اوج شکوفایی یک بازیگر
کامیون
سحر عصرآزاد :
«کامیون» به نویسندگی و کارگردانی کامبوزیا پرتوی قصهای از همجواری ناگزیر آدمها بر بستر صلح و آشتی ملی و جهانی است که بهواسطه سابقه درخشان سازندهاش در عرصه فیلمنامهنویسی، میتوانست ظریفتر و تأثیرگذارتر باشد.
پرتوی بهعنوان یکی از معدود فیلمنامهنویسان سینمای ایران که طی سالهای متمادی در ژانرهای گوناگون برای نویسندگان مختلف دست به نگارش زده، از مرحله گام نهادن به عرصه کارگردانی خط و ربط خاص خود را دنبال کرده است.
او با دغدغهمندی نسبت به سینمای کودک چه از نوع (برای کودک) و چه (درباره کودک) بهتدریج به سمت سینمای اجتماعی با محوریت زنان حرکت کرد و فیلمنامههای مهمی همچون «دایره» و دوگانه «من ترانه پانزده سال دارم» و «دیشب باباتو دیدم آیدا» و «فراری» را در کارنامهاش ثبت کرده که فیلم علیرضا داوودنژاد سیمرغ بهترین فیلمنامه را هم از جشنواره فجر پارسال دریافت کرد.
3 مولفه مشترک جاده، ماشین و زن تنها؛ حلقه اتصال جدیدترین فیلم او؛ کامیون و یکی از آثار متأخرش؛ «کافه ترانزیت» هستند. فیلمی که تلاش میکند در عین نگاه همدلانهای که به زن تنها و در راه مانده دارد، این دغدغهمندی را بر بستر جستوجویی جاری کند که برآمده از شرایط امروز جنگهای منطقهای است. یک راننده کامیون کُرد به نام بهروز در موقعیتی ناگزیر مجبور میشود یک زن کرد عراقی- ایزدی را در جستوجوی شوهرش به تهران برساند؛ سفری که قرار است به کنکاشی در جایگاه انسانی هر یک و نهایتا همدلی آنها بینجامد.
طبعا الگوی آشنای چنین فیلمهایی در یک مسیر خطی، وابسته به خطوط عرضی و در واقع رویدادهایی است که در عرض این مسیر جستوجو رخ میدهند و بهتدریج کاراکترها و در واقع ما را به هر یک از آنها و موقعیتی که درگیر آن هستند نزدیک میکنند.
این وجه مهم بین زن و مرد بهخصوص با رمز و رازی که در اطراف زن وجود دارد؛ هم بهواسطه روبنده هم بهواسطه آشنانبودن اولیه به زبان فارسی، بهخوبی پرداخت شده بهخصوص که در تضاد با پرحرفی و طنز ظریف بهروز قرار میگیرد و در این میان پسرک نوجوان (پسر برادرشوهر زن) حکم بازدارندگی تعصبوار در این رابطه انسانی- عاطفی را بهخوبی ایفا میکند.
اما نکته اینجاست که کیفیت این رویدادهای فرعی بهخصوص پس از رسیدن به تهران به یک نسبت همراهی برانگیز یا به گفته بهتر، برآمده از نیاز درام نیست که بهعنوان مثال تصادف کامیون با کاراکتر واقعی نیکی کریمی یکی از آنهاست. خط فرعی که از بافت رئال و نیاز دراماتیک قصه بیرون میزند و بیشتر نمایشی و جذابیتزا است تا نقطه امید پایانی برای یافتن شوهر.
اما نمیتوان از کامیون گفت و به حضور تأثیرگذار سعید آقاخانی اشاره نکرد که در سالهای اخیر با ایفای نقشهای جدیای همچون «خداحافظی طولانی»، «اروند» و کامیون، جلوه جدیدی از بازیگریاش را به نمایش گذاشته و باید گفت در دوران بهار و شکوفایی بازیگری خود به سر میبرد.