سمانه نگاه- نیما فرید مجتهدی/دکترای هواشناسی - دکترای آبوهواشناسی
زمستان بهارگون امسال، نه یک استثنا در آبوهوای شمال ایران بود، نه نخستین و نه آخرین آن، که خاطرات چله خشکی نقل شبهای زمستانی کهنسالان این دیار بود. اما شاید این شرایط، تجربه و آزمونی باشد از آنچه تغییر آبوهوا پیش روی ما میگذارد. در شمال ایران، گلهای زردی هستند که از گذشتههای دور، در انتهای اسفند و اوایل فروردین، سر از خاک برآورده و ندای آمدن بهار را میدادند. گیلانیها، این گلها را پیامآور میدانستند؛ پیامآور بهار، پیامآور فصل گرم. حداقل در یک دهه اخیر، این رفتار رویشی تغییر کردهاست؛ اتفاقی که در سالهای اخیر، در ابتدا و میانه اسفند نشان از تغییر رفتار آبوهوا میداد. امسال اما، رویش این گلها در میانه ماه آذر و ادامه دوام آنها تاکنون دلی را شاد نمیکند. نگرانی از این رخداد نسبتا غیرمعمول و کمسابقه، عامل زایش این متن بود. ناهنجاری بارشی یکی از بزرگترین ویژگیها و مشخصههای آبوهوای ایران و گیلان است. این مسئله در تمامی جنبههای زندگی مردم بومی این سرزمین قابل مشاهده است. اگر شرایط بارشی در این سرزمین متعادل بود، اصطلاحی مانند چله خشکی و آیینهایی مانند آفتابخواهی و بارانخواهیزاده نمیشد. پس ما با نابهنجاریهای آبوهوایی بیگانه نبودیم. بااینحال با تجربه سالها سازگاری با این شرایط، انطباقی ظریف میان شرایط محیطزیست، زندگی بشر و شرایط آبوهوا وجود داشت. در این معادله سهجانبه، همه تغییر کردهاند.
مروری بر رفتارهای آبوهوا در این فصل سرد، شباهت زیادی با برخی از سناریوهای آبوهوایی دارد که دانشمندان برای زمین متصورند؛ زمستانی گرم، خشک و بیبرف، کمباران و ندرتا موجهای بارشی سیلآسا؛ امری که دقیقا شرایط فصل سرد امسال آبوهوای گیلان بودهاست. تغییر آبوهوا، دیرزمانی است که پذیرفته شده. سازوکارهای مختلفی برای کاهش اثرهای منفی این پدیده وجود دارد. در بسیاری از مناطق دنیا، مواجه شدن با شرایط آبوهوایی از مرحله اثبات و وجود روند، بهمرحله آمادهسازی و تطبیق برای رویارویی با آن رسیدهاست. مرحله نظری به اتمام رسیده و فاز اجرایی آغاز شدهاست.
تغییر آبوهوا در ایران به غیر از موضوعی در همکاری بینالمللی و تهیه گزارشهایی جهت ارائه به سازمانهای بینالمللی چیز دیگری نیست. عملا 2متولی آن غیر از تهیه این گزارشها در حیطه وظایف بینالمللی و نشر گزارشهای ملی کار عمدهای انجام نمیدهند. نه اینکه نخواهند، یا قصد و غرضی باشد؛ عمدتا عزمی جدی برای پیگیری و بحث در زمینه تغییر آبوهوا، در ایران وجود ندارد. محیطزیست آنچنان درگیر مسائل چالشی در حوزه محیطزیست و همچنین تعارض در حوزه حیاتوحش درکشور شده، که توانی برای توجه جدی به چنین موضوعی ندارد. در حوزه سازمان هواشناسی نیز، مسائلی و درگیریهایی چون پیشبینی جوی، مسئله خشکسالی که بهشدت کشور را درگیر کرده و همچنین سپردن مسئله تغییرآبوهوا به محیطزیست، عملا جز ارائه گزارشهایی از روندهای رخ داده و پیشبینیهای آینده، آن هم بر حسب وظیفه، توجهی صورت میپذیرد.
نقشه راه
نقشه راه چیست؟ گیلان با چالشهای زیستمحیطی فراوان، به مواجهه با تغییر آبوهوا میرود. تا چه زمانی در فضای بیبرنامگی میتوان به مقابله با شرایط تغییر آبوهوا رفت. گمانههای پشت پرده از میزبانی گیلان از 10میلیون ایرانی رانده شده از فلات ایران، حکایت دارد. میزبانی با کدامین برنامه؟ ما نیاز داریم بدانیم که با سناریوهای پیش رو، باید کدامین روش را برای سازگاری در پیش بگیریم. در زمانهای که ما هنوز برای بسیاری از مخاطرههای طبیعی در ابعاد گذشته نیز، برنامهای نداشته یا توان مقابله با آن را به دلایل مختلف نداریم، آیا توان رویارویی با این پدیده را داریم؟ آیا ما برای مقابله آمادهایم. بنا بهنظر صاحبنظران نقشه راه آینده و راهکارهای استان گیلان برای اقتصاد آینده، بر مبنای کشاورزی و گردشگری خواهد بود؛ دقیقا 2 موضوعی که بهشدت از شرایط محیطی متاثر هستند؛2 موضوعی که تیغ تیز تغییر آبوهوا بهشدت آن را متاثر خواهد کرد.
چه با متولی و چه بیمتولی، موضوع تغییر آبوهوا و راهکارهای سازگاری و کاهش اثرهای آن در ایران-گیلان، نیاز به توجه جدی و عملگرایی دارد، نگاه نظری به آن، نه انطباقی با فوریت زمانی دارد و نه چاره گرفتاریهای پیشرو است. یا باید همکاری و توجه سازمانهایی چون محیطزیست و هواشناسی به این مسئله قویتر باشدو با درخواست مشخص از دولت، با ابتکار عمل خلاقانه و دانش بومی، سعی در تهیه نقشه راه آینده ایران تحت شرایط گرمایش جهانی و تغییر آبوهوا کنند و راهحلها و روشهای خردمندانه، عملگرایانه با توجه به ذینفعان ارائه شود و یا مانند برخی از کشورها، نسبت به ایجاد وزارتخانه یا سازمانهای تغییر آبوهوا اقدام کرد.
نباید یادمان برود، نیاکان ما، یکی از موفقترین انسانهایی بودند که بر شرایط نابهنجار آبوهوایی ایران با روشهای ابداعی چون اختراع بادگیرها، قناتها، آسیابهای بادی، آببندانها، سیلبندها و... فائق آمده و تمدنی را در حوزه فلات این سرزمین بهوجود آوردند. یادمان نرود، قلمهایی اینچنینی زمانی بسیاری از چالشهای امروزی ایران را ترسیم کرده بودند و بسیاری از ما، جز بیتفاوتی پاسخی به آن ندادیم و آنچه امروز ما را به چالش میکشد، شاید درمانهای سادهای داشت که هزینهاش البته مانند امروز، مال و جان ما نبود.
گلها دیگر ترانه شادی نمیخوانند...!
تغییر آبوهوا همین نزدیکیهاست
در همینه زمینه :