حرف های کارگردان و بازیگر فیلم لورو در باره برلوسکنی و سیاست
روزنامه جای بهتری برای حمله به سیاستمداران است
محمد ناصر احدی_ مترجم
پائولو سورنتینو کارگردانی ایتالیایی است که نخستینبار با فیلم «پیامدهای عشق» شهرتی جهانی پیدا کرد و پس از آن با فیلمهای «دوست خانوادگی» و «ایل دیوو» توجه بیشتری را بهخود معطوف کرد. اما فیلمی که نام او را بر سر زبانها انداخت، فیلم «زیبایی بزرگ» بود که بسیاری از منتقدان آن را ادای دین او به شهر رم و فیلمساز بزرگ ایتالیایی -فدریکو فلینی- قلمداد کردند. این فیلم در هشتادوششمین مراسم اسکار جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان را بهدست آورد. عمده شهرت سورنتینو مدیون حرکات دوربین او و کارگردانی صحنههای مهمانی است که حال و هوایی عجیب دارند. بازیگر محبوب این کارگردان تونی سِرویلو است که نقش اصلی فیلم زیبایی بزرگ را برعهده داشت و به شکلی هنرمندانه شخصیت جِپ گامباردِلا را ترسیم کرد. «لورو» که فیلمی درباره سیلویو برلوسکنی - سیاستمدار پرحاشیه ایتالیایی- است، جدیدترین همکاری این دو هنرمند محسوب میشود و در گفتوگو با هِلِن بارلو از سیبیاس درباره جنبههای مختلف این فیلم صحبت کردهاند.
رابطه کاری شما مجددا در «لورو» ادامه پیدا کرد. این بار چیز جدیدی در مورد یکدیگر فهمیدید؟
پائولو سورنتینو: هر فیلمی ماجراجویی جدیدی است، بنابراین باید چیزی اتفاق بیفتد که معقول باشد و در عین حال شما را شگفتزده کند. کار کردن با تونی برای من عادت است و دلگرمکننده چون ما در محیطی کار میکنیم که در آن آدمهای قلابی زیادی وجود دارد؛ آدمهای متظاهر زیادی که راه و رسم خودشان را خیلی جدی میگیرند. تونی مردی جدی است اما میداند چطور باید خوش گذراند.
تونی سِرویلو: برای من، کار کردن با پائولو چیز جدیدی نبود. خواندن فیلمنامه و بهخاطر سپردن صحنههای 12 تا 15صفحهای، تقریبا یک مونولوگ، ترسناک بود. سختی کار در خلق شخصیت در دو یا سه صحنه بود. حفظ تعادل میان نقاب ظاهرساز و اغفالگر برلوسکنی و وقتی که میخواهد نقاب متفاوتی به چهره بزند -که مظهر بیرحمی قدرت است- سخت بود.
خودتان چه احساسی درباره برلوسکنی داشتید که بر فیلمنامه اثر گذاشت؟
سورنتینو: من به مسائل مشهور برلوسکنی، جز حقایقی درباره او که خیلی مشهور نبودند، علاقهای نداشتم. من مجذوب زندگینامههای او به قلم کسانی شدم که برلوسکنی را پیش از اینکه بهدنبال سیاست برود، بهعنوان تاجر میشناختند و اینکه چطور او فضاهای تبلیغاتی را میفروخته و اساسا با فروش رؤیا و توهم به سمت عرصه سیاست تغییر مسیر داده است.
رویکرد دیگر توضیح احساسات این مرد بود که بهنظر من عادت دارد تصویر دلچسبی از خودش ارائه دهد. این تصویر بسیار خودپسندانه و بسیار مثبت است و هر چیزی را که او بهدست آورده بزرگ و متحیرکننده جلوه میدهد، اما این درست نیست. پس میخواستم پشت آن پرده موفقیت و خوشی را ببینم و رنج و سختیهایی را که درون خودش داشته، درک کنم.
در نشان دادن کسی که قدرتمند و ثروتمند است و شاید علاقه نداشته باشد مسائل خاصی درباره او بیان شود، با موانع قانونی مواجه نشدید؟
سورنتینو: نه، موانع قانونی نه؛ چراکه در این فیلم تخیل داستانی شانه به شانه با توجه دقیق به جزئیات واقعی پیش میرود تا از هرگونه دعوی حقوقی جلوگیری شود. این فیلمنامه از آن فیلمنامههایی است که با حضور یک وکیل سر صحنه در کنار شما نوشته میشود؛ به این ترتیب که شما فیلمنامه را مینویسی و او به مسائل خاصی که شاید موانع حقوقی داشته باشد اشاره میکند.
هرگز برلوسکنی را ملاقات کردهاید؟
سورنتینو: دو بار سر ناهار او را ملاقات کردهام.
برای این فیلم با او ملاقاتی داشتید؟
سورنتینو: بار اول نه، اما بار دوم بله. او فهمیده بود من در حال ساخت فیلمی درباره او هستم و من را دعوت کرد تا در اینباره صحبت کنیم.
این ملاقات تأثیری هم بر فیلم داشت؟
سورنتینو: این اتفاق برای من وقتی رخ داد که با جولیو آندرئوتی (نخستوزیر اسبق ایتالیا)، پیش از ساخت «ایل دیوو»، ملاقات کردم. ایده نمایش یک آدم واقعی فقط وقتی برای من مفید است که به مطالعه جزئیات میپردازم وگرنه خود گفتوگو با او اهمیتی ندارد. وقتی کسی میداند که قرار است فیلمی از او ساخته شود، همیشه تصویر دلفریبی از خودش ارائه میدهد و من میدانم که همه اینها نوعی اداواطوار است بنابراین علاقهای به چیزی که میگوید ندارم. من به جزئیات کوچک علاقهمندم. برای مثال، توجهم به حضور بیش از حد تلفنهای برلوسکنی در هر جا که او بود جلب شد. سر ناهار، هروقت که میز چیده شده بود، بین چنگال و چاقو یک تلفن وجود داشت. این اطلاعات کوچک مهم است، بنابراین لحظاتی هست که برلوسکنی احساس خستگی میکند.
سِرویلو: من هرگز او را ملاقات نکردهام.
بهعنوان بازیگر، چقدر تلاش کردهاید از برلوسکنی تقلید کنید و چقدر خودتان ابتکار به خرج دادهاید؟ شما در فیلم خیلی لبخند میزنید.
سورنتینو: برلوسکنی خیلی لبخند میزند.
سِرویلو: مسلما برای کار روی شخصیتی واقعی که بهمدت 20سال در عرصه سیاست ایتالیا نقشی اساسی بازی کرده و در فکر و خیال بسیاری از مردم جا گرفته، واجب بود که به او دو، سه یا چهار خصوصیت بدهیم که بلافاصله قابل شناسایی باشند. ضروری بود که با تماشاگر ارتباط برقرار کنم، اما برای مثال وقتی صحنهای دارید که برلوسکنی با شریک تجاریاش صحبت میکند و نقش هر دو شخصیت را یکنفر ایفا میکند، در این صورت شما موقعیتی دارید که میتوانید خودتان را با ریزهکاریهای شخصی بیشتری بروز دهید. همچنین، وقتی او پای تلفن در حال فروش آپارتمان به یک خانم است. بهعنوان بازیگر آزادیهایی داشتم که از واقعگرایی عکسوار جداست و به تصویری که پائولو از این شخصیت داشت نزدیکتر است. میخواهم یادآوری کنم که این یک فیلم زندگینامهای نیست. این فیلمی سمبلیک درباره اتفاقاتی است که برای سالهای متمادی در ایتالیا رخ داده است؛ جایی که عرصه سیاست در عوض اینکه از ایدهها و رویاهایی برای ساخت یک جامعه تشکیل شده باشد، برنامهای بود که توسط توهمات دیکته میشد. بنابراین، ایدههای سیاسی وجود نداشت و جایشان را ایده نمایش پرشکوه، شو (show) و تظاهر گرفته بود.
و آن لبخند؟
سِرویلو: بازی در نقش برلوسکنی بدون لبخند مثل بازی در نقش چرچیل بدون نوشیدنی در دستش یا بازی در نقش گاندی با چکمه و نه با پای برهنه است.
ساخت صحنههای مهمانی چقدر سخت بود؟
سورنتینو: ساخت این صحنهها سخت بود چون تعداد سیاهیلشکرها زیاد بود و سیاهیلشکر آماده است که زود خسته شود. پس باید جوّ مهمانی را قبل از اینکه از مهمانی فیلمبرداری کنیم، میساختیم.
بعضی از فیلمهای شما براساس زندگی آدمهای واقعی است و با سریال «پاپ جوان» شما سراغ زندگیهای متفاوت اعضای واقعی کلیسا رفتید. لورو برداشت شما از برلوسکنی است اما با این حال موضوع پرخطری بود. آیا شما شخصیتی دارید که بهراحتی خطر میکنید؟
سورنتینو: نه، من در زندگی آدم ترسویی هستم. خیلی ملاحظهکار و محتاطم. اما در فیلمهایم کمی شجاعت وجود دارد. مسلم است که اینها ریسکهای حساب شده است؛ چراکه فیلمهای من بیشتر بازیهای سرخوشانه شگفتآور است. اینکه خودتان را در معرض خطر شکستی بزرگ یا احتمالا موفقیتی بزرگ قرار دهید، بهجای اینکه فیلمهایی بسازید که مورد توجه قرار نگیرند، بیشتر ترغیبکننده و انگیزهبخش است.
شما بعد از اینکه اسکار فیلم خارجی، بهترین فیلم جوایز فیلم اروپا و یک گلدن گلوب برای فیلم زیبایی بزرگ بردید، فیلمساز پیشگام ایتالیا محسوب میشوید. این موفقیت به شما اعتماد به نفس میدهد که ساخت فیلمهایی درباره آدمهای قدرتمند را بهعهده بگیرید؟
سورنتینو: نه، من اینطور فکر نمیکنم چراکه وقتی «ایل دیوو» را میساختم، هنوز اسکار نبرده بودم و در آن زمان ریسک زیادی کردیم. آن فیلم درباره شخصیت واقعی آندرئوتی بیانعطافتر و سختگیرتر از این فیلم نسبت به برلوسکنی است.
پس چرا با برلوسکنی سختگیرانهتر برخورد نکردید؟
سورنتینو: اشتیاق حمله به کسی انگیزه من نبود. شخصا برای من فیلمها وقتی جالباند که پیشقراولانی برای درک یک شخصیت باشند نه نقد او. اگر میخواهید کسی را نقد یا به او حمله کنید، گمان میکنم روزنامهها محل مناسب تری برای تبادل آراست.
سِرویلو: سؤالی از شما دارم؛ چه فکری درباره صحنهای دارید که آن دختر به برلوسکنی میگوید او آدمی رقتانگیز است چراکه نفسهایش بوی پدربزرگ آن دختر را میدهد؟ فکر نمیکنید این بیشتر یک بیانیه سیاسی است تا نوعی نقطهنظر ایدئولوژیک؟ این رفتاری است که جوانان نسبت به نسل گذشته دارند، نمایش ترحمانگیز باشکوهی که نسل قدیم برای نسل جدید اجرا میکند. به گمان من فیلم باید نیرویی سمبلیک داشته باشد وگرنه شما میتوانید مقاله سیاسی هم تولید کنید. گمان میکنم صحنه تراس با همه آن روشنفکران تنبل بیکاره در «زیبایی بزرگ» بیشتر از اغلب فیلمهایی که خودشان را سیاسی محسوب میکنند، یک بیانیه سیاسی محسوب میشود.
نظر شما درباره برلوسکنی درخلال تحقیق و بازی در نقش او تغییر کرد؟
سِرویلو: ذهنیت من درباره برلوسکنی اصلا تغییر نکرده است. معتقدم که برلوسکنی توهمی را به عرصه سیاست آورد. او شخصیتی است که برای بهدست آوردن موفقیت روی مهارتهای ظاهرسازیاش حساب میکند و نتیجه این میشود که مردم دقیقا به همان شیوهای که او راجع بهخودش فکر میکند، درباره او میاندیشند.
شباهت برلوسکنی با ترامپ
تونی سرویلو بازیگری است که تا پیش از «لورو» در 4 فیلم از پائولو سورنتینو ایفای نقش کرده بود و لورو پنجمین همکاری این دو محسوب میشود. نخستین همکاری سرویلو با سورنتینو به سال2001 و فیلم One Man Up برمیگردد که برای بازی در این فیلم تحسین شد. بعد از آن در سال2004 در فیلم «پیامدهای عشق» در نقش مردی ظاهر شد که با مافیا همکاری میکند اما به واسطه عشق یک زن رودرروی آنها قرار میگیرد.
در سال2008 او در نقش جولیو آندرئوتی - سیاستمدار کارکشته ایتالیایی - نقشآفرینی اثرگذاری از خود ارئه داد. اما در سال2013 بود که با بازی در نقش جِپ گامباردِلا - نویسنده خوشگذرانی که قلمش خشکیده و مدام در شهر رم پرسه میزند - بیشتر در یادها ماند. او در لورو باز در جلد یک سیاستمدار نامدار ایتالیایی فرورفته و مثل اغلب نقشآفرینیهایش نتیجهای ارزنده حاصل شده است. سرویلو در پاسخ به این سؤال که آیا او و سورنتینو شباهتی میان ترامپ و برلوسکنی میبینند میگوید: «ما تنها کسانی نیستیم که متوجه این شباهت شدهایم. فکر میکنم زمانی ایتالیا پیشروی دورانش بود. ترامپ و برلوسکنی غولهایی هستند که حضورشان در عرصه سیاست این احساس را بهدست میدهد که آنها میدانند چگونه مشکلات را برطرف کنند و در عین حال خودشان را بهعنوان افرادی که با سیاست - به اصیلترین معنای کلمه - غریبهاند معرفی میکنند.»
سورنتینو نیز درباره اینکه اگر فیلمی شبیه لورو درباره ترامپ ساخته بود، بیوقفه تهدید به مرگ میشد به «ولچر» میگوید: «چنین موقعیتی کمی متفاوت است زیرا ترامپ هماکنون بر سر قدرت است. زمانی که من لورو را میساختم برلوسکنی بر سر قدرت نبود. او به نوعی بازنشسته شده بود، اما بههرحال هیچ نوع فشاری از جانب او یا اطرافیانش به من وارد نشد.» البته سورنتینو معتقد است شباهتی میان ترامپ و برلوسکنی وجود ندارد و این فقط موضوع زمان است: «من فیلمنامه لورو را پیش از انتخاب ترامپ نوشته بودم. اگر شباهتی هست، کاملا ناخواسته بوده است.» او همچنین میافزاید: «برلوسکنی و ترامپ میل دارند که با حکومتداری مثل تجارتشان رفتار کنند و این همیشه خطرناک است.»
پائولو سورنتینو:
من در زندگی آدم ترسویی هستم. خیلی ملاحظهکار و محتاطم. اما در فیلمهایم کمی شجاعت وجود دارد.
مسلم است که اینها ریسکهای حسابشده است؛ چراکه فیلمهای من بیشتر بازیهای سرخوشانه شگفتآور است. اینکه خودتان را در معرض خطر شکستی بزرگ یا احتمالا موفقیتی بزرگ قرار دهید، بهجای اینکه فیلمهایی بسازید که مورد توجه قرار نگیرند، بیشتر ترغیبکننده و انگیزهبخش است