بازآفرینیهای ادبی برای کودکان
محمدرضا شمس ـ نویسنده داستان کودکان
افسانهها، قصهها، متلها و مثلها همانطور که در کودکی برای ما شیرین بودند، برای کودکان امروز نیز شنیدنی و پرحلاوتند.
این نوع حکایتها ذهن بچهها را با تاریخ و تحلیل آن آشنا میکند.
از آنجا که زبان بسیاری از این روایتها سنگین و برای بچهها ناآشناست، بازنویسی و بازآفرینی آنها با لحاظکردن حال و هوای روزگار ما مفید و در مواردی ضروری است.
با این حال، بین صاحبنظران درباره انتخاب این داستانها اختلافنظرهایی وجود دارد. شاید کسانی تصور کنند تمام این متون قابلیت بازگویی برای کودکان را دارد، اما بسیاری معتقدند تنها بخشی از این داستانها حتی پس از بازآفرینی، مناسب بچههاست. ضمن اینکه درباره نحوه دوبارهنویسی هم آرا و نظرات گوناگونی مطرح شده است.
به نظر میرسد مهمترین موضوعی که در اینباره باید رعایت شود، «سادهنویسی» است. داستان امروزی باید به زبان کودکان منطبق با منطق کودکانه و برای این گروه سنی قابل درک و فهم باشد.
دیگر اینکه نویسنده حتما باید در جریان بازنویسی به اصل و بنمایه متن وفادار باشد.
اگر قرار باشد قصه دیگری شکل بگیرد، چه حاجتی به بازنویسی است. نویسنده میتواند بدون رجوع به متن دیگری، داستان مورد نظر خودش را عرضه کند.
در واقع هدف از بازآفرینی اعمال تغییرات مشروط و محدود برای درک بهتر مخاطب کمسن و سال است.
نکته دیگر اینکه در انتخاب داستانها باید دقت شود تا پایان تلخی نداشته باشند. رسالت ادبیات کودک، طولانیترکردن عمر کودکی است. توجه به این اصل موجب میشود تا داستانهایی با پایانی خوب، مناسب بازآفرینی برای بچهها باشد.
آخرین مورد در این زمینه این است که متلها به دلیل تکرار خوشایند جملات ریتمیک و سیر ساده حوادث، از بهترین متون برای بازنویسی هستند.