جدی جدی قهر؟
آیا افتتاحیه بیرمق نخستین گروه فیلمهای اکران پاییزی ادامه یک جریان است
مسعود میر/روزنامهنگار
ماجرا جدیتر از این حرفهاست. از ابتدای سال تا حالا چند شگفتی خفیف در اکران رخ داده و باقی همه شکست بوده و بیفرجامی. در جدول فروش سینماها در سالجاری درخشش با یکی، دو کمدی بوده که فروش بالای 20 میلیارد را تجربه کردند. تگزاس 2، 25میلیاردی است و رحمان 1400بهرغم توقیف در میانه راه نمایش عمومی، هنوز رده سوم پرفروشترین فیلم سال را در اختیار دارد. صدرنشین جدول هم متری شیشونیم است که هم هیجان تماشای دومین فیلم سازنده ابد و یک روز محبوب را با خود داشت و هم بمب حضور بازیگران پرطرفدار همان فیلم را. 2 فیلم پرسروصدای جشنواره سیوهفتم یعنی سرخپوست و شبی کهماه کامل شد هم با فاصلهای معنادار نسبت به 3پرفروش اول جدول، جدول موفقها را پر کردهاند.
بعد از این چند فیلم باقی جدول فروش سینماها سراسر شگفتی است از نفروختن و استقبال نشدن. البته کسی توقع نداشته در سینمای این مملکت همه فیلمها در گیشه هم موفق باشند اما شکستهای سنگین فیلمهایی که به فروششان امیدهای بسیار وجود داشت و تکرار این اتفاق سبب شده که موضوع جدیتر از این حرفها بهنظر برسد.
حالا هم در آخرین اتفاق، خبر افتتاحیه بیرمق فیلمهای پاییزی به نگرانیها از وضعیت صنعت سینمای ایران دامن زده است. از روز چهارشنبه مردی بدون سایه و شاهکش در کنار کلوپ همسران، کروکودیل و شکستن همزمان بیست استخوان به برنامه نمایش سینماهای کشور اضافه شدند اما استقبال سرد از این فیلمها مسئلهای نیست که بتوان از کنار آن بهسادگی گذشت.
شاید گروهی علت عدماستقبال را با کیفیت فیلمها مرتبط بدانند اما دهها شاهد مثال میتوان آورد از فیلمهای متوسطی که لااقل در روزهای آغازین اکران و با تغییر برنامه سینماها و به قولی عوض شدن حال و هوای سالنها، مخاطبان را به وجد آورده و افتتاحیههای پرفروشی را رقم زدهاند. با این پیشفرض یکی، دوتا از فیلمهای جدید اکران نمره بدی نمیگیرند و نباید در افتتاح اینگونه به پایان میرسیدند. مردی بدون سایه، شاهکش و شکستن همزمان بیست استخوان در این چند روز سپری شده از آغاز اکرانشان مجموعا حدود نیممیلیارد فروش داشتهاند که رقم غیرقابل دفاعی است. نکته بدتر اینکه اگر این فیلمها را بهخاطر فضای جدیشان در رقابت با فیلمهای طنز قرار دهیم و شرایط عمومی جامعه را دلیل بیتوجهی به این فیلمها قلمداد کنیم باز هم نتیجه ناامیدکنندهاست، چرا؟ چون یک کمدی روحوضی مانند کلوپ همسران هم نتوانسته فروش قابلقبولی در روزهای افتتاحیه داشته باشد و با حدود 300میلیون تومان مسیر اکرانش را ادامه میدهد.
فیلمهای محبوب منتقدان در گیشه سینماها همیشه موفق نبودهاند، فیلمهایی که مخاطبان جدی سینما را هدف قرار میدهند هم در گیشه موفقیتی کسب نکردهاند و ظاهرا فصل فروش کمدیها هم سر آمدهاست؛ آیا تماشاگران با سینما قهر کردهاند؟ کاش این فرضیه خیلی زود نقش بر آب شود.