیلی محکمی به گوش دانشآموز خود زده که پرده گوشش پاره شده است. اواخر مهرماه هم یک معلم و دانشآموز دبیرستانی در منطقهیک تهران با هم زد و خورد کردند و پسر بهخاطر فحاشی بهطور موقت اخراج و معلم بهخاطر سیلی به مراجع قانونی سپرده شد.
ماجرای تنبیه بدنی دانشآموزان از سوی معلم یا مسئولان مدرسه به امسال و سال گذشته و به همین چند مورد خاص ختم نمیشود. هر سال انواع و اقسام فیلمها و اخبار از تنبیه بدنی دانشآموزان از داخل فضای مدارس که قرار است نماد «تربیت» نسل آینده کشور باشد، به صفحات مجازی از اینستاگرام گرفته تا تلگرام و...راه پیدا میکند که اگرچه به نسبت تعداد کل دانشآموزان و معلمان رقم چشمگیری نیست اما تأثیر منفی گستردهای را روی افکار عمومی دارد و این انگاره را تقویت میکند که معلمان همچون گذشته راه اصلاح رفتارهای نادرست را «چوب و فلک» و «تنبیه بدنی» میدانند.
در پروندههای تنبیه دانشآموزان همیشه هر دوطرف ماجرا، روایت خود را دارند. دانشآموزان و والدینی که معتقدند معلمان شیوه تعامل مناسب با کودکان و نوجوانان را بلد نیستند و معلمان و مسئولان مدرسه که میگویند عوامل زیادی موجب شده که آنها یا همکارانشان تنبیه بدنی را برای برخی دانشآموزان انتخاب کنند و متأسفانه بخشی از معلمان هم تنبیه را لازم میپندارند. آنها این رفتار را معلول برخی شرایط همچون فشار کاری زیاد و مشکلات زندگی، دانشآموزان بیادب و پرخاشگر، کلاسهای شلوغ، ناچاری و استیصال در مقابل برخی دانشآموزان و در برخی موارد هم لازمه تربیت برخی از دانشآموزان میدانند. بهطور نمونه، پنجشنبه شب یکی از صفحات پربازدید معلمان در اینستاگرام، تصویر آخرین توییت محسن حاجی میرزایی، وزیر آموزش و پرورش را که در آن نوشته بود: «با پدر و مادر دانشآموز یزدی صحبت کرده و از آنان بابت سیلیزدن معلم عذر خواستم» منتشر کرد که معلمان زیادی زیر این پست حرکت آقای وزیر را زشت و ناپسند و در جهت کاهش منزلت معلمان و مسئولان مدارس دانستند و تأکید کردند وزیر باید پشت معلمان خود بایستد همانطور که وزیر بهداشت در ماجرای لردگان طرف همکار خود در خانه بهداشت را گرفت.
اما، چرا دور باطل تنبیه دانشآموزان و در برخی مواقع فضای متشنج بین دانشآموزان و معلمان و مسئولان مدرسه هنوز تکرار میشود و نقطه پایانی برای آن نیست؟ از انبوه نظراتی که معلمان و مسئولان مدارس همچون ناظم و مدیر مدارس زیر کلیپها و خبرهایی که مربوط به تنبیه بدنی است مینویسند، میتوان این برداشت را کرد که بسیاری از آنها هنوز به این شیوه تربیتی باور دارند و معتقدند که باید دانشآموزی که آنها « بداخلاق»، «بازیگوش» و «بیادب» میخوانند را با کتکزدن و تنبیه سر جایش نشاند. آنها میگویند که اگر این کار را نکنند کنترل کلاس را از دست میدهند و حریف بقیه دانشآموزان نمیشوند. آنها معتقدند نمره انضباط، اخراج موقت دانشآموز از کلاس، محروم کردن از درس نیز همانند گذشته برای تنبیه دانشآموزان جواب نمیدهد و حتی دانشآموزان را گستاختر میکند.
اصرار برخی معلمان به این شیوه از تنبیه نشان میدهد که آنها با روشهای جدید تربیتی آشنا نیستند و مطالعاتشان در زمینه تعامل با کودکان و نوجوانان کم است. همچنین این پدیده بیانگر این است که وزارت آموزش و پرورش بهعنوان متولی اصلی آموزش معلمان در مراکز تربیت معلم (و حالا هم دانشگاه فرهنگیان) در این زمینه خلأ جدی دارد و نتوانسته معلمان را برای مواجهه با دانشآموزان با فرهنگهای خانوادگی و منطقهای متفاوت آماده سازد.
همچنین انتشار فیلمها و عکسهای تنبیه دانشآموزان و سایر اتفاقات ناخوشایند در برخی مدارس، یک پیام جدی برای مسئولان گزینش آموزش و پرورش دارد که در انتخاب معلمان به جای پرداختن به مسائل حاشیهای و کم اهمیت و تأکید روی برخی موازین غیرضروری، باید سلامت روانی و فکری معلمان را دقیق و موشکافانه ارزیابی کنند تا افرادی که دچار اختلال و مشکلات روحی هستند از گردونه انتخاب خارج شوند.
فراموش نکنیم که تأکید خود معلمان و مسئولان وزارت آموزش و پرورش همیشه بر این نکته بوده است که « معلمی شغل انبیاست»؛ پس باید معلمان در رفتارهای تربیتی و آموزشی خود تلاش کنند که سیره پیامبران را که حتما «تنبیه» و «بدرفتاری» جایگاهی نداشته است، رعایت کنند.