
زیر آسمان شهر
فیلسوف گفتوگو
برای فیلسوف معاصر؛ دکتر داریوش شایگان

محمدرضا ارشاد | نویسنده و روزنامهنگار:
وقتی که قرار شد درباره دکتر داریوش شایگان، یادداشتی بنویسم، بیاختیار یاد رمان «در جستوجوی زمان از دست رفته» مارسل پروست افتادم که از قضا شایگان آخرین کتابش یعنی «فانوس جادویی زمان» را درباره آن نگاشته است. برای قهرمان رمان پروست، همهچیز از یک «خواب بنیادین» آغاز شد. برای قهرمان ما؛ یعنی شایگان نیز، همهچیز از یک تصویر و شاید هم از حسی ناشناخته و مبهم میان رؤیا و بیداری آغاز میشود: «مسافر با کولهای بر پشت در کناره شاهراهی ایستاده و به کاخهای باستانی باشکوهی مینگرد که گرداگرد شاهراه قد برافراشتهاند. کاخهای بزرگ و باشکوهی که چونان زیبای خفته چندصدسالهای مغرور در خود فرورفتهاند، اما این آرامش رازآمیز و رشکبرانگیز دیری نمیپاید و با سوت قطاری درهم میشکند. مسافر سوار قطار میشود. قطار شتابان به پیش میرود. او به بیرون نگاهی میاندازد. این بار همه صحنههایی را که پیش تر از نزدیک دیده بود، شهرفرنگوار از برابر چشمانش میگذرند. تو گویی که بر دلفریبی و شکوهشان بیش از پیش افزودهشده. با اینکه از همه این تغییرات جدید در پیرامون خودش شگفتزده شده، اما این همه او را خشنود نمیکند. از خود میپرسد، اکنون که بشر شتابان به پیش میراند و در چشمبرهمزدنی میتواند همهجا را درنوردد، چه بر سر این کاخهای رشکبرانگیز میآید، آیا در آینده جز نامی از این میراثهای تمدنی نخواهد ماند و از همه مهمتر؛ مایی که ساکن این فضاهای تمدنی هستیم، چه جایگاهی در این میان داریم؟ در اینجاست که مسافر در جستوجوی پاسخ این پرسشها از قطار پیاده میشود و اگر بگوییم همه عمرش را در این پیاده و سوارشدن سپری کرده، سخنی به گزاف نگفتهایم.»
داریوش شایگان تا به امروز به گشتوگذار در فضاهای گوناگونی گذرانده که سرنوشت جهان ما را رقم زدهاند. از دید شایگان تمدنهای بزرگی چون ایران، چین، هند و... روزگاری نه چندان دور، هر یک سرچشمههای خروشانی از دانش، هنر، فلسفه و حکمت بودند. امروزه اما کانون تمدن به جای دیگری از جهان نقل مکان کرده است. در این میان، تمدنهای باستانی بهدلیل چیرگی تمدن مدرن و به پیرو آن، پیشرفتها، مناسبات و فناوریهای جدید از مدار خود خارج شدهاند و دیگر به مانند گذشته پویا و زایا نیستند. انسانهای ساکن این تمدنها هم دارای هویتی دوگانه هستند. بخشی از این هویت آنها را به میراثهای پربار تمدنی گذشتهشان پیوند میدهد و بخشی دیگر به جهانی که عقل محاسبهگر و خرد ابزاری بر آن فرمان میراند. شایگان درست در میان این گسست معرفتی میکوشد تا با این دوگانهانگاری - یا به تعبیر خودش - اسکیزوفرنی فرهنگی کنار بیاید و آن را بهگونهای رام سازد. به باور او اگر این اسکیزوفرنی رام نشود، میتواند جهان را برآشوبد. البته به باور او، این گسست معرفتی و اسکیزوفرنی یا حتی در برخی از تعبیرهای او، پلیفرنی، فرهنگی و هویتی بهنحوی پوشیده در لایههای وجودی جهان مدرن نیز وجود دارد و انسان مدرن هم باید بتواند به شیوهای با آنها کنار بیاید. این وضعیت بهویژه در عصر ارتباطات و دهکده جهانی، شکلی ضروری پیدا میکند؛ زیرا با مجازیشدن امور، همه دستاوردهای کهن و نوین انسان چونان قطعات موزاییک در کنار یکدیگر جای گرفتهاند.
درک چنین وضعیتی به تعبیر شایگان، نیازمند نوعی اندیشه یا تفکر سیار است؛ تفکری که با بهرهگیری از عقلانیت دیالوگی و ارتباطی، پیوسته در حال گشتوگذار در شیوههای وجودی متنوع از پیشاز تاریخ تا به امروز است. به هر روی، از دید شایگان ما نه میتوانیم جهان مدرن و دستاوردهای آن چون خرد انتقادی، عقل ابزاری، دمکراسی و... را به کناری بگذاریم و نه میراث رازآمیز گذشته را. بهنظر او شایسته این است که - بی آنکه یکی را به دیگری فروبکاهیم و به این شیوه به تصویری باژگونه و ناراست از هر یک دست بزنیم - در ایجاد دیالوگ(گفتوگو) میان این جهانها برآییم؛ امری که بهنظر نگارنده، خود شایگان بیش از هر فیلسوف دیگری در جهان معاصر در راستای آن کوشید و بهتر از هر اندیشمند دیگری به تبیین آن دست یازید. این امر به جز جستوجو و پرسشگری پیوسته شایگان در فضاهای سنتی و مدرن، برخاسته از وضعیت وجودی خود او نیز بود. به همین دلیل هر یک از کتابهای شایگان پارههای گوناگونی از وجود خستگیناپذیر و پویشگر او را نمایندگی میکنند؛ از «آسیا در برابر غرب» گرفته تا «ادیان و مکاتب فلسفی هند»، «بتهای ذهنی و خاطره ازلی»، «نگاه شکسته»، «افسون زدگی جدید»، «در جستوجوی فضاهای گمشده» و «فانوس جادویی زمان».
سخن درباره اندیشههای داریوش شایگان نیازمند چندین جلد کتاب است و از حوصله این یادداشت خارج. با این حال سخن از این اندیشمند بزرگ بدون اشاره به شخصیت مداراجو و اهل گفتوگوی او ناتمام خواهد بود. پویش در فضاهای گوناگون وجود، از شایگان شخصیتی آرام و به دور از وابستگیهای ایدئولوژیک ساختهاست. به همین دلیل، او در هر دوره از عمر خود، کوشیده با دستاوردهای فکری و فرهنگی و هنری جدید همراه شود. شایگان پذیرای نقد است و هیچگاه در جایی ندیده و نخواندهام که از سخن نقادانه کسی درباره خود و آثارش برآشفته شود، حتی دربرابر حملهها و گاه طعنههای دیگران هم با بردباری و فروتنی برخورد میکند. اگر هم بر کسی نقدی داشته باشد، آن را منصفانه بیان میکند و ادب نقد را نگه میدارد. شایگان، مهربان، شوخ و خندان است؛ بهگونهای که میتوان به او فیلسوف شاد گفت.