آهنگساز همه دوران
گفتوگو با فردین خلعتبری درباره کارنامه موسیقیایی اسفندیار منفردزاده
ندا انتظامی/روزنامه نگار
آهنگساز فیلمهایی چون «عمو سیبیلو»، «گوزنها»، «تنگنا»، «داشآکل»، «خداحافظ رفیق»، «رضا موتوری» و «قیصر» با اینکه در آستانه 80سالگی است، آثارش همچنان مورد اقبال جامعه است. اسفندیار منفردزاده 16ساله بود که آهنگسازی را شروع کرد و این آغاز راهی بود که تا امروز ادامه دارد.
فردین خلعتبری، در مقام آهنگساز معتقد است: «این روزها به ضرورت وجود اسفندیار منفردزاده پی میبریم. او در زمانی تصمیم گرفت در رشته موسیقی کلاسیک تحصیل کند، اما متوجه شد که این حوزه مورد علاقهاش نیست. عمل او از چند منظر قابل بررسی است؛ هم مثبت و هم منفی است. گرایش همزمان منفردزاده به موسیقی مردمپسند و موسیقی نو، او را از شیوههای موسیقی کلاسیک که از مردم فاصله داشتند جدا کرد. این موسیقی چندصدایی مورد توجه سینمای اجتماعی نو، بهخصوص سینمای مسعود کیمیایی قرار گرفت و بهتر است بگوییم تأثیرپذیری متقابلی بین آن دو وجود داشت که ضلع سوم یعنی ترانه شهریار قنبری آن را کامل میکرد. بخش منفی پرهیز منفردزاده از تحصیلات کلاسیک، محروم شدنش از بهدست آوردن شیوههای آهنگسازی و تنوع در ارکستراسیون و هارمونی و فرم است».
منفردزاده این روزها سایتی از کارهایش را راهاندازی کرده است که در آن هم میتوان موسیقی او را گوش کرد و هم خرید. این امر نشانه آن است که موسیقی ساخته او همچنان طرفدارهای خاص خود را دارد. آهنگساز «شب دهم» درباره تأثیرگذاری موسیقی منفردزاده گفت: «موسیقی اسفندیار منفردزاده بیشتر از اینکه بر آهنگسازان فرمالیست تأثیر بگذارد، برخاطره جمعی مردم اثر گذاشته است. خاطرههای موسیقی مردمی با ساختههایی برای خوانندگانی همچون فرهاد زنده است. وضعیت سیاسی، اجتماعی و نگاه اعتراضی مربع کیمیایی، منفردزاده، قنبری، فرهاد و نزدیکی هنری آنان با جوانان، گونهای از هنر مردمی و متمایز از هنر لمپنی آنروزها را به ظهور کشید و آثاری مثل «رضا موتوری»، «قیصر»، «جمعه» و «بهاران خجسته باد» و..... به خاطره جمعی ملت آماده انقلاب تبدیل شد».
نگاهی به فهرست کارهای منفردزاده گواه حرف خلعتبری درباره خاطره جمعی است. سؤال اینجاست که با توجه به اینکه فاصله زمانی اثرهای ساخته شده با نسل جدید، فکر میکنید که نسل جدید هم از کارهای او خاطره خواهند داشت؟ خلعتبری معتقد است که این فاصله زیاد نیست؛ «به چند دلیل باید بگویم که فاصله زیاد نیست. اگر بخواهیم به فاصله در موسیقی اشاره کنیم این زمان نزدیک به نیم قرن یا 50سال است. موسیقی از طرف پدر به پسر میرسد و نوه آن را میشنود و اما نکته مهم این است که بسیاری از آثار او با کلام است. کلام و نوع خواندنی که بعدها تکرار نشد؛ چه به لحاظ مضامین و چه به لحاظ رنگ صدای ویژه فرهاد. در غرب مردم هنوز موسیقی دهه۵۰ و ۶۰ را گوش میدهند. هنوز ادیت پیاف، آزناوور و ری چارلز طرفدار دارند و این خاصیت اسطوره شدن است. مضامین اجتماعی، سیاسی، عاشقانه، مضامینی هستند که کهنه نمیشوند و محدود به یک نسل نیستند.»
دهه50 اوج ساخت موسیقی بازاری بود، اما منفردزاده هوشمندانه از این خط عبور کرده. به گفته خلعتبری در این دوره 2 آهنگساز در موسیقی فیلم مؤثر بودند؛ «در موسیقی فیلم هم کارهای منفردزاده با کارهای مرتضی حنانه متفاوت است و این دو از افراد مؤثر در حوزه موسیقی فیلم در زمان خودشان بودند. نگاه حنانه به موسیقی فیلم، یک نگاه چندصدایی متاثر از بارتوک است و به این شیوه ملودیهای ایرانی را هارمونیزه میکند درحالیکه منفردزاده در ساخت موسیقی ایرانی چند صدایی سادهتری دارد که بعدها الگوهای ساده او دستمایه آهنگسازانی مثل بابک بیات میشود و بر این باورم این توالی مشخص در موسیقی تا هماکنون ادامه دارد. موسیقی او از آکوردهای ساده و ملودیهای زیبا که بعدها جز در آثار بیات کمتر شنیده شد، ساخته شده است و هوش او در انتخاب سازها رنگ تازهای به موسیقی فیلم و ترانه داد. در «شبانهها» زهیها و هورنها رنگآمیزی کدر و تأثیرگذاری دارند و سنتور و ضرب زورخانه با زهیها در فیلم «قیصر» نو است. جالب این است که منفردزاده از کلیشههایی که خودش ساخته میگریزد و در اجرای مجدد قطعه «جمعه» زهیها را حذف و گروه کر را جایگزین میکند که شجاعانه است.»
منفردزاده در موسیقی فیلم فصل جدیدی را باز کرد. این اتفاق تازه با استقبال مخاطب مواجه شد. اما این امر در مقطع زمانی منفک شد و الان هم شاهد کارهایی هستیم که البته اثرگذاری کارهای منفردزاده را ندارد.
آهنگساز موسیقی فیلمهای «چ»، «اتوبوس شب»، «۵۰ قدم آخر» در ادامه تصریح کرد: «در دورهای سینمای هنری از سینمای فیلمفارسی جدا شد. فیلمسازان نوگرا از سلیقه و نگاه پاپ دور شدند. مهاجرت منفردزاده خودش خلأ ایجاد کرد و فرهاد مسیر شخصی جدیدی پیش گرفت. سینماروها هم از وضعیت موجود ناخشنود نبودند و این در برخی آثار سینمایی تا حد حذف موسیقی متن هم پیش رفت. آنان بهدنبال سینمای جهانی بودند و البته موفق هم شدند. این نوع از سینما باعث حذف کلام از موسیقی فیلم شد. کاربردی که منفردزاده آن را به خوبی در سینمای ایران جا انداخته بود. فیلم «سنتوری» اثر داریوش مهرجویی با پرداختن به مضمون موسیقی و موسیقی اردوان کامکار با صدای محسن چاووشی شاید تنها اثر اجتماعی تأثیرگذار در سینمای هنری 2یا3 دهه گذشته باشد».
خلعتبری کارنامه هنری اسفندیار منفردزاده را قابل توجه دانست؛ «در کنار اینها منفردزاده 2 اثر از احمد شاملو در کارنامه خود دارد. راضیکردن شاملو به ترانه نوشتن، کاری است که تنها از او برآمده است.»
با این حال خلعتبری معتقد است که در آن چنان که باید و شاید به کارهای منفردزاده توجه نشده است؛ «متأسفانه در این سالها آثار منفردزاده کمتر به لحاظ تئوریک بررسی شده است. این کمبود همیشگی باعث میشود جریان موسیقی منفردزاده هم به انقطاع تهدید شود.»
آهنگساز آلبوم آوازی «امشب کنار غزلهای من بخواب» در مورد بهترین کار منفردزاده و معرفی آن به نسل جوان نگاه دیگری دارد: «باید بگویم که نسل جوان منفردزاده را به خوبی میشناسد. اما پیشنهاد من همه کارهای این آهنگساز است. کارهای او به اندازهای یکپارچگی دارد و به اندازهای شیرین است که نمیتوان فرقی بین آثارش گذاشت».