چرا این سریال تمام نمیشود؟
محمدهاشم اکبریانی/ روزنامهنگار و نویسنده
ماجرای عادل فردوسیپور به سریالی تبدیل شده که انگار نمیخواهد به این زودیها پایان یابد. درباره اینکه حذف عادل فردوسیپور چرا انجام شد و تبعاتی که بهدنبال آن آمد چه بود، سخن بسیار گفته شده است. اما 2نکته با آنکه کم و بیش به آن اشاره شده باید بیشتر مورد نظر قرار گیرد؛ اول آنکه چرا این قضیه هنوز که هنوز است ادامه دارد و گویی تمامشدنی نیست؟ دلیل این امر بهطور خلاصه به جایگاه برنامه90 و شخص عادل فردوسیپور در افکارعمومی مربوط میشود. فوتبال، ورزشی است با نفوذ فراوان و بسیار گسترده. تقریبا همه اقشار جامعه کم یا زیاد به فوتبال گرایش دارند؛ بنابراین برنامهای که بتواند بهخوبی حوادث و اتفاقات آن را پوشش دهد، در افکارعمومی جای خوشی پیدا میکند. برنامه90 با اجرای عادل فردوسیپور به همه زوایای موجود در فوتبال میپرداخت و همین نکته، آن را هیجانی و جنجالی میکرد که طبیعتا مخاطبان فراوانی هم بهدست آورده بود.
اما این، تمام آن چیزی نیست که میشود گفت. عادل فردوسیپور و برنامهاش به افشاگری شهره بودند و مردمی که روزانه با اخبار گوناگون اختلاس و فساد مواجهند، به شخصی که در مقابل آن میایستد و خود منافعی جز منافع عمومی را پی نمیگیرد، علاقهمند میشوند.
همین نفوذ گسترده باعث میشود افکارعمومی در برابر کوچکترین اتفاقی درخصوص برنامه90و عادل فردوسیپور عکسالعمل نشان دهد. نکته دیگر آنکه طرفداران گسترده عادل فردوسیپور از نظر عاطفی چنان وابسته به او و برنامهاش شدهاند که بهراحتی در برابر کنار گذاشتنش پا پس نمیکشند و آنرا فراموش نمیکنند. بهعبارت دیگر فردوسیپور و برنامه90 چه بخواهیم و چه نخواهیم بخشی از وجود مردم شده است و نمیتوان آنرا بهراحتی کند و دور انداخت.
اما موضوع دوم به پاسخگویی دستگاهها مربوط است. عدمپاسخگویی به تقاضاهای جامعه منجر به تلنبار شدن این خواستها میشود که صدمات جبرانناپذیری بههمراه دارد. همانقدر که برنامه90، مشروع و مقبول بود، همان اندازه هم پاسخ گفتن به اینکه چرا فردوسیپور حذف شود، سخت و مشکل میشود. متأسفانه تاکنون و با وجود شایعات گوناگون هنوز افکارعمومی به هیچ روی از پاسخهای داده شده قانع نشده است. علت آن هم در 2نکته نهفته است. با آنکه پاسخها قدرت اقناعکنندگی نداشتهاند یا آنکه دستگاه پاسخگو فاقد مشروعیت بوده و حتی اگر پاسخ درستی هم بدهد افکارعمومی به آن اعتماد نمیکند. اما هرچه هست نتیجه این وضع، نارضایتی بخش قابلتوجهی از افکارعمومی است که این نارضایتی در جوامع آزاد خطری بالقوه بهشمار میآید.
در چنین شرایطی است که آزمونی سخت در برابر دستگاههای مختلف قرار میگیرد. بخشهای مرتبط با این قضیه، در صداوسیما و سپس در دستگاههای قضایی، مجریه و مقننه که خود را پاسخگو عنوان میکنند خود را با موضوعی مواجه میبینند که لازم است عکسالعمل نشان دهند. پاسخگو بودن، عبارتی است که بسیاری از مسئولان از آن یاد میکنند و خود را موظف به آن میشمارند؛ حال باید پرسید دستگاههای مختلف چه پاسخی برای افکارعمومی دارند؟ آیا آنچنان که بخش قابلتوجهی از افکارعمومی میپندارند، مسئولان صداوسیما و گروهها و جریانات خارج از سازمان بدون توجیه مناسب و خارج از چارچوبهای قانونی و اخلاقی، فردوسیپور را کنار گذاشتهاند، در این صورت چرا از طرف دستگاههای ذیربط مورد بازخواست قرار نمیگیرند و اقدامی در این زمینه صورت نمیگیرد.