ما روزنامهنگاران قسم خوردهایم...
هوشنگ صدفی _ روزنامهنگار
چندی قبل گزارشی از خبرگزاری «تابناک» به نقل از ایسنا و خبرگزاری فرانسه براساس گزارش «کمیته حفاظت از خبرنگاران» منتشر شد که در آن نام 10کشوری که سانسور مطبوعات را اعمال میکنند بهطور شفاف بیان شده بود. هرچند نام ایران در ردیف هفتم این لیست قرارداشت اما با توجه به رویکرد جنگ روانی و تبلیغاتی آمریکا علیه ایران، شاید بتوان گفت این گزارش درباره کشور ما، تردیدهایی را بهدنبال داشت که بهنظر میرسد متولیان مطبوعاتی کشور براساس مستندات، پاسخ قانعکنندهای ارائه کنند تا بیش از این، سازوکار رسانهها در کشور مخدوش نشود. هرچند در طول سالهای گذشته گزارشهای پنهان و آشکار رسانهها و روزنامهنگاران مستقل ایرانی درباره فساد سیستماتیک، اختلاس مالی مسئولان و غیرمسئولان، سوءمدیریتها و تاراج اموال عمومی توسط رانتخواران اصحاب خاص، در برخی موارد بامحدودیت انتشار، محکومیت قضایی و درنهایت با فشار حداکثری اصحاب قدرت روبهرو بوده است، اما افشای برخی از این فسادهای اقتصادی محصول تلاش روزنامهنگاران متعهد و دلسوز بوده است.
لازم نیست اصحاب قدرت را هجی کنیم خود روزنامهنگاران و مخاطبان خاص با همان تکواژههای ق، الف، شین و قس علیهذا متوجه منابع پنهان و آشکار فشار مرئی و نامرئی به مطبوعات و رسانهها خواهند شد. اما به کوری چشم استکبار جهانی و نقش برآب شدن توطئههای ترامپ و گروه «بی» روزنامهنگاران سیاستهای فشار بر مطبوعات را نادیده میگیرند، چراکه وضعیت فعلی جامعه ایجاب میکند، گاف رسانهای نداشته باشیم و گزک بهدست دشمنان داخلی و خارجی مردم ایران ندهیم.
البته براساس «ماده 4قانون مطبوعات» روزنامهنگاران میتوانند از اعمال فشار مقامهای دولتی و غیردولتی برای چاپ مطالب یا مقالات و یا حتی سانسور و کنترل نشریات طفره بروند و پیه رفتن به دادگاه، پاسگاه، محکومیت و محرومیتهای مطبوعاتی را به جان بخرند تا زیرفشار حداکثری دشمنان داخلی مطبوعات مستقل نروند. اما چاره چیست؟ وقتی یارانه مطبوعاتی، کاغذ، واردات زینک، ملزومات تولید نشریات و سایر موارد در ید قدرت قوه مجریه است و با کوچکترین نقادی به سامانه اجرایی، ظن شکایت، حکایت، تذکر و توصیه میرود پس باید آرامش روزنامهنگاری را حفظ کرد و با همان توان نیمبند، مرام روزنامهنگاری و انتشار نشریه مستقل را پیش برد تا خدای ناکرده متهم به ایجاد یأس و ناامیدی در جامعه نشویم و در میانه کشمکش سیاسی 2قطب بزرگ سیاستمداران، قربانی آن و این نشویم. به قولی روزنامهنگاری است و یک دست اسلحه نمکشیده قلمی که نه قدرت انتقاد و مبارزه با این قاف را دارد و نه آن قاف را و چه بسا که با یک گاف مدیرمسئول و سردبیر، روزنامه و روزنامهنگار را به مصداق ضربالمثل ایرانی، «بفرستند آنجا که عرب نی میانداخت...».
روزنامهنگاران به قلم قسم خوردهاند تا بهجای نقد سیاستهای آن قاف و این قاف، به امیدآفرینی در جامعه بپردازند. شاید این پرسش مطرح شود که اصلا به روزنامهنگار جماعت چه ارتباطی دارد قیمت پیاز، گوجه فرنگی، خیار و سیبزمینی یا اینکه لوازم خانگی بالا رفته؟ یا واردات اتومبیل و سایر کالاهای خارجی ارزانشده یا گرانتر؟ در حوزه تولید محصولات صنعتی پسرفت یا پیشرفت داشتهایم؟ افزایش قیمت محصولات داخلی در بازار تاب و توان مردم را بریده یا دولت در کنترل قیمتها و هرزرفت آب و برق، ناکام مانده و ناتوانی برنامههای دولت چه ربطی به روزنامهنگار جماعت و مدیران مسئول رسانهها دارد؟ مگر نماینده مجلس شورای اسلامی و خبرگان نداریم یا نهادهای نظارتی با این همه بودجه، دم و دستگاه این مسائل را نمیبینند؟ حالا بیاییم آتش زیر خاکستر را فوت کنیم که چه شود؟
همین که سال به سال یارانههای مطبوعاتی را واریز میکنند برای روزنامه و روزنامهنگاران کافی است! اصلا شده تاکنون وزارت فرهنگ و ارشاد درباره میزان مصرف کاغذ و تیراژ رسانههای مکتوب پرسوجو کند، آنها که مته به خشخاش نمیگذارند ما روزنامهنگاران چرا باید به التهابهای روانی در جامعه بپردازیم؟ بهنظرم دوستان روزنامهنگار و مدیران مسئول نشریات، این چند قلم موضوع چالشی جامعه را قلم بگیرند تا اوضاع جامعه و جهان بهتر شود. خوشبختانه قاف اول نظارت کافی و وافی بر سایر قافها دارد و میتواند از عهده تزریق امید به جامعه برآید. مگر با کلام و نوشتار در رسانهها میتوان در جامعه امید تزریق کرد؟ امیدآفرینی و امیدواری در جامعه با رفتار خالصانه و بدون منت سیاستمداران و دولتمردان امکانپذیر است. طبعا وقتی مردم مشاهده کنند دولتمردان همان رنج و سختیهایی را میکشند که توده مردم آن را با گوشت و پوست خود در شرایط تحریم اقتصادی لمس میکنند، دیگر نیازی به تزریق امید و امیدواری زورکی از طریق رسانهها و با دستور مقامات مسئول نیست. امیدواریم به جای توصیه دستوری و تذکر مشفقانه درگوشی و شکایت در مراجع صالحه قضایی، از رسانههای مستقل به طور واقعی حمایت شود. بیگمان اگر رکن چهارم دمکراسی جامعه تقویت شود هیچ اختلاسگر و مفسد بیتالمال و مدیر بیتفاوت و ناکارآمد، جرأت دستاندازی به حقوق شهروندان و تاراج اموال ایران را نخواهد داشت. زیاده جسارت است همین وجیزه خودش حکایتها خواهد داشت، با این حال ما روزنامهنگاران به قلم قسم خوردهایم... .والله قسم خوردهایم وگرنه پول درآوردن در فضای کسبوکار ایران مثل آبخوردن است. از این همه دادگاههای اقتصادی ماههای اخیر، اگر ما روزنامهنگاران هر کدام یک بند انگشت تجربه اندک اقتصادی میاندوختیم شاید نیازی به این همه توصیه، محدودیت، تذکر دوستانه و غیردوستانه ش، الف، ق، دال و غیره وذلک نداشتیم. خدا آخر و عاقبت همه را بهخیر کند، ازجمله ما روزنامهنگاران سمج و کنجکاو را... .