روایت پاکبانان پاکترین شهر ایران
پاکبانان بیرجندی از سختیهای کار خود میگویند
معاون رئیسجمهوری و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، بیرجند را به عنوان پاکترین شهر ایران اعلام کرد. این مهم نتیجه فرهنگپذیری و نگاه خوب مردم به محیط زیست است، اما جای توجه به نقش مهم پاکبانان در این امر خالی است. به گزارش فارس، هر روز صبح که از خانه قدم بیرون میگذاریم کوچهها و خیابانها را نظافت شده و تمیز میبینیم. بارها شاهد تلاش رفتگران سختکوش بودهایم که سرگرم نظافت معابر بودهاند و گاه حتی یک بار هم با رفتگر محله همصحبت نشده و یک خدا قوت خشک و خالی هم به او نگفتهایم.
به سراغ رفتگران میرویم، همان کسانی که این روزها لقب گرفتن بیرجند به پاکترین شهر کشور در کنار فرهنگ غنی مردم این شهر مدیون زحمات آنهاست؛ همانهایی که در گرمای سوزان تابستان و سرمای استخوانسوز زمستان از خروسخوان تا پاسی از شب کار نظافت، جمعآوری و انتقال زبالههای شهری را به عهده دارند.
درآمدی که کفاف زندگی را نمیدهد
«محمد ابراهیمی» دیپلم انسانی دارد، حدود 13 سال است که لباس رفتگری را بر تن کرده و به قول خودش تکتک کوچههای شهر را زیر پا گذاشته است. پای حرفهایش که بنشینی پر است از صمیمیت و سادگی و در عین حال گلایههای بر دل مانده. ساده و بیتکلف صحبت میکند. از آرزوهای دور و دراز دوران جوانی و نوجوانیاش میگوید. روزگاری که دوست داشت وکیل شود اما قضای روزگار او را از آرزوهایش دور کرد، چراکه در دوران جوانی و در عین رسیدن به آرزوهایش تکیهگاه زندگیاش را از دست میدهد و خودش باید نانآور خانواده میشد.
او شغلش را دوست دارد و بهترین لحظههای زندگی وی زمانی است که مشغول کار است. صبح زود لباس نارنجیرنگش را به تن میکند، جاروی بلندش را در دست میگیرد و در خدمت مردم، خیابانها و کوچهها را پاکیزه میکند و به قولخودش پاکبان یا همان رفتگر است. متاهل است و 2 فرزند دارد، میگوید: زمانی که پدرم را از دست دادم 18 سال بیشتر نداشتم و به دلیل شرایط سخت اقتصادی مجبور شدم شوق رفتن به دانشگاه را رها و وارد کار بنایی شوم، حدود 2 سال به عنوان کارگر ساده و روزمزد در داخل و خارج شهر کار میکردم که بتوانم خرج و مخارج خانواده را تامین کنم.
گریزی به دوران سخت جوانی و خانهنشینیاش میزند و اضافه میکند: از قضای روزگار در حالی که مشغول کار بر روی یکی از ساختمانها بودم کیسه سیمان روی دست راستم افتاد و دستم از آرنج شکست و 3 ماه خانهنشین شدم و بعد از آن هم دکتر کارهای سخت را برایم منع کرد. روزگار همچنان در حال گذر بود، صبح یکی از روزهای سرد و سوزناک زمستان در حالی که در کوچهپسکوچههای شهر به دنبال کار از این مغازه به آن مغازه میرفتم یکی از دوستان دوران دبیرستانم را دیدم و وقتی که ماجرا را برایش شرح دادم گفت شهرداری نیرو جذب میکند،
به دنبال این صحبت به شهرداری مراجعه کردم و این شد که اکنون 13 سال به عنوان رفتگر شهرداری کار میکنم. ابراهیمی گریزی هم به حقوق دریافتیاش میزند و میافزاید: حقوق پاکبانها کمتر از یک میلیون و 600 هزار تومان است و حتی کسانی که اضافه کار زیاد میمانند حقوقشان شاید به زور به 2 میلیون تومان برسد. این مبلغ با شرایط اقتصادی موجود کفاف زندگی را نمیدهد اما مجبوریم و همین که لقمه نان حلالی بر سر سفره خانواده میبریم برایم یک دنیا ارزش دارد.
«کربلایی احمد»؛ نامآشنای شمال شهر
خشخش صدای جارویش موزیک متن بامداد شهر است، فقط کافی است ناگهان از خواب بیدار شوید و از پنجره بیرون را تماشا کنید، سرما و گرمای هوا برایش فرقی ندارد، خروسخوان صبح لباس نارنجیاش را بر تن میکند و کوچههای شهر را یکی پس از دیگری طی و مشغول جارو کردن و جمعآوری زبالههایی است که من و شما روی خیابان ریختهایم. وقتی با این مرد زحمتکش همکلام شوی تازه میفهمی که چقدر در عین نداری ثروتمند است و قانع. شکرگزار خداست و تمام آرزوهایش در حد سلامتی و خوشبختی خانوادهاش تمام میشود.
گلایهای از حقوق و مزایای اندکش ندارد و به لقمه نانی حلال اکتفا میکند، البته تنها دلخوشیاش نیز دعای خیری است که مردم شهر برایش میکنند. کمتر کسی است در شمال شهر بیرجند او را نشناسد، محل کارش کوچهپسکوچههای این مناطق است، به وقتشناسی و خوشقولی معروف و اهالی هر محله هر هفته در روز تعیین شده در انتظارش بهسر میبرند، گهگداری اگر تاخیر در آمدنش بیفتد اهالی محله از یکدیگر پرسوجوی احوالش میشوند. به گفته اهالی محل حوالی ساعت 10 برای دست و رو کشیدن به محله حاضر میشود،
منتظرش مینشینم و هر از گاهی به عقربههای ساعت نیمنگاهی میاندازم، چیزی نمانده به ساعت 10 از ته کوچه خشخشی به گوش میرسد، هرازگاهی دستش را به کمر میگیرد و دوباره شروع به کار میکند. به سراغش میرویم تا با او همصحبت شویم. اسمش «کربلایی احمد» است و 54 سال سن دارد. نزدیک به 20 سال است که کار رفتگری شهر و خیابانها را انجام میدهد، 20 سال است جارو و گاری به دست در کوچهها و خیابانهای شهر تلاش میکند تا شهری زیبا و پاک را تحویل شهروندان دهند. از کارش راضی است و با همین حقوق بخور و نمیر توانسته فرزندانش را راهی خانه بخت کند،
همسر و فرزندانش نیز در این مسیر همراه و همگام وی بودند و بیش از آنچه در حد وسع پدر بوده را توقع نکرده و قناعت را پیشه زندگی کردند. لبخند از لبانش محو نمیشود و راضی است به رضای خدا، با وجود همه مشکلات و سختیهای کارش راضی و تنها یک خواسته از مردم دارد و میگوید: افرادی که در مناسبتهای مختلف به توزیع شربت و شیرینی در بین شهروندان اقدام میکنند بهتر است برای حفظ نظافت شهر و جلوگیری از نازیبا شدن آن تعدادی پاکت زباله در مقابل واحدهای صنفی خود قرار دهند تا شهروندان پس از پذیرایی، ظروف خالی خود را در پاکتهای زباله بریزند.
وی اضافه میکند: بارها با چشم خود دیدهام که سطل زباله در یک قدمی شهروندی قرار دارد و به راحتی میتواند آشغال و زباله خود را درون آن سطل بیندازد اما آنها را کنار پیادهرو یا در خیابان رها میکند و وقتی شهروندی به نحوه کارش معترض میشود میگویند مگر رفتگران برای چه حقوق میگیرند؟از دیگر خواستههایش توجه مردم و مسئولان به رفتگرهاست و میافزاید: ما هم آدم هستیم و دوست داریم مردم و مسئولان حضور ما را احساس کنند، توقع چندانی هم نداریم و فقط میخواهیم به ما بیشتر توجه شود و حداقل یکی از مسئولان ارشد استانی به ما توجهی کند.
گلایهای هم از مسئولان دارد و میگوید: همیشه در خیابانها به تابلوها، بنرها و پارچههایی که به مناسبتهای مختلف نصب میشود دقت میکنم اما طی 20 سال خدمت در شهرداری تاکنون ندیدم کسی برای تشکر از رفتگرها پارچهای نصب و یا همایش و جلسهای برای این قشر برگزار کند.
لقب شهر پاک؛ مرهون زحمات پاکبانان
حسنی یکی از شهروندان شمال شهر بیرجند که به قول خودش «کربلایی احمد» را از زمانی که جوانی 32 ساله بوده میشناسد، بیان میکند: اینکه به شهر بیرجند لقب شهر پاک دادهاند، مرهون زحمات پاکبانان (رفتگران) شهرداری است و باید بر دستانشان بوسه زد.وی تصریح میکند: همه ما روزانه در تلاشیم که خود، خانهها، لباسها، وسایلمان را تمیز کنیم و هیچ کسی ناپاکی را نمیپسندد و نمیتواند در یک خانه کثیف زندگی کند، لذا باید برای تمیز نگهداشتن شهر و کوچه نیز احساس مسئولیت کنیم و آن را تمیز نگه داریم.
این شهروند با تاکید بر اینکه اگر شهر خود را پاک نگهداریم مریض نمیشویم و روح و روان شادابی خواهیم داشت، اضافه میکند: همشهریان اگر با شهرداری همکاری نمیکنند حداقل زبالههایی مثل قوطیها، بطریهای نوشابه، کاغذ، پلاستیک و غیره را در جادهها نیندازند تا یک شهر پاک و عاری از زباله داشته باشیم. یکی دیگر از شهروندان بیرجندی که مغازهدار است، بیان میکند: عبارت «شهر ما، خانه ما» بر در و دیوار کوچهها و خیابانها به چشم میخورد و همه ما روزی چند بار این عبارت زیبا و پرمفهوم را مشاهده میکنیم اما بهراستی چقدر در تحقق این خواسته کوشا بودهایم و شهر خود را خانه خود فرض کردهایم؟
ساداتی تاکید میکند: همانطور که نظافت خانه و خانواده برای ما اهمیت دارد باید به نظافت شهر و محیطی که در آن زندگی میکنیم اهمیت قائل شده و از انداختن زباله در معابر عمومی خودداری کنیم.وی ضمن گلایه از رها کردن زبالهها در برخی کوچههای شهر و حتی کنار سطلهای زباله، بیان میکند: تجمع این زبالهها سبب تقویت امراض گوناگونی در محیط بهخصوص منازل مسکونی همجوار این زبالهها میشود. این شهروند از تلاشهای شبانهروزی پاکبانان برای پاکیزگی شهر قدردانی میکند و میگوید: نباید همه کار را بر دوش این قشر زحمتکش بگذاریم، باید خودمان هم همتی از خود نشان داده و اگر در مسیری که میرویم آشغالی روی زمین میبینیم آن را در سطل زباله بیندازیم، چراکه این مهم خود سبب فرهنگسازی و ترغیب شهروندان میشود.
مسئولیت پاکیزه نگهداشتن شهر
«محمدعلی جاوید» شهردار بیرجند میگوید: معاون رئیسجمهوری و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بیرجند را به عنوان پاکترین شهر ایران اعلام کرد که این مهم نتیجه فرهنگپذیری و نگاه خوب مردم به محیط زیست است.
وی ادامه میدهد: این امر مسئولیت ما را سنگین کرده اما باید بقیه سازمانها نیز همراه با شهرداری در راستای فرهنگسازی و اطلاعرسانی و تکفیک زباله از مبدأ همکاری کنند.