واکنش عباس عبدی به وضعیت نگرانکننده تقلب علمی در کشور:
علم را بیاعتبار کردهاند
باوجود اینکه در دو سال گذشته دولت و مجلس اقداماتی برای جلوگیری از سرقت علمی انجام داده و قوانین و آییننامههایی تصویب کردهاند اما همچنان موضوع تقلب علمی در دانشگاههای کشور در سطح گستردهای مطرح است و از دانشجویان گرفته تا استادان را آلوده کرده است. اتفاقی که باعث شده عباس عبدی، پژوهشگر اجتماعی و فعال رسانهای در گفتوگو با ایسنا اعلام کند: علم دیگر در این مملکت اعتبار ندارد و مدرک جای آن را گرفته است. آقای حجاریان یکبار میگفتند که من اگر در این مملکت کارهای باشم چند میلیون مدرک را از هواپیما میریزم پایین و میگویم هرکس بخواهد میتواند اسم خود را روی یکی از این مدارک بنویسد. واقعاً باید همینطور مدرک را بیاعتبار کرد. تا هنگامی که علم جایگاهی ندارد مبارزه با مدارک جعلی عملی بیهوده است.
به اعتقاد عبدی، در سالهای اخیر اخباری از سرقت علمی در حوزههای علوم انسانی بهخصوص فلسفه منتشر شد که نه فقط در ایران بلکه در جهان هم انعکاس داشت. وی در اینباره توضیح میدهد: من خودم واقعا هیچ وقت نفهمیدم که تبعات اتفاق برای این اساتیدی که بعضاً نامدار هم بودند چه بود؟ آیا فضای دانشگاهی و علمی کشور بهخصوص در حوزه علوم انسانی اساساً مجازاتی برای این رفتارها قائل هست؟ این مجازات حتی ممکن است طرد شدن از یکسری گروههای علمی و دانشگاهی باشد.
این فعال اجتماعی ادامه میدهد: در کشور ما علم بهطور کلی بیاعتبار شده و دارند تولید مدرک میکنند. بهنظر من وزارت علوم همگیر کرده است. شما در هرکجای دنیا ممکن است ببینید که کنار خیابان داد میزنند مقاله آیاسآی و پایان نامه و... مینویسیم. مدام در موبایلها و ایمیلها پیامهایی با این مضامین برای همه ما ارسال میشود و قیمتها هم معلوم است. وقتی یک جرمی، کاری که کثیفتر از دزدی مادی است شایع میشود معلوم است که کسی حساسیتی روی آن نخواهد داشت و ارتکاب آن بیشتر خواهد شد. بخش مهمی از اساتیدی که جدید میآیند بیسواد هستند و اساتید باسواد را در جمع خود راه نمیدهند. چون این مسئله باعث متمایز و سره از ناسره جدا میشود. آنها به این مقالات نیاز دارند. بنابراین در چنین فضایی من فکر نمیکنم اتفاق خاصی هم رخ بدهد.
عبدی در ادامه با بیان اینکه تقلب علمی یک مسئله سیاسی نیست میافزاید: باید مسئله را سیاسی نکرد و از موضع اخلاق، علمی و خطری که دانشگاه را تهدید میکند به این مسئله نگاه کرد.
این پژوهشگر اجتماعی همچنین تصویب آییننامه جلوگیری از سرقت علمی توسط هیأت دولت را ناکافی میداند و میگوید: این آییننامه اهمیتی ندارند. آنچه مهم است این است که آیا چنین ارادهای در ساخت دولت در جایی شکل گرفته است یا نه؟ اگر چنین ارادهای در ساخت دولت وجود داشته باشد اصلاً وضع به اینجا نخواهد رسید. اصل این ضوابطی که دولت یا شورایعالی انقلاب فرهنگی وضع کردهاند که حتماً باید مثلاً مقالات بینالمللی برای ارتقاء وجود داشته باشد، همه خالی کردن علم از محتوای واقعی آن است. هیچ جای دنیا اینچنین نیست. جاهایی هم که چنین قواعدی وجود دارد اولاً آن محتوا شکل گرفته و بعد قالب آن را تنظیم کردهاند. مثلاً همه جای دنیا دادن مدرک وجود دارد اما اول علم را آموزش میدهند بعد معادل این علم مدرک را صادر میکنند. اما ما از مدرک شروع کردهایم و فکر میکنیم صدور مدرک همان علم است. این آییننامهها را هم باید در همین چارچوب تحلیل کرد. ما باید اول آن اراده را داشته باشیم. بگذارید مثال دیگری بزنم. ما هم قانون و هم آییننامه انتشار آزاد اطلاعات را در کشور داریم. اما کسی اصلاً به آن توجه نمیکند چون ارادهای پشت آن وجود ندارد.
عبدی در ادامه با اشاره بهوجود برخی تبعیضهای ناپسند در محیطهای دانشگاهی میافزاید: تبعیضی که در کنکور برای فرزندان اعضای هیأت علمی وجود دارد، کار بسیار زشتی است. اما یک نفر از این افراد پیدا نمیشود به این مسئله اعتراض کند. اصلاً مگر میشود در حوزه علم و دانش چنین تبعیضهایی روا داشت؟ از تخصیص این امتیازات برای سایر موارد هم مخالفم. نه اینکه بگویم به آنها کمک نشود. به آنها کمک شود که مدرسه خوب بروند و آموزش خوب ببینند تا بتوانند در مسابقه شرکت کنند و برنده شوند. مجانی به آنها آموزش درجه یک بدهند. این ایرادی ندارد. اما در مسابقه باید همه موقعیت برابر داشته باشند. اما یک نفر از اعضای هیأت علمی به این تبعیض اعتراض نمیکند و اینگونه حق بقیه ضایع میشود. سیستمی که این چنین نسبت به تبعیض بیتفاوت است در حوزههای دیگر هم ورود نمیکند. هر چند افرادی را میشناسم که فرزندانشان را بهگونهای تربیت کردهاند که حاضر به استفاده از این امتیاز ناموجه نشدهاند.