• یکشنبه 29 مهر 1403
  • الأحَد 16 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 20
شنبه 6 مهر 1398
کد مطلب : 81316
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/BKoN
+
-

ابوحفص حداد

قصه‌های کهن
ابوحفص حداد


روزی «بوعثمان حیری» پیش «ابوحفص» می‌رفت. مویزی چند، پیش او نهاده دید. یکی برداشت و در دهان نهاد. «بوحفص» حلق وی گرفت که: «ای خائن! مویز من از برای چه می‌خوری؟!» «بوعثمان» گفت:‌«من، درون دل تو را می‌دانم و بر تو اعتماد دارم. و نیز، می‌دانم که هر چه داری ایثار می‌کنی.»
«بوحفص» گفت: «ای جاهل! من بر دل خویش اعتماد ندارم، تو بر دل من چگونه اعتماد داری؟ کسی درون خویش نداند، دیگری درون او چه داند؟!»

تذکرة‌الاولیا عطار نیشابوری

 

این خبر را به اشتراک بگذارید