• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
شنبه 21 بهمن 1396
کد مطلب : 6589
+
-

داستان‌سرایی پسر بعد از قتل پدر

مرد 46ساله بعد از قتل هولناک پدرش، 3روز با جسد او زندگی کرد و نزد خانواده‌اش به داستان‌سرایی پرداخت اما در نهایت دستش رو شد.

به گزارش همشهری، ساعت 21:30پنجشنبه، گزارش قتل مردی در پایتخت به پلیس اعلام شد.کارآگاهان به همراه بازپرس ویژه قتل راهی محل حادثه که خانه‌ای ویلایی در شمال تهران بود، شدند. قربانی، مردی 66ساله بود که 3روز از مرگش می‌گذشت. قاتل کسی جز پسر او نبود که جسد پدرش را داخل چمدان جاسازی کرده و قصد داشت آن را به بیرون از خانه ببرد اما برادرش متوجه و مانع او شده بود.

پسرجوانی که پی به راز قتل پدرش برده بود در تحقیقات به مأموران گفت: برادر بزرگم به نام محمد، روز دوشنبه 16بهمن‌ماه، پدرم را به قتل رسانده و در این مدت برای ما داستان‌سرایی می‌کرد و می‌گفت پدرمان مسافرت است. وی ادامه داد: روز حادثه من سرکار بودم و مادر و خواهرم برای خرید به بیرون رفته بودند. پدر و برادرم، محمد در خانه بودند که غروب وقتی ما برگشتیم خبری از پدرم نبود. وقتی سراغ او را از محمد گرفتیم به ما گفت پدرم با دوستانش قرار سفر گذاشت و در عرض چند دقیقه وسایلش را جمع کرد و رفت. او می‌گفت آنقدر پدرمان با عجله رفت که موبایلش را هم در خانه جا گذاشت. ما هم حرف‌های او را باور کردیم چرا که سابقه داشت پدرمان با دوستانش به سفر برود و بعد از چند روز برگردد اما خبر نداشتیم که همه این حرف‌های برادرم دروغ بوده است. تا اینکه شامگاه پنجشنبه برادرم محمد را دیدم که چمدانی به‌دست داشت و می‌خواست از خانه خارج شود. بیشتر که دقت کردم متوجه شدم داخل چمدان، دست انسان است، ‌فورا به سمت او رفتم و اجازه ندادم از خانه بیرون برود. آنجا بود که پی به راز او بردم و متوجه شدم داخل چمدان جسد پدرم  قرار دارد و در این مدت، برادرم به ما دروغ می‌گفته است.

با افشای این حقیقت، ‌جسد مقتول به پزشکی قانونی منتقل شد و با دستور قاضی جنایی، متهم دستگیر شد. او در بازجویی‌ها چاره‌ای نداشت جز بیان حقیقت. وی گفت: روز حادثه با پدرم در خانه بودیم که از او خواستم 100هزار تومان پول به من بدهد اما پدرم با لحن تندی جوابم را داد و گفت پول ندارد. بر سر همین موضوع با هم درگیر شدیم تا جایی که او از کمد شمشیری بیرون آورد و مرا تهدید کرد. من هم که کنترلم را از دست داده بودم چاقویی برداشتم و چند ضربه به او زدم. وقتی به‌خود آمدم دیدم پدرم جانش را از دست داده است. ترسیده بودم و تصمیم گرفتم هرطور شده جسد او را پنهان کنم تا کسی پی به راز من نرود. وی ادامه داد: خانه را تمیز کردم و جسد را به زیرزمین خانه بردم، آنجا محل زندگی خودم بود و کسی به زیرزمین رفت‌وآمدی نداشت. 3روز با جسد پدرم زندگی کردم تا اینکه تصمیم گرفتم آن را از خانه خارج کنم، برای همین جسد را داخل چمدانی بزرگ جاسازی کردم اما درست زمانی که قصد داشتم جسد را از خانه بیرون ببرم برادرم متوجه شد. این متهم پس از اقرار به جنایت با قرار قانونی در اختیار کارآگاهان جنایی قرار گرفت.

این خبر را به اشتراک بگذارید