تماشاگران واقعی تئاتر چه کسانی هستند؟
آمارهای تئاتر با دقت ارائه شوند
کورش نریمانی در گفتوگو با همشهری میگوید دیدگاه خسرانباری بر تئاتر کشور حاکم شده که هر تئاتری بیشتر بفروشد تئاتر بهتری است
مائده امینی
تئاتر کجای سبد خانوار ایرانی ایستاده است؟ وقتی رشد اقتصادی کشور در پایان سال97، به صفر یا حتی کمتر از صفر خواهد رسید. تورم حقیقی کشور مرز 30درصدی را پشت سر خواهد گذاشت و کمکم اولویتهای هزینه کردن برای دهکهای مختلف جامعه تغییر خواهد کرد.
در سال گذشته بیش از 5میلیون نفر به تماشای 6 هزار و 900نمایش نشستهاند. آمارها میگویند که در 5 سال اخیر تقریبا هربار، بر تعداد تماشاگران افزوده شده است اما این جامعه آماری در شرایط اقتصادی کنونی تا کجا افزایش را تجربه خواهند کرد؟ دهکهای اول تا پنجم درآمدی جامعه تا کجا حاضرند برای دیدن تئاتر حرفهای هزینهکنند؟ اساسا این آمارها تا کجا میتوانند قابل سرمایهگذاری برای توسعه اقتصاد تئاتر باشند؟ این در حالی است بودجه تئاتر کشور در لایحه سال ۹۸ با افزایش اندکی همراه است و به ۷۸ میلیارد و ۵۲۲ میلیون تومان رسیده است. کورش نریمانی، کارگردان تئاتر بر این باور است که این رقم نهتنها کم است بلکه فربه بودن بدنه دولتی تئاتر کشور هم مشکل دیگری است که باعث میشود این بودجه برای تئاتر کشور کافی نباشد. ما پر از جشنواره، مراسم و اتفاقات دولتی و مناسبتی هستیم. در کنار این دلایل، چه بسیار سالهایی که بودجه تعیین شده به تمامی اختصاص داده نشده و به سالهای بعد موکول شده است.
تا کجا میتوانیم بلیت تئاتر بخریم؟
در بستر اقتصادی کنونی کشور، کمکم اولویت هزینهها تغییر میکند. نریمانی در اینباره میگوید: «شرایط اقتصادی بیشک میتواند سهم تئاتر در سبد مصرف خانوار ایرانی را تحتتأثیر قرار دهد. حتی تماشاگر حقیقی هم ممکن است تحت این شرایط، دیگر نتواند مانند سابق برای تئاتر هزینه کند.»
اما او چندان به آمارهای منتشر شده اتکا نمیکند و در اینباره توضیح میدهد:« آمار و ارقامی که از تعداد تماشاگر در سالهای مختلف در حوزه تئاتر منتشر میشود، چندان قابل اعتماد نیست؛ آیا مشخص شده که چه تعداد نمایشهایی و چه شکل نمایشهایی در هر سال، جذب مخاطب بیشتری داشتهاند؟ آیا تماشاگر محترمی که برای گرفتن عکس سلفی با بازیگر محبوبش به سالن تئاتر میرود میتواند قابل اتکا باشد؟ »
تماشاگر واقعی تئاتر کیست؟
اما تماشاگر واقعی تئاتر کیست و چقدر میتواند در توسعه اقتصاد تئاتر تأثیرگذار باشد؟ نریمانی در اینباره میگوید:« طبقه بندی کردن تماشاگر به 2 بخش خاص و عام را نمیپسندم و تأیید نمیکنم اما شاید بهتر باشد تماشاگران بعضی نمایشها یا بعضی اشکال نمایشی که با مفهوم تئاتر بهمعنای حقیقی کلمه قرابت ندارند و تأکید آنها بر وجه نمایشی و تبلیغی نمایششان است، از جامعه آماری تماشاگر واقعی تئاتر کنار گذاشته شوند. آمار در فرهنگ و هنر و حوزههایی مانند تئاتر باید با دقت بیشتری بررسی و ارائه شوند.»
نهادهای مسئول به شانه خالی کردنشان مفتخرند
اقتصاد تئاتر 3 وجه دارد؛ تولیدکننده، فروشنده و مصرف کننده. این موضوع دیگری است که کورش نریمانی به آن اشاره کرده و میگوید:« واقعیت این است که نگرش صرف اقتصادی با مقولههای فرهنگی چندان همخوانی ندارد. مشکل اینجاست که دولت و نهادهای فرهنگی از وظایف خود نسبت به حوزههایی مثل تئاتر، موسیقی و... شانه خالی کردهاند. در چنین شرایطی که هر تولیدکنندهای تئاتر را نه به شکل حقیقی خودش بلکه به شکل یک مقوله اقتصادی میببینند. کار به جایی رسیده که اگر نمایشی بتواند پول خودش را دربیاورد، نمایش خوبی است و اگر نتواند پول بیاورد، نمایش موفقی نبوده! آیا لزوما یک کتاب پرفروش کتاب خوبی است؟ کتابهای تخصصی، فلسفی یا پژوهشی آیا کتابهای پرفروشیاند؟ این کمتر فروختن کجا میتواند از ارزشهای آن اثر کم کند.»
مشکل اصلی دیدگاه حاکم به تئاتر است
امـــــــروز تولیـدکنندگان تئـــاتر درگــیر درآمدزایی شدهاند. همه دستاندرکاران تئاتر سعی بر آن دارند که بیشتر بفروشند. نریمانی میگوید: «این نگاه خسرانبار برای فرهنگ یک کشور است. در هیچکجای دنیا، به تئاتر، موسیقی یا سایر هنرها به این شکل نگاه نمیشود. تئاتر نباید فقط سرگرمکننده و درآمدزا باشد. تئاتر کالای لوکس نیست که متناسب با نیازهای مالی متولیانش قیمتگذاری شود. متاسفانه قیمتها براساس شهرت بازیگران تعیین میشود نه کیفیت اثر هنری.»
این کارگردان تئاتر ادامه میدهد: «مثال میزنم. همین گروه آلمانی تئاتر که به کارگردانی روبرتوچولی در ایران هم اجرا رفتهاند، در شهری که به اندازه یکی از محلههای تهران، کوچک است برای تمرین و اجرا 2 سالن در اختیار داشتند. یکی از این سالنها، در قصر پادشاهی قرار داشت.
در کشورهای پیشرفته چه بسیار گروههای درجه یکی که در میادین اصلی شهر برای مردم کنسرت رایگان برگزار میکنند. چهکسی از آنها حمایت میکند جز دولت و حاکمیت یا بخش خصوصی که آزادانه در حوزههای مختلف سرمایهگذاری کرده است؟ »
نسخه شفابخش تئاتر کشور، درک ارزشهای فرهنگ و هنر است
اما آیا تئاتر واقعا باید توسط بخشهای دولتی حمایت شود تا بار دیگری بر دوش دولت بگذاریم؟ آیا بدنه فربه دولت پذیرای این همه هزینه هست؟ نریمانی در پاسخ به این سؤالها میگوید: «کافی است نهادهای فرهنگی، این بلعندگان بزرگ بودجه فرهنگی کشور، تنها به وظیفه خود عمل کنند. نهادهای فرهنگی از بودجه عمومی مملکت پول دریافت میکنند تا از هنر ایران حمایت کنند. حالا اگر حوزه جذابی مانند تئاتر در سلیقه مدیران نمیگنجد، چه میشود کرد جز اظهار تأسف؟ این کارگردان تئاتر بر این باور است که فرهنگ یک جامعه سازنده اقتصاد و سیاست و... آن جامعه است. کتابخانهها، سالنهای تئاتر و... میتوانند مهد پرورش انسانهایی باشند که در یک دستگاه اخلاقی مناسب به جامعه خود خدمت میکنند. در کشور ما این نگاه وجود ندارد. شهرداریها وقتی امکانی را برای یک گروه هنری فراهم میکنند، آن را لطفی خارج از وظیفه این سازمان میدانند!»