مجمع عمومی و ضرورت توازن قدرت نرم و سخت
نصرتالله تاجیک _ دیپلمات و سفیر سابق ایران در اردن
مجموعه تحولات منطقهای و مخصوصا در آبراه خلیجفارس و کشورهای حاشیه جنوبی آن شرایط خوبی را برای این دوره از تحرکات دیپلماسی ما در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، فراهم کرده است. استفاده از ظرفیتهای بینالمللی یکی از دستور کارها و رویکردهای دوره اخیر سیاست خارجی ایران است؛ یعنی سلسله تحولاتی که در خلیجفارس اتفاق افتاده است اعم از ماجرای نفتکشها، تحرکات اخیر انصارالله علیه عربستان و مخصوصا ساقط شدن پهپاد آمریکایی که تبعات بینالمللی و منطقهای ناشی از یأس همپیمانان آمریکا در منطقه، از بیعملی ترامپ را بهدنبال داشته است و همچنین اقدامات رژیم صهیونیستی در عراق، سوریه و لبنان و ساقط شدن پهپاد رژیم صهیونیستی در لبنان، شرایطی را فراهم کرده است که اگر کشورهای تأثیرگذار منطقه و مجموعه دستاندرکاران مسائل و تحولات بینالمللی اوضاع را از طریق قدرت نرم از قبیل گفتمانسازی و فراهم کردن زمینه ایجاد یک گفتمان غالب و شروع دور جدیدی از گفتوگوی منطقهای و فرامنطقهای برای پیدا کردن راههای برونرفت از تشنجهای منطقهای کنترل نکنیم، منطقه در دور جدیدی از خشونت که منجر به درگیری و احتمالا نه در کوتاه بلکه میانمدت در یک پروسه یکی، دوساله وارد فاز شروع جنگ منطقهای خواهد شد. بنابراین با توجه به ویژگیهایی که در این دوره از اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد وجود دارد، ما باید این ویژگیها را برجسته کنیم. یعنی با یک دستور کار منسجم تلاش کنیم تا از طریق ایجاد یک گفتمان غالب، هم بین ایران و آمریکا و هم گفتمان غالب منطقهای، زمینهای جدید از طرحهای اجرایی را فراهم کنیم تا از این طریق وارد فاز ازدیاد تنش و خشونت نشویم.
برای این منظور ما باید شرایط منطقه را برای شنیدن حرفها، دغدغهها، نیازها و ضرورتهای موردنظر یکدیگر فراهم کنیم. چرا که بر طبل جنگ کوبیدن هیچگونه کمکی به حل مشکلات و معضلات منطقه نخواهد کرد؛ بهویژه که طی 5-4سال گذشته بهویژه از سال2011 یعنی 8سال پیش و شروع اتفاقاتی که بهار عربی تلقی شد، شرایط متشنجی در منطقه حاکم شده است که تداوم این شرایط به جنگ ختم خواهد شد؛ بنابراین اندیشمندان، متفکرین و دلسوزان منطقه باید به این سمت حرکت کنند تا جایی که ممکن است از این فضا دور شویم و به یک فضای گفتمان غالب صلح و ثبات برای توسعه منطقهای وارد شویم. چرا که فضای غالب بعدی نمیتواند تداوم همین شرایط باشد. بههرحال ما باید به سمتی برویم که فضای موجود را شکسته و به سمتی تمایل پیدا کنیم که با همکاری منطقهای و بینالمللی این معضلات را از پیش پا برداریم. اختلاف اساسی ما با ترامپ هم بر سر همین نگاه است.
ترامپ بر طبل یکجانبهگرایی و فقط توجه به منافع آمریکا میکوبد؛ البته با همان شعار اول آمریکا! ولی ما باید به سمت چندجانبهگرایی حرکت کنیم. اتفاقا براساس این نکته مهم، الگویی که ما در برجام انتخاب کردهایم حاصل همین تفکر و نگاه ما به شرایط منطقهای و بینالمللی بوده است؛ یعنی ما توانستیم از طریق انتخاب راه برجام به سمتی برویم که بر طبل چندجانبهگرایی بکوبیم ولی درمقابل ترامپ بر طبل یکجانبهگرایی کوبید.
اقدامات ایران باید بهصورتی باشد که نهتنها همپیمانان خود را در برجام به اردوگاه انزوا گرایانه ترامپ نفرستیم بلکه تلاش کنیم او را به بستر برجام برگردانیم.
اگر چه گفته شده ممکن است نمایندهای از وی در اجلاس پیش رو در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و مذاکرات برجامی ایران در نشست1+4 که قرار است در حاشیه این اجلاس برگزار شود شرکت کند، اما باید گفت براساس سیاقی که تاکنون ترامپ در پیش گرفته است، بهنظر نمیرسد که آمریکا نمایندهای در چنین نشستی داشته باشد. ولی اگر بخواهیم براساس مصاحبه جدید ترامپ که گفته است لزومی ندارد که حرف مرد یکی باشد پیشبینی کنیم، رئیسجمهور آمریکا میتواند شرایطی را برای حضور نماینده خود در این نشست فراهم کند.
ولی در جمعبندی بعید میدانم که چنین اتفاقی رخ دهد و آمریکا به برجام در شرایط کنونی بپیوندد. اما امیدواریم که ترامپ بر سر عقل بیاید و آنچنان که فشارهای بینالمللی و حتی نیروهای داخلی آمریکا آن را دنبال میکنند، در مجموع شرایط وارد فضایی شویم تا ترامپ به برجام باز گردد که نحوه فعالیتهای سخت و نرمافزاری ایران برای تحقق چنین شرایطی هم مهم خواهد بود.