کرج را جور دیگر باید دید
سجادپور، هنرمند: تا زمانی که نگاه مردم به کرج تغییر نکند، نمیتوان کاربری موثری در زمینه فرهنگ و هنر شهر داشت
مهدیه زندیه وکیلی | البرز - خبرنگار
از کودکی در جشنواره تئاتر دانشآموزی فعالیت میکرد؛ در همان دوران توانست با درخشش در بازیهایش جایزههای تئاتری آن سالها را که آرزوی هر دانشآموزی بود، دریافت کند. از شروع بازیگریاش در تئاتر در محل سکونتش مشهد دیری نپایید که توانست استعداد و علاقهاش را در شاخههای هنری تشخیص دهد و آن را تا امروز با جدیت ادامه دهد. علاقه وافرش به عرصه هنر دقتش را در انتخاب و بازخوانی متنهای تئاتر تا جایی پیش برد که مسیر هنریاش از بازیگری، کارگردانی و نمایشنامهنویسی به سمت فیلمنامهنویسی تغییر پیدا کرد.
«سیدمهدی سجادپور» هنرمند کرجی حالا همه دغدغهاش حضور در آثار فرهنگی و هنری شهر محل اقامتش فردیس است. به قدری به بومی بودن این موضوع میاندیشد که در بین حرفهایش گلهمندی عجیبی موج میزند. این هنرمند عزمش را جزم کرده تا در شهر خود به امور هنری بپردازد، ولی از لحن کلامش پیداست که بیمهری مسئولان و متولیان فرهنگی و هنری استان راه را برای پیشرفت این هنرمند فیلمنامهنویس سخت کرده و او مجبور است علیرغم خواستهاش در تهران و سایر شهرها به ادامه فعالیت هنریاش بپردازد. با این نویسنده دغدغهمند دنیای فرهنگ و هنر گفتوگویی ترتیب
دادیم.
علاقه به فیلمنامهنویسی از چه زمانی شروع شد؟
حدود 34 سال است که کار هنری انجام میدهم. در سال 88 متوجه شدم نگارشم در فیلمنامه بسیار قویتر از سایر کارهای هنریام است و بدین صورت تمرکزم روی نوشتن فیلمنامه برای تلویزیون و سینما شد. از بین فیلمنامههایی که نوشتم حدود 8 کار به مرحله تولید و ساخت رسیده و برخی در دست ساخت هستند.
از فعالیتها و سوابق کاریتان بگویید؟
از سال 64 رسما کار تئاتر را شروع کردم و در بیش از 35 نمایشنامه بازی کردم. کار موفق آن سالها نمایش بازی نامه باستان بود که در جشنواره فجر و ایرانزمین جایزه گرفت و در شهرهای تهران، اصفهان و مشهد هم آن را به اجرا درآوردیم. نمایش «خون رقصه» از دیگر کارهای موفقم بود که در کنار بزرگان تئاتر چون حمیدرضا آذرنگ، نسیم ادبی، گیتی قاسمی و... در تهران به روی صحنه رفتم. این نمایش که داستان آن یک درام مستند و تاریخی بود، در جشنواره بنیاد شهید در اصفهان هم جایزه گرفت. در سال 92 در آخرین کار نمایشیام با عنوان «من سیاوش نیستم» به روی سن رفتم. از سال 86 عمده فعالیتهایم در سینما و تلویزیون بود؛ سریال مانی، تلهتئاتر تلویزیونی بازی نامه باستان، فیلم سینمایی روز هفتم به کارگردانی مهدی کرمپور، خاکستر و برف، من قهرمان نیستم، شاهگوش، آرام میگیریم و سالهای بیقراری از جمله کارهایم در سینما و تلویزیون است. همچنین فیلمنامه سریال و فیلم نود دقیقهای «تاراز» را با موضوع مدافعان حرم و تمرکز بر روی ایل بختیاری در اصفهان و چهارمحال و بختیاری نوشتم که هنوز پخش نشده است.
«شراره» دیگر فیلم سینماییام است که قصه آن را با کمک طرحی از مهدی تارخ درباره معضلات اجتماعی نوشتم که مراحل تصویربرداریاش در کرج سپری شد. از بازیگران اصلی این سریال یوسف مرادیان، مریم کاویانی، مهدی تارخ، فرحناز منافیظاهر و نیما شاهرخشاهی بودند که کار در کنار آنها برایم تجربه خوبی بود. سناریو «پرچین خاطرات» را با موضوع دفاع مقدس در دست تولید دارم. از دیگر اثرهای فیلمنامهنویسیام عشق سهراب، این زن حقش را میخواهد، مستطیل قرمز، عبور از مخمصه و مندیر بارون است. فیلم «مستطیل قرمز» را هم با موضوع دفاع مقدس بازنویسی کردم که سوژهای بسیار خاص و جذاب را شامل میشود که تابهحال در تاریخ فوتبال ایران به وقوع نپیوسته است؛ قصهای که بمباران سال 65 را طی جنگ تحمیلی در شهرستان ایلام به تصویر میکشد که منجر به مرگ چند بازیکن فوتبال هم میشود. 2 اثر آخری را هم که نام بردم در دست تولید هستند. قابل ذکر است «عبور از مخمصه» هم با موضوع معضلات اجتماعی در ژانری جنایی و معمایی برای استان البرز ساخته میشود.
در مورد سطح فرهنگ و هنر البرز چه نظری دارید؟
البرز ظرفیت زیادی در بخش فرهنگ و هنر دارد که میتوان در راهی درست از آن استفاده کرد. اما دیدگاه عموم به شهر کرج نگاه درستی نیست. کرج را صرفا به عنوان تفرجگاه میشناسند. تا این طرز تفکر در مورد شهر تغییر نکند، نمیتوان کاربری موثری در زمینه فرهنگ و هنر شهر داشت. برای مثال من دارای جوایز و افتخارات هنری متعددی چون جایزه اول کارگردانی جشنواره بسیج، بازیگر اول مرد تئاتر استانی و منطقهای و چندین دیپلم افتخار، لوح تقدیر، تندیس و... هستم، اما در کرج هیچ جایزهای دریافت نکردهام.
از مسئولان اداره ارشاد و متولیان امور هنری شهر کرج چه تقاضایی دارید؟
سالهاست که اداره ارشاد بودجهای برای تولید اثر نمیدهد و انجمنهای هنری خودگردان شدهاند. از مسئولان مرتبط با امور هنری تقاضا دارم که با مدیران ارشد حوزه اقتصاد و بازار وارد تعامل شده و این بستر را برای رشد و پیشرفت آثار هنری شهرشان فراهم کنند. بدین صورت هم هنرمند زیر چتر حمایتی قرار میگیرد و هم سرمایهگذار میتواند شامل بخشودگی مالیاتی و تخفیف شود. اداره کل فرهنگ و ارشاد البرز در طرحهای موافق هم 50 درصد مشارکت میکند و باقی هزینهها باز بر عهده خود هنرمندان است. مسئولان اداره با طرحهایی که موافقت میکنند نهایتا سالن در اختیار هنرمند قرار میدهند. مگر یک هنرمند مثلا تئاتری چقدر میتواند بلیت بفروشد که هزینه سالن ارشاد را پرداخت کند. وقتی به هنرمند میگویند خودت حامی مالی بیاور میخواهند که در ابتدا همه هزینه به حساب سازمان ریخته شود و آنها به صورت قطرهچکانی به طرح تزریق کنند و این کار را برای تیم هنری خیلی سخت میکند.
در زمینه آموزش در حرفه خودتان فعال هستید؟
همواره آمادهام تا برای مردم شهرم قدمهای موثری بردارم، اما مشکل اینجاست که مکانی برای ارائه امور هنری و تدریس در اختیار ندارم. مسئولان هم جایی برای کارهای اینچنینی در اختیار هنرمندان نمیگذارند و هنرمند از نظر مالی چون در مضیقه است، ناچار است که عطای کار را به لقایش ببخشد.
فرق نویسندگی و فیلمنامهنویسی در چیست؟
یک نویسنده هر چیزی را که زاییده ذهنش باشد میتواند روی کاغذ آورد و در نهایت داستانی را با کمک حس رویاپردازیاش بسازد. اما فیلمنامه سنگ بنای یک کار است؛ همانند زیرساخت یک ساختمان است که هر چه قویتر باشد، آن ساختمان ایمنتر است. کار فیلمنامهنویسی یک تخصص و سبک مدرن است که تکنیکهای خاص خود را میطلبد و هرچه فیلمنامه قویتر باشد، شاهد ساخت آثار بهتر و قویتری در سینماها و تلویزیون کشور خواهیم بود.
دقت در گزینش افراد هنری
سیدمهدی سجادپور هنرمند کرجی میگوید: از همه مسئولان و مدیران مرتبط با امور فرهنگی و هنری شهر کرج میخواهم در گزینش افراد هنری دقت بیشتری به عمل آورده و کاری کنند که هنرمندان باسابقه و پرکار شهر بیکار نمانند تا مجبور نشوند برای تامین معاش خود از شهر محل سکونتشان رانده شده و در تهران و سایر شهرها به امور هنری خود بپردازند.