• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
چهار شنبه 13 شهریور 1398
کد مطلب : 76914
+
-

دو نابغه منزوی

بهنود امینی/روزنامه نگار

«راکت‌من» با ورود التون جان در اوج شهرت و محبوبیت به یک جلسه گروه درمانی در مرکز ترک اعتیاد شروع می‌شود و مخاطب را از همان ابتدا با مشکلاتی که التون در آنها دست و پا می‌زند آشنا می‌کند. فیلم ریشه این تعارضات را در کودکی التون می‌جوید و همین بهانه‌ای می‌شود تا سیر تحول التون از یک کودک آرام و خجالتی به یک موسیقی‌دان هنجارشکن و پیشرو را دستمایه قرار دهد و در انتها به همان نقطه آغاز یعنی جلسه روانکاوی بازگردد تا راه برون‌رفتی برای وضعیت روانی نامساعد التون که حالا برایمان قابل‌درک است، پیشنهاد دهد. ساختاری کم‌وبیش شبیه ساختار روایی فیلم «بوهمین راپسودی» که با یکی از مهم‌ترین و پرآوازه‌ترین اجراهای گروه «کویین» یعنی کنسرت خیریه «لایو اید» آغاز می‌شود و بعد از مروری بر مراحل مختلف زندگی فردی و آنچه از سر گذرانده است، دوباره به لایو‌اید 
بازمی‌گردد.
شباهت‌های انکارناپذیر زندگی شخصی و حرفه‌ای التون جان و فردی مرکوری، به اشتراکات تماتیکی در هر دو اثر منجر شده است؛ برای نمونه، این دو نابغه موسیقی رابطه پرتنشی با پدرانشان دارند. درحالی‌که مشکل فِردی با پدرش از بی‌توجهی او به ریشه و اصالت خانوادگی (عوض کردن نام و نام خانوادگی‌اش) آغاز می‌شود، پدر التون اساسا از هرچیزی که به زندگی مشترکش با مادر التون ارتباط می‌یابد، گریزان است. هر دو فرزند از حمایت معنوی پدرانشان بی‌بهره‌اند و این موجب نوعی سرخوردگی عاطفی در آنان می‌شود.
با نگاهی فرویدی، این سرخوردگی عاطفی را با تمایلات خاص فردی و التون که یکی دیگر از مضامین مشترک و اساسی این دو فیلم است می‌توان مرتبط دانست؛ تمایلات دیریافته‌ای که در ابتدا هر دو سعی در سرکوب آن داشتند؛ مثلا فردی با مری آستین (با بازی لوسی بوینتون) ازدواج می‌کند یا التون با صاحبخانه‌اش معاشرت می‌کند اما نهایتا هیچ‌کدام در این کار موفق نیستند و تبعات برملا شدن تمایلاتشان (به‌خصوص در آن مقطع زمانی) به جنجال‌های رسانه‌ای ختم و باعث ایجاد دردسر در زندگی شخصی و حرفه ای‌شان می‌شود.
فصل افول و انزوای هر دو کاراکتر که در بوهمین راپسودی با جدایی فردی از گروه کویین و بستن قراردادی برای ضبط آلبوم انفرادی مشخص می‌شود و در راکت‌من با درگیری التون با دوست قدیمی و ترانه‌سرای آثارش ـ برنی (با بازی جیمی بل) ـ نشان داده می‌شود، نیز تحت‌تأثیر همین رابطه غیرمعمول است.
راکت‌من در مقایسه با بوهمین راپسودی که متاثر از اندیشه تهیه‌کنندگانش مبنی بر حفظ برخی اسرار فردی از کنار جنبه‌های رازآلود زندگی او- ازجمله ابتلایش به بیماری ایدز و... - سرسری و ساده‌انگارانه عبور می‌کند، درباره این وجه زندگی التون نگاهی صادقانه‌تر و بی‌پرواتر دارد، اگرچه از برخی رویداد‌های تأثیرگذار زندگی التون مثلا ازدواج نافرجامش به سرعت می‌گذرد یا در مورد رابطه فعلی التون صرفا به جملات و تصاویر انتهای فیلم اکتفا می‌کند.
راکت‌من در استفاده از قطعات موسیقی التون جان رویکرد متفاوت و البته خلاقانه‌تری دارد و آنها را با حوادث و موقعیت‌های دراماتیک زندگی التون در‌آمیخته است تا به این شکل از ورای ترانه‌ها، عواطف و احساسات کاراکترهایش (به‌ویژه التون) را عمیق‌تر نشان دهد. این شیوه که موزیکال‌های دهه 60 به بعد هالیوود (از «داستان وست ساید» (1961) تا «گریس» (1978)) را به یاد می‌آورد مستلزم شکست سیرزمانی و انتشار ترانه‌های التون و بازآرایی مجدد آنها در چارچوب روایی قصه متناسب با حوادث آن است. درحالی‌که در بوهمین راپسودی، ترانه‌های خاطره انگیز گروه کویین در بازسازی با دقت و پرجزئیات اجراهای فردی شنیده می‌شوند و به جز لحظاتی که روی نحوه شکل‌گیری و آفرینش بعضی از این ترانه‌ها (مثلا «ما همه قهرمانیم» یا «یکی دیگه به خاک افتاد») تأکید می‌کند، به‌عنوان پاساژهایی میان سلسله وقایع فیلم عمل می‌کنند.
بوهمین راپسودی با وجود موفقیت در گیشه و جوایز متعدد و معتبری که دریافت کرد، بعضی از طرفداران سرسخت مرکوری را ناامید کرد چرا که آنها انتظار داشتند این فیلم که سال‌ها پس از مرگ ستاره راک محبوبشان ساخته شده، حقایق بیشتری از زندگی رازآلود و پرماجرای او فاش کند. راکت‌من هم چیزی بیشتر از همه اطلاعاتی که همیشه درباره التون شنیده بودیم و می‌دانستیم به مخاطبش عرضه نمی‌کند اما شور و گرمایی که از وجود التون در آن جریان دارد باعث می‌شود برای لحظاتی پاهایمان از روی زمین جدا شود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید