سانچی به چی؟...
رضا رفیع | طنزپرداز و مجری تلویزیون:
دقیقا روز شنبه 2هفته پیش (دقیقترش 16دیماه) بود که اعلام شد یک نفتکش حامل 136هزار تن میعانات گازی صادراتی ایران به کره جنوبی (آن کره توی ذهن شما که الان دارید بهش فکر میکنید، کره شمالیاست که هستهایاست؛ این کره اما فرق میکند؛ جنوبیاست؛ گفتم که شمال و جنوب را قاطی نکنید!) در حوالی دریای چین با یک کشتی فلهبر ـ یا غلهبر ـ حاوی و حامل بار و انبار غلات، تصادف کرده و دچار آتشسوزی شده است. اسم نفتکش، «سانچی» بود.
با وجود همه تلاشهای شبانهروزیای که صورت گرفت (بهخصوص دولت چین که از جان مایه گذاشت و مسئولان دولت پکن، شبها خواب نداشتند از فکر اینکه چگونه ملوانان عزیز این کشتی را از گرداب هولناک آب و آتش نجات دهند)، بالاخره در روز یکشنبه 24دیماه، این نفتکش درآتشسوخته، با دریادلان مظلوم خود در آبهای دریای چین غرق شد و پایان تلخی برای چشمبهراهی و امیدواری خانوادههای خدمه بیگناه این کشتی رقم خورد که دل همه را شکست؛ حتی بغض گلوی وزیر کار که پشت تلفن گریست. از حالات وزیر نفت، متأسفانه خبری در دست نیست اما قطعا ایشان نیز مغموم و متأثر است.
بهدنبال این حادثه تلخ، سؤالاتی چند در ذهن مردم و علیالخصوص خانوادههای داغدار شکل گرفت که پاسخ به آنها شاید با رمزگشایی از جعبه روسیاه هر دو کشتی که گفتهاند یک تا 3ماه ممکن است به طول انجامد، داده شود؛ گرچه هر پاسخی، دیگر برای آنها عزیزشان نمیشود. به همینخاطر است که بچههای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل، با صدور پیامی، خواستار تشکیل یک کمیته تحقیق و تفحص از سوی نهادهای غیردولتی شدند. واقعا خیلی از کارها را باید به بخش خصوصی سپرد؛ دولت بتواند به شهرداری تهران در پیداشدن همین 20هزار میلیارد تومان مفقودشده (بنا بر اقوال و ادعاهای موجود) کمک کند، عرض شود که کاری کرده است کارستان. سلام ما را به ایشان برسان. ما که نه سر پیازیم و نه ته پیاز و اطلاع چندانی از هیچی نداریم؛ هر که هرچه بگوید، ممکن است بگوییم «شما راست میگویی»؛ حتی رئیس محترم شورای شهر قبلی تهران که نگارنده نخواست نامش فاش شود و خدا را شکر، نشد.
به هر حال، بخش خصوصی که این کمیته حقیقتیاب را تشکیل دهد، بسیاری از پرسشها و ابهامات موجود در اطراف این سانحه، ممکن است برطرف شود و بلکه از بین برود؛ عین خود کشتی که به مدت بیش از یک هفته، جلوی چشم ما از بین رفت و پیامهای تسلیت صادر شد؛ با متنهای کلیشهای ثابتی که فقط اسامی در آنها تغییر میکنند. الان ما طوری شدهایم که هر روز صبح که از خواب ناز بیدار میشویم، یک متن تسلیت مینویسیم؛ به هر حال در طول روز، یک مصداقی برایش پیدا میشود!
بعد از این تحقیق و تفحص همراه با رمزگشایی از جعبههای سیاه، شاید به برخی از پرسشهای ذهنی ملت پاسخ داده شود که در کشتی سانچی، چی به چی بوده است و مثلا چرا آن کشتی فلهبر چینی، زده و در رفته و همهشان هم سالم و سر و مر و گنده هستند؟ با اینکه هم چینی بوده و هم اسمش کریستال! یا چرا...
هر گل که بیشتر به چمن میدهد صفا
این چین کجمدار، امانش نمیدهد؟
یا چرا ما از تمام ماجرای غرقشدن کشتی تایتانیک که مال حدود 100سال پیش است، جزء به جزء خبر داریم و حتی فیلمش را هم با ذکر جزئیات ساختهایم اما از جزئیات آتشگرفتن و غرقشدن کشتی سانچی خودمان که مال همین یکیدو هفته پیش است، اطلاعات شفاف و دقیقی نداریم؟
آیا چون شایع کردهاند که دوربینهای صداوسیما در 3-2روز اول ماجرا، جاهای دیگری گرفتار بوده، دیر حساس شدیم؟ آیا چون ملت و دولت و... حواسشان پرت فیلترینگ تلگرام و رفع فیلترینگ و شادمانیهای آزادسازی آن بود، دیر فهمیدیم چی شد؟ گرچه بعضا هنوز نیز نمیدانیم چی شد! ...وای به روزی که بفهمیم چی شد! ...و پرسشهایی از این دست که همهاش جا نمیشود. از سردبیری اشاره میکنند که همشهری! جا نداریم؛ ول کن!