• یکشنبه 2 دی 1403
  • الأحَد 20 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 22
سه شنبه 14 اسفند 1397
کد مطلب : 49865
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Klnz
+
-

خورشت«مرغ» چطور پروازتان می‌دهد؟

ما خوب می‌کنیم فهمی، زین مرغ خیال‌انگیز*

چند توصیه فانتزی درباره خوراک محبوب

مجتبی هوشیارمحبوب

می‌گویند «مرغ را هم در عزا می‌خورند، هم در عروسی»، من هم می‌گویم: «مرغ را همه جوری می‌پزند... طبخ‌هایی متنوع دارد...». احتمالا این دو جمله ارتباطی با هم دارند که ناخودآگاه من آناً وارد و صادرشان کرد.

به نام خدا. مادرم می‌گوید وقتی با نام خدا غذا را شروع نکنی، سیر نمی‌شوی... این را به‌خاطر این می‌گفت که من هیچ وقت سیر نمی‌شدم... ببخشید... به‌خاطر اینکه من هیچ وقت سیر نمی‌شوم... سیرشدن؛ آن هم وقتی که غذایتان به طرز سحرانگیزی خوشمزه باشد، امر ممتنع‌الوجودی است... مثل این می‌ماند که بگویند میز تحریرت را در یک خربزه جا بده... مثل این می‌ماند که به یک اسکانیای پارک‌شده در آن سوی خیابان اشاره کنند و بگویند «بی‌زحمت اونو می‌دی بذارم جیبم»... نمی‌شود... نشدنی است... غذا که لذیذ باشد، شکم تنها چیزی که حالی‌اش نمی‌شود مفهومی است که فلاسفه از آن با عنوان«سیرمونی» یاد می‌کنند...

 احتمالا شما  به‌انحای مختلف طبخ مرغ را دیده‌اید، و طعم‌شان را هم چشیده‌اید چون بالاخره «مرغ را هم در عزا می‌خورند، هم در عروسی»، اما اگر به پیشنهاد من که به طرز عجیبی ساده است توجه کنید، مرغی که خواهید خورد، غذایی می‌شود نظیر همان غذاهایی که در پاره اول این متن به آن اشاره کردم؛ غذاهایی که سیرتان نمی‌کند...

 «به طرز عجیبی ساده» یعنی چه؟ یعنی اینکه شما بعد از طبخ مرغ در آبِ مرغ آن را سرخ کنید. آبِ مرغ مزبور تشکیل شده است از آب، رب و ترشی‌آلو. بعد از اینکه مرغ شما در این آب بپزد، آماده است تا در ماهیتابه‌ای که پیش‌تر در آن روغن را به همراه کمی زردچوبه و مقداری رب حرارت داده‌اید، سرخ کنید. مرغی که نتیجه این نوع سرخ‌شدن باشد، آمیزه‌ای خواهد بود از2 رنگ زرد و سرخ...؛ به‌عبارت بهتر رنگی نظیر رنگ زرد و رنگی نظیر رنگ سرخ... در کنار این مرغ شما 2 چیز دیگر هم سرخ کنید: سیب‌زمینی و گوجه.

یا همان یک. به نام خدا. مادرم می‌گوید وقتی با نام خدا غذا را شروع نکنی، سیر نمی‌شوی... این را به‌خاطر این می‌گفت که من هیچ وقت سیر نمی‌شدم... ببخشید... به‌خاطر اینکه من هیچ وقت سیر نمی‌شوم... سیر شدن؛ آن هم وقتی که غذای‌تان به طرز سحرانگیزی خوشمزه باشد، امر ممتنع الوجودی است... مثل این می‌ماند که بگویند میز تحریرت را در یک خربزه جا بده... مثل این می‌ماند که به یک اسکانیای پارک شده در آن سوی خیابان اشاره کنند و بگویند «بی‌زحمت اونو می‌دی بذارم جیبم»... نمی‌شود... نشدنی است... غذا که لذیذ باشد، شکم تنها چیزی که حالی‌اش نمی‌شود مفهومی است که فلاسفه از آن با عنوان«سیرمونی» یاد می‌کنند...

 واقعیت این است که وقتی در پاره سوم دیدم غذا آماده شده است نتواستم صبر کنم؛ شروع کردم به خوردن... و آیا وقتی آدم شروع می‌کند به خوردن غذایی که از فرط خوشمزگی آدم را سیر نمی‌کند، یاد این نمی‌افتد که مادرش می‌گفت با نام خدا شروع به خوردن غذا کند؟

 پیشنهاد من این است: زمانی که شما وقت و حوصله کافی برای پختن یک غذای زمانبر ندارید و از طرفی حوصله و علاقه‌ای هم به خوردن غذاهای ساده‌ای مثل نیمرو، املت یا نان و گوجه و پنیر هم ندارید (این غذاها را هم دست‌کم نگیرید البته)، به سراغ همین خورش مرغ بروید... خورش مرغ در عین حال که یک خورش کامل است، زمان زیاد یا مهارت ویژه‌ای برای طبخ نمی‌طلبد... در عین حال این خورش یکی از بی‌نظیرترین خورش‌های عالم وجود است... کافی است قبل از خوردن آن، به مرغ‌ سرخ‌شده، یا سیب‌زمینی‌ها و گوجه‌هایی که قرار است سرخ کنید، فکر کنید. کافی است به رنگ‌های زرد سیب‌زمینی و سرخ گوجه که در مرغ‌تان مجموع آمده است فکر کنید؛ به یقین دل‌تان غنج خواهد رفت... به این پیشنهاد اعتماد کنید تا به مجرد پیاده‌کردن آن، به ما، پیشنهادهای غذایی ما و طعم‌شان اعتماد کنید...

 مخلفات این غذا را دست‌کم نگیرید... چه چیز دوست دارید در کنار آن بخورید؟ پیاز، ماست، یا هر دو؟ دوستان من... عزیزان... رفقا... شما مطلقا مخیرید.

* بر وزن «هر کو نکند فهمی، زین کلک خیال‌انگیز»، اثر خواجه شمس‌الدین محمد‌بن‌بهاءالدین حافظ شیرازی

این خبر را به اشتراک بگذارید