ترکت میکنم چون...
بررسی دلایل جدایی زوجها در گفتوگو با جامعهشناس
مریم سمائی/روزنامهنگار
یکسوم ازدواجها به طلاق ختم میشود؛ این آماری است که سازمان ثبتاحوال کشور اعلام کرده است. براساس آمارهای این سازمان، سال97 بالاترین میزان طلاق در کشور به ثبت رسید بهطوری که در کنار هر هزار ازدواج 318 مورد طلاق ثبت شد. در واقع طلاق دیگر امری غیرعادی نیست که جامعه در برابر آن مقاومت کند. افراد هنگام روبهروشدن با عوامل مختلفی مانند عدمسازگاری، مسائل مالی، اعتیاد و... اقدام به جدا شدن میکنند. امروز در عصر بیثباتی اقتصادی، افزایش ابتلا به بیماریهای روانی، فشار وارده از سوی جامعه و رسانههای اجتماعی و... طلاق موضوعی کاملا عادی به شمار میرود.
مسائل اقتصادی اصلیتـرین عامل طلاق
فقر یکی از شاخصهایی است که بیشتر از هر دلیل دیگری خطر طلاق را افزایش میدهد. علیرضا شریفییزدی، جامعهشناس و روانشناس اجتماعی در اینباره به همشهری میگوید: براساس مطالعاتی که ما در سال گذشته در پژوهشکده خانواده انجام دادیم، مشخص شد که اصلیترین عامل طلاق بین خانوادههای ایرانی مربوط به مسائل اقتصادی است. مطالعات ما نشان داد که مسائل مالی و بیکاری میتواند اصلیترین عامل طلاق بین خانوادهها باشد که بهطور حتم نیاز است مسئولان با عزمی جدی برای رفع مشکلات اقتصادی اقدام کنند.
معمولا خانوادههایی که دچار بحرانهای اقتصادی میشوند، احساس شادی کمتری را تجربه میکنند. در واقع فشارهای مالی موجب افزایش مشاجره بین زوجین میشود و این مسائل آنها را به سمت جدایی و طلاق سوق میدهد.
ازدواج زودهنگام و افزایش طلاق
شریفییزدی اعتیاد، دخالت خانوادهها، مباحث مربوط به روابط زناشویی و نداشتن مهارتهای دهگانه زندگی را از دیگر عوامل اصلی طلاق عنوان میکند و میگوید: سن ازدواج هم یکی از عوامل اصلی در کاهش یا افزایش طلاق است. وقتی صحبت از سن ازدواج میشود، آنچه مدنظر ماست با آنچه در شناسنامه ثبت شده فرق میکند؛ سن ازدواج یعنی برآیند سن عقلانی، عاطفی، فیزیولوژیکی، اقتصادی و...
او میگوید: تحقیقات نشان میدهد که ازدواجهایی که سن خانمها بالای 23سال و آقایان بالای 27سال هستند کمتر به سمت طلاق میرود اما میزان طلاق در ازدواجهایی که در سن زیر 20سال برای خانمها و زیر 23سال برای آقایان صورت میگیرد، بسیار بیشتر است بهطوری که امکان جدایی در این خانوادهها گاهی تا 50درصد افزایش مییابد و حتی در آن 50درصدی هم که به طلاق ختم نمیشود طلاق عاطفی صورت میگیرد، زیرا ازدواج نیاز به رسیدن فرد به بلوغ فکری، عاطفی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و... دارد که معمولا در این سن کمتر دیده میشود.
خانوادهها فرزندان خود را زیر 20سال به خانه بخت میفرستند. این خانوادهها بهدلیل اعتقاد به مسائل سنتی مانع طلاق آنها هم میشوند بنابراین میزان طلاق عاطفی در افرادی که زیر 20سال ازدواج کردهاند هم بیشتر از سایر افراد است.بهطور کلی هر چه بلوغ فکری، روانی، عاطفی، جنسی، اجتماعی، اقتصادی و... در فرد بیشتر باشد احتمال طلاق در زندگیاش کمتر میشود.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه ازدواج در سنین بالا کمتر به طلاق ختم میشود، میگوید: ازدواج در سنین بالاتر همراه با بلوغ فکری و اقتصادی است که هر دوی این عوامل نقش مهمی در کاهش طلاق دارد.
کاهش سازگاری با اختلاف سنی زیاد
یکی دیگر از عوامل مؤثر در کاهش یا افزایش میزان طلاق اختلاف سنی بین زوجین است. اگرچه نمیتوان عدد دقیقی برای فاصله سنی و نقش آن در میزان موفقیت زندگی مشترک تعیین کرد اما بهطور حتم تناسب سنی، نقش مهمی در سازگاری بین زوجها دارد.
تفاوت سنی عاملی است که در کنار تفاوتهای اخلاقی، شخصیتی و ظاهری، اختلافات زناشویی را تشدید میکند. ترس از دست دادن همسر، وابستگی به او، احساس برتری، موظف دانستن خود و احساس مسئولیت نسبت به کنترل رفتارهای فرد کوچکتر، سن بالا و زوال جسمی و... ازجمله نگرانیهایی است که در این نوع روابط گریبانگیر زوجها میشود.
شریفییزدی بهترین تفاوت سنی بین زوجها را 3تا 5سال میداند و میگوید: بهتر است سن مرد هم از سن زن بیشتر باشد تا مشکلات کمتری در زندگی برایشان پیش بیاید.
اختلاف سنی زن و مرد نباید آنقدر زیاد باشد که در مسائل اساسی زندگیشان مانند عقاید، ارزشها، ارتباط با اقوام و دوستان، تفریحات و... دچار مشکل شوند و بینشان شکاف بهوجود بیاید.
تحصیلات بالاتر؛ میزان طلاق بالاتر
یکی دیگر از عواملی که میتواند در وقوع طلاق نقش داشته باشد میزان تحصیلات افراد است. این جامعهشناس در این خصوص میگوید: تحصیلات جزو عوامل فرعی در طلاق است. هر چه میزان تحصیلات فرد بیشتر باشد احتمال طلاق در او بیشتر میشود. افرادی که از سطح بالای تحصیلاتی برخوردارند با موقعیتهای مناسبی مواجه هستند بنابراین در شرایط نامناسب نمیمانند و اقدام به جدا شدن میکنند.
از سوی دیگر تحصیلات، شاغلبودن و استقلال مالی خانمها باعث شده که آنها حرف زور نشنوند و اگر شرایط زندگی را مناسب ندیدند اقدام به جدایی کنند. بنابراین استقلال خانمها هم نقش زیادی در طلاق دارد.
همچنین تفاوت سطح تحصیلات بین زوجها، پایگاه اجتماعی و طبقاتی بین آنها و حتی مکان جغرافیایی آنها میتواند در افزایش طلاق نقش داشته باشد؛ بهعنوان مثال طلاق در کلانشهرها بیشتر از مناطق کمتر برخوردار
است.
فرزند بیشتر، طلاق کمتر
«مطالعات نشان میدهد که تعداد فرزندان هم بر میزان افزایش یا کاهش طلاق نقش دارد»؛ این را شریفییزدی میگوید و ادامه میدهد: زوجینی که فرزند دارند دیرتر به فکر طلاق میافتند و سعی میکنند مشکلات را حل کنند. داشتن فرزند نقطه مشترکی است که میزان طلاق را کاهش میدهد. هر قدر تعداد فرزندان بیشتر باشد میزان طلاق کمتر میشود؛ بهعنوان مثال خانوادهای که یک فرزند دارند، راحتتر به طلاق فکر میکنند تا خانوادهای با چندین فرزند. بنابراین تعداد فرزندان با میزان طلاق رابطهای معکوس دارد.